به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، حالا دیگر استفاده از شبکههای اجتماعی که در کشور ما از آن به نام فضای مجازی نام برده میشود، عمومیت یافته است. بیشتر مردم گوشیهای هوشمندی دارند که روی آنها چند شبکه اجتماعی نصب شده و هر کس به فراخور نیازش از آنها استفاده میکند.
آنهایی که نگاهی خوشبینانه دارند، فراگیری اینترنت و شبکههای اجتماعی را یکی از مواهب دنیای مدرن میدانند که فرد را به دنیایی وسیع و بیانتها وصل میکند و آنهایی که بدبیناند و محتاطانه به حال و آینده نگاه میکنند این فراگیری و ارتباط با جهان بیانتهای اطلاعات را تهدیدی برای افراد و جوامع میدانند.
اهالی رسانه و کسانی که در حوزه ارتباطات کار میکنند، اما مدتهاست درباره سوادی پژوهش و صحبت میکنند که به «سواد رسانهای» شهرت دارد. این سواد به ما یاد میدهد که از دنیای بزرگ اینترنت و ابزار شبکههای اجتماعی چگونه استفاده کنیم که سودش بیشتر از ضررش باشد. در موضوع سواد رسانهای مهمترین نکته «انتخاب» است.
هر چقدر آدمها به خود و اطراف خود آگاهتر باشند، انتخابهای دقیقتری در شبکههای اجتماعی خواهند داشت و نکته مهمتر این که آنها از این آگاهی استفاده کرده و «زمان» حضور در شبکههای اجتماعی را نیز انتخاب کرده و دچار اعتیاد به شبکههای اجتماعی و فضای مجازی نمیشوند. با زینب زارع، مجری تلویزیون که همصحبت شدم تا درباره شبکههای اجتماعی با او گپ بزنم او ترجیح داد به جای سواد رسانهای از واژه «مهارت» استفاده کند.
زارع معتقد است که ما باید مدام مهارتهای خود را به روز کنیم و مهارت استفاده از شبکههای اجتماعی هم یکی از آنهاست که حالا دیگر همه باید از آن سر دربیاورند. شبکههای اجتماعی دروازهای برای ورود به دنیای بزرگ اینترنت است و هر کس به فراخور آگاهی و دانش و انتخابهای خود از این دریا استفاده میکند.
دنیایی که اگر انتخابت درست باشد به تو راه و رسم بهتر، مفید و کاربردیتر زندگی را میآموزد. حالا دیگر لازم نیست برای یادگیری هر حرفه و مهارتی از نقطهای به نقطه دیگری بروی یا حتی هزینههای زیادی را متحمل شوی. یادگیری این روزها ارزانترین امکان دنیای مجازی است. البته زارع تاکید میکند که همه اینها بستگی به این دارد که تو تصمیم گرفتهای در گشت و گذار در دنیای مجازی چه انتخابهایی را در سبدت بگذاری.
به زارع میگویم در کنار این آموزشهایی که شما گفتید این هشدار را هم به ما میدهند که شبکههای اجتماعی و اینستاگرام آدمها را سطحی میکند و اجازه عمیق شدن در موضوعات را از آنها میگیرد.
میگوید: نه! من با این حرف موافق نیستم. به باور من، آدمها قبل از حضور در شبکههای اجتماعی سطحی یا عمیق بودن خودشان را انتخاب کردهاند و بر همین اساس شبکههای اجتماعی و این که چه کسی را دنبال کنند، انتخاب میکنند.
آدم سطحی، صفحات شاخهای اینستاگرام را انتخاب میکنند که بهجز خودنمایی و خودشیفتگی چیزی به آنها نمیدهد و آدمهای عمیقتر میروند صفحه یک شاعر بزرگ یا نویسنده متفکر را دنبال میکنند که بیاموزند. معتقدم آدم سطحی اگر شبکههای اجتماعی هم نباشد یا بسته و فیلتر شود، آدمی که با سطح سلیقه و شعور او همخوانی داشته باشد را پیدا میکند در فضای مجازی، نه در دنیای واقعی. این آدم اگر کتابخوان هم شود، زردترین و سطحیترین کتابها را میخواند، فیلم و سریال سطحی میبیند و ... شبکههای اجتماعی آدمها را سطحی نمیکند، اما به آنها امکان فرو رفتن در سطحیات را بیشتر فراهم میکند.
میپرسم به نظرتان حضور در شبکههای اجتماعی در کشور ما روند خوبی را طی میکند و آدمهای اندیشمند هم در این شبکهها حضور پیدا کرده و این امکان را فراهم کردهاند که از دانش و معلومات آنها استفاده کنیم؟
بله! الان شرایط ما از چند سال قبل خیلی بهتر شده و دایره انتخابها وسیعتر شده و فقط آدمها باید مهارت خود در انتخاب صفحات و شبکههای اجتماعی را قوت بیشتری بدهند و این موضوع ربط کامل به خانوادهها دارد. نوجوانان و جوانان ما اول از پدر و مادر یاد میگیرند که چه صفحاتی را در شبکههای اجتماعی دنبال کنند.
وقتی گوشی دستم است و دخترم کنارم مینشیند و میپرسد که چه میبینم و چه میخوانم، به جای انکار و این که در شبکههای اجتماعی حضور ندارم مثلا به او توضیح میدهم که دارم فلان صفحه که مربوط به کتاب است را نگاه میکنم و به او هم میگویم این کتابها هم برای تو مناسب است، میتوانی سفارش بدهی. همین راه ساده، نگرش و انتخاب بچهها را تغییر میدهد.
پدر و مادرها باید برای بچهها وقت بگذارند و به آنها توضیح بدهند. الان دیگر دوره انکار یا محدودکردن شبکههای اجتماعی نیست، الان وظیفه پدر و مادرها سنگینتر شده و همان گونه که درسها را به فرزندان خود توضیح میدهند راه و روش استفاده درست از فضای مجازی را هم باید به بچهها آموزش بدهند.
مدارس وظیفه مهمتری در این راستا دارند هر چند کمتر به این وظیفه عمل میکنند. آموزش و پرورش ما فقط به آموزش دروس خشک و عموما غیرکاربردی محدود شده است. اگر آموزش و پرورش کارش را به درستی انجام دهد و پرورش را هم در کارهای خود بگنجاند، بخش زیادی از آموزش به والدین را هم به عهده خواهد گرفت و سطح آگاهی مادران و پدران را بالا میبرد تا آنها بتوانند به فرزندان خود آموزش بدهند.
دوره کرونا ثابت کرد که ما به شبکههای اجتماعی و اینترنت نیاز داریم و زندگی ما به آنها وابسته است و باز هم ثابت کرد که سیستم آموزش و پرورش چقدر در این دنیا باید پیشگام باشد و علاوه بر بچهها و دانشآموزان، والدین آنها را نیز تحت آموزش قرار دهد.
زارع میگوید: من در اینستاگرام صفحه شخصی ندارم؛ این را امتیاز نمیدانم، اما تمایل ندارم در این فضا صفحهای داشته باشم و یا هنوز به آن احساس نیاز نکردهام. اما کسانی که در اینستاگرام فعال هستند را هم نفی یا نهی نمیکنم. به نظرم همه چیز به انتخاب آدمها بستگی دارد و این که بخواهند از فضایی که در آن هستند چه استفادههایی بکنند. برخی در اینستاگرام صفحات خوبی دارند، مطلب، عکس و فیلمهایی به اشتراک میگذارند که برای دیگران هم کاربردی است.
به زارع میگویم به نظرتان لازم است که استفادکنندگان از این شبکه اجتماعی همه روزمرگیهای خود را به اشتراک بگذارند، میگوید: روزمرگیها برخی جذابیتهای خاص خود را دارد و ما آنقدر از آنها یاد میگیریم که باید قدردان آنها هم باشیم که این کار را برای ما انجام میدهند. دیدن روزمرگیهای آدمهای موفق کمکم آنها را به الگو تبدیل میکند.
مثلا آدم معروفی ویدئو یا عکسی منتشر میکند که با همه مشغلهای که داشته به دیدار مادرش رفته. این یعنی فرهنگسازی خوب. یا مثلا صفحه یک خانم موفق را دنبال میکنیم و میبینیم که او برنامهریزی دقیقی در زندگی دارد و ورزش هم میکند و ما از این سبک زندگی تاثیر میگیریم. اینها از محاسن اینستاگرام است. اما واقعیت این است که برای من وقتم ارزشمندتر از این است که دنبال این باشم که فلانی روزش را چگونه پر میکند.
منبع: جام جم
انتهای پیام/