به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۱۴ خرداد سی و یکمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی است. رهبری که در دیدگاه بسیاری از شخصیتهای جهانی شناخته شده است. کسی که ویژگیهای متفاوتی از دیگر رهبران جهان دارد و این نکته را میتوان در تفسیر مواضع و دیدگاههای ایشان در سخنان رهبران بزرگ جهان دید.
ایشان بنیانگذار انقلاب و تفکری بودند که مرزهای جغرافیایی را درنوردید و به یک گفتمان ایدئولوژیک مهم تبدیل شد. انقلابی که در داخل مرزها نماند و هندسه آن اکنون در تمامی جهان رو به گسترش است. تمامی شخصیتها و نخبگان سیاسی جهان صرف نظر از مواضع متفاوت و حتی ضدیت با انقلاب اسلامی ایران، اما نتوانستند نقش مهم و تاثیرگذارامام خمینی در تغییر روند تاریخ و معادله جهانی را نادیده بگیرند.
خبرگزاری ما در گفتگو با اندیشمندان بین المللی به بررسی آرا و اندیشههای امام خمینی (ره) پرداخته است که در ادامه میآید.
«طراد حماده» وزیر کار پیشین لبنان: «امام خمینی با پایهریزی اقدامات سیاسی (فعل و انفعالات سیاسی) بر اساس مفهوم «ولایت فقیه»، تحولی حقیقی و انقلابی عمیق را در تفکر سیاسیِ اسلامی و تشکیل یک حکومت اسلامی واقعی ایجاد کرد. ایشان انقلاب اسلامی علیه نظام پادشاهی وابسته به غرب یعنی آمریکا و اروپا را رهبری کرد و باعث از بین بردن نفوذ بیگانگان از کشور و تحقق حاکمیت، آزادی و استقلال ایران شد. تفکرات امام خمینی همچنین به بیداری اسلامی در سطح جهانی منجر شد.
ایشان جمهوری اسلامی را بنا نهادند که یک حکومت اسلامی در تمامی ابعاد معنوی آن است. این حکومت اسلامی واقعی به مثابه الگویی برای دنیا بود و نقش اساسی در بیداری ملتهای اسلامی و تمامی ملتهای جهان علیه رژیمهای ظالم و مستبد داشت. همچنین به منزله دعوت به آزادی ملتها و حق آنها در تعیین سرنوشتشان بود. امام خمینی یک فیلسوف اسلامی و عارف و بنیانگذار نظام اسلامی واقعی پس از حکومت اسلامی پیامبر اسلام (ص) و حکومت علی (ع) بود و به یاری خدا فراهم کننده حاکمیت حق است.»
دکتر «هنلیتو سویلا»، استاد دانشگاه مرکز آسیایی فیلیپین، که مدتی در ایران زندگی کرده درباره امام خمینی (ره) میگوید: «من شخصاً امام خمینی را ندیدهام، اما آرمان گرایی ایشان، اقداماتشان و نگرش ایشان برای داشتن جهانی دور از پیش داوری لازم و ضروری است.
جایی که هر انسانی از هر کشوری محترم شمرده شده و با او رفتار برابری انجام شود و نوع نژاد و تفکر آنها در این موضوع نقشی نداشته باشد درسهای مهمی هستند که من از امام شنیده و آموختهام.»
«دبیرکل جریان مقاومت لبنان (تیار المقاومه اللبنانی): «آنچه امام خمینی (ره) از منظر انقلاب اسلامی آن را محقق کرد، پیامی به تمامی ملتهای متحد و ملتهایی است که فشار زورگویی و حکام فاسد را تحمل میکنند. اندیشههای امام خمینی که در انقلاب اسلامی متبلور شد پیامی به ملتهای تحت ستم بود مبنی بر اینکه در قاموس آزادگان، امر محال ممکن نیست و ایمان و اراده لازمه تغییر است. این همان چیزی است که انقلاب اسلامی با اراده ملت و هوشیاری آنها و علیرغم امکانات و قوای نظامی دولت [ایران قبل از انقلاب ۵۷]آن را به منصه ظهور رساند. در واقع اراده ملت ایران برای تغییر قدرتمندتر از امکانات [رژیم شاهنشاهی]بود. اندیشههای امام خمینی به مثابه مکتبی برای صاحبان ایده تغییر بود.
مهمترین آثار اندیشههای امام خمینی (ره) این بود که ما میتوانیم تمامی معادلات را تغییر دهیم و اینکه گفته میشود وابستگی به شرق یا غرب عامل قدرتمندتر شدن است، صحیح نیست، طبق تفکرات ایشان، منشأ قدرت زاییده ملت و اراده آن و نیز زاییده تمسک به دین حنیف [اسلام]است. زمانی که این مسائل را باور میکنیم و به این نقطه میرسیم، تمامی امور سهل و آسان و اراده ملتها محقق میشود. مصداق این آیه کریمه «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم» و نیز «من یتوکل علی الله و هو حسبه»
ریچارد فالک، پروفسور بازنشسته حقوق بین الملل در دانشگاه پرینستون و گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر فلسطین است. او به عنوان رئیس تیم آمریکایی پیش از انقلاب دیداری از ایران و دیداری با حضرت امام خمینی در نوفل لوشاتو در فرانسه داشت: «آیت الله خمینی به عنوان یک انقلابی اصیل و نه به مانند سیاسیون سکولار چپ گرا که متأثر از اندیشههای لنینستی و مارکسیستی هستند، من را تحت تأثیر قرار داد. با قطعیت میتواند گفت که آیت الله خمینی یک اصلاح طلب نبود، بلکه او کسی بود که میخواست یک سیستم حکومتی نو را شکل دهد.
سیستمی که براساس ارزشهای اسلامی استوار بود و هیچ گرایشی به عقل گرایی روشنفکری، پرولتاریسم چپ گرا و ارزشها و اولویتهای مدرنیته به شکلی که در غرب پس از انقلاب صنعتی بروز کرد، نداشت. برخلاف دیگر انقلابهای غربی، آیت الله خمینی از سیاست انقلابی غیرخشونت آمیز حمایت میکرد و این روش را در طول کشمکش و درگیریهای انقلابی به کار میبرد، اگرچه این روش را بسیار عملگرایانه و انگیزشی به کار میبرد.
در خلال انقلاب، هنگامی که بسیاری بر این باور بودند که آیت الله خمینی باید تن به مصالحه بدهد چراکه در غیراین صورت مکتب او به واسطه کودتای نظامی یا دخالت خارجی محکوم به شکست، ویرانی یا قبول ناخالصی خواهد بود؛ وی از مواضع خود کوتاه نیامد.
آیتالله خمینی به عنوان فردی ریشه گرفته از سنن و اعتقادات مذهبی که با پذیرش تبعید به جای تن دادن به حکومت شاه، آزمون اعتقادی خود را پس داده بود؛ حتی در تبعید طولانی مدت در عراق نیز متزلزل نشد.
وی در این باور که مردم ایران مستحق برخورداری از حکومتی هستند که مرهون فساد غربی و خصومت آن با اسلام نباشد؛ ثابت قدم بود. از این رهگذر، آیتالله خمینی تجسم یک رهبر اپوزیسیون بود که به واسطه ایدهها و شهامت شخصی، مردم ایران را تشویق به جانفشانی در راه مبارزه برای حصول یک نظام سیاسی جدید کرد. وی در این راه، تاکتیکهایی را در پیش گرفت که به پیروزی شکوهمند علیه آنچه یکی از قویترین و مستبدترین رژیمهای خاورمیانه تلقی میشد؛ منجر شد.»
«طالب الحسنی» کارشناس و تحلیلگر سیاسی یمنی: «زمانیکه امام خمینی (ره) تئوری شکست وابستگی به غرب و شرق را در اوج نزاع میان شوروی و امپریالیسم غرب مطرح کرد، نفوذ در خاورمیانه بخشی از این نزاع بود. امام خمینی (ره) کشورهای عربی و اسلامی را واداشت تا با بهره بردن از این نزاع خود را از بند وابستگی آزاد کنند و به همین دلیل طرح نه شرقی نه غربی را به عنوان پروژه انقلابی در زمان سقوط بسیاری از ابر قدرتها به دلیل جنگ و درگیری ارائه داد. پروژه امام با استقبال سریعی رو به رو شد.
باید اعتراف کنیم که ملتهای عربی و اسلامی شدیداً از حاکمان خود ناامید شدهاند. این ملتها دورههای کودتای نظامی در اکثر کشورها و به قدرت رسیدن نظامیان با حمایت روسیه را به چشم دیدهاند در مقابل نیز کشورهای غربی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و شیخ نشینان حمایت میکنند. صدام نیز در جریان تجاوز به ایران در اردوگاه آمریکا قرار گرفت. پروژه آزادی از دست شرق و غرب در چارچوب مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی در حال شکل گیری است.
در اینجا بحث تأثیرات فکری امام خمینی (ره) بر تأسیس و ایجاد مقاومتهای اسلامی و ملی در لبنان و فلسطین و مخالفت کشور سوریه با توافقنامه صلح با دشمن صهیونیستی به میان میآید. ما در برابر یک الگو از اسلامی سیاسی عملی مسلحانه قرار داریم که مسیر خود و دشمن خود را به خوبی میشناسد و میداند که دشمن او رژیم صهیونیستی است. در حالی که اسلام سیاسی مقابل آن، در افغانستان در چارچوب نبرد غربی آمریکایی که ساخته دست رژیم صهیونیستی بود میجنگید. آنها سرزمین اشغال شده یعنی فلسطین را رها کردند و وارد این درگیری شدند. فرق است میان اسلام سیاسی مقاومت طلبانه امام خمینی (ره) و اسلام سیاسی مزدور وهابیت سعودی.
انقلاب اسلامی در ایران نتیجه انقلاب فکری در قلب و فکر امام خمینی (ره) محسوب میشود و این مسأله به صورت کامل با تفکرات اکثریت ملت ایران که از عملکرد رژیم شاه ناراضی بوده و دربرابر سرکوب حاکمان و مداخلات غرب ایستادند هماهنگ بود. امام خمینی (ره) متوجه این مسأله بود که ملت ایران سازنده انقلابی هستند که پایه و اساس انقلابهای عربی و اسلامی مشابه قرار میگیرد بنابراین پیروزی انقلاب ایران آغاز پیروزی دیگر انقلابها بود.»
حسن مراد وزیر مشاور سابق لبنان: «ایران در دوره شاه به عنوان اهرم قدرتمند قدرتهای استعمارگر غربی به شمار میآمد به طوری که شاه در دست این قدرتها به مثابه یک ابزار بود و از آن به عنوان نوک پیک برای ایجاد ائتلافهای ضد عربی استفاده میشد. در اینجا راه فکری امام خمینی (ره) بر ضرورت دور کردن ایران از وابستگی به غرب و یا دشمنی با شرق و نزدیک شدن و جانبداری از مسأله فلسطین تاکید دارد. امام خمینی (ره) هم چنین بر دادن جایگاه منطقهای و محوری به کشور ایران در سایه قدرت بزرگ آن و گرایش به سمت حمایت از مسائل مهم ملتها در زمینههای آزادی خواهانه تاکید داشت.
دیدگاه ما بر اساس نقش اسلام سیاسی و عملی برخاسته از این اصل است که تمام پیامهای آسمانی در ماهیت خود بر انقلابهای انسانی و شرف آن و سعادتش در سایه ارزشهای معنوی تاکید دارد. این مسأله با واقعیتهای زندگی در تضاد نیست. اسلام، ارزشها و راه و روش اخلاقی را برای زندگی انسان پدید آورده است و زمانی تضاد به وجود میآید که برخی گروهها و قدرتهای استعمارگر و نادان به دنبال سو استفاده از دین علیه ماهیت انسانی و مانع تراشی در مسیر پیشرفت آن از طریق ارائه تفسیرهای خبیثانه علیه حکمت والای الهی هستند.
ظرفیتهای معنوی که ملتها از ادیان آسمانی و میراث تمدنی خود الهام میگیرند میتواند معجزه بسازد و به مردم قدرت و توان اجرایی کردن آرزوها و آرمانهای خود را بدهد. با وجود آنکه بنیانهای مادی برای ایجاد پیشرفت ضروری و لازم است انگیزههای معنوی قادر است این پیشرفت عظیم را برای اهداف والا محقق کند. بر همین اساس، اسلام محمدی یک انقلاب معنوی و برنامه سیاسی به شمار میرود که در جوهره و ماهیت خود، تغییر و پیشرفت و حرکت به سمت اهداف برتر و مبارزه با باطل و تجاوز را دارد.»
منبع: مهر
انتهای پیام/