به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، کتاب «تک پسر» دارای یکصد داستان مینیمال درباره شهید «مسعود آخوندی»، دانشجوی نخبه رشته «مکانیک» دانشگاه صنعتی اصفهان است که نیم نگاهی به زندگی و اوج بندگی این شهید والا مقام دارد.
در بخشی از کتاب میخوانیم: تک پسر بود، دیگر نمیخواستم بگذارم که به جبهه برود. خانه را فروختیم و پولش را به حسابش ریختم تا هوای جبهه از سرش برود. وقتی رفت جبهه یک چک سفید امضاء با یک نامه گذاشت که در آن نوشته بود: «نمیخواستم بعد از من برای برداشت پولها دچار مشکل شوید».
به نقل از مادر شهید
داخل اتاق مسعود رفتم، مشغول مطالعه بود. گفتم: «داداش یه موضوعی هست که باید بهتون بگم». مسعود سرش را بالا کرد. با چشمان مهربانش به صورتم نگاه کرد. نتوانستم جلوی خودم را بگیرم، شروع به گریه کردم و گفتم: «آخه چرا شما که تک پسری اینقدر باید بری جبهه؟ ما خیلی داریم اذیت میشیم؛ مخصوصاً مامان».
سکوت کرد، کتابش را بست و گفت: «وظیفه است. خیلی از این بچههای روستایی همیشه تو جبههها هستند و سختی میکشند، اون وقت ما اینجا تو این رفاه نشستیم و میگیم به ما چه! اگه قرار باشه هرکس یه بهونهای بیاره که نمیشه».
خیلی با هم صحبت کردیم. به هر منطق و استدلالی بود، قانعم کرد که باید برود.
با هم رفتیم سردخانه تا پیکر یکی از دوستانمان را تحویل بگیریم. خانوادهی شهید هم همراهشان آمدند، ولی مادر شهید در بین آنها نبود. مسعود رو به برادر شهید کرد و با ناراحتی گفت: «این حقه یه مادره که در آخرین لحظات پیکر پسرش را ببینه. همون خدایی که لیاقت شهادت رو به سعید داد، به مادرش هم صبر میده».
به نقل از محمدرضا اشرفخراسانی
انتهای پیام/