به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در کنار اخبار تعداد مبتلایان به ویروس کرونای جدید و شمار افرادی که در اثر ابتلا به بیماری کووید-۱۹ جان خود را از دست دادهاند، اخبار دیگری هم درباره کرونا وجود دارد که هر روز مخابره میشود: آخرین تحولات در دعوای سیاسی آمریکا و چین.
دعوای دو کشور با موضوع کرونا، چه بر سر اینکه کدام کشور منشأ شیوع آن بوده و چه بر سر اینکه نباید برای اشاره به این ویروس از عبارت «ویروس ووهان» استفاده کرد، نشان میدهد که ابعاد سیاسی بحران کرونا در دنیا به سرعت در حال پیشی گرفتن از ابعاد بهداشتی و درمانی آن هستند.
درباره تحریمهای آمریکا علیه ایران در دوران شیوع کرونا با «جیمز هنری فتزر» استاد سابق رشته فلسفه علوم در «دانشگاه مینهسوتا، دلوت»، نویسنده، نظریهپرداز و کارشناس آمریکایی مسائل بینالملل گفتگو کرده است. آنچه در ادامه میآید خلاصهای از این مصاحبه مفصل است.
یکی از دعواهای رسانهای بر سر کرونا میان آمریکا و چین درباره منشأ اصلی شیوع این ویروس است. نظریه شما درباره این ویروس و پشت پرده آن چیست؟
البته مهم است که بفهمیم ویروس کرونا از چه طریقی به یک فرد منتقل شده است و آن فرد خودش چگونه به ویروس آلوده شده بوده و نهایتاً چگونه میتوان ویروس را تا ووهان ردگیری کرد. باید به این مسئله هم اشاره کنم که یک گروه نظامی [از آمریکا برای شرکت در مسابقات ارتشهای جهان]مدتها قبل از شیوع ویروس به ووهان سفر کرده بود و من به شدت فکر میکنم که این کاروان وسیلهای برای انتقال ویروس از «فورت دتریک» [پایگاه نظامی ارتش آمریکا برای تحقیقات روی سلاحهای بیولوژیک]در ایالت مریلند به ووهان بوده است. من کاملاً با نظریه چینیها مبنی بر اینکه ویروس از آمریکا آغاز شده است، همعقیده هستم.
با این وجود، یک مطالعه اپیدمیشناسانه مناسب که نشان دهد دنیا در حال حاضر با یک فوریت پزشکی روبهروست و نه یک اپیدمی سیاسی، هنوز انجام نشده است. چنین مطالعهای باید چندین وجه تشخیصی داشته باشد: آزمایشهای «واکنش زنجیرهای پلیمراز» (PCR)، بررسی علائم در افراد و سپس ردیابی زنجیرهای که شیوع بیماری از طریق آن اتفاق افتاده است. در حال حاضر آزمایشهای پراکنده و گاه و بیگاه انجام میشود و نتیجه بسیاری از آزمایشهای PCR ویروس کرونا درباره افرادی مثبت میشود که نه علامتی ندارند و نه هیچ شواهدی وجود دارد که نشان دهد به طریقی با افرادی در ارتباط بودهاند که قبلاً به ویروس کرونا مبتلا بودهاند. به عبارت دیگر، آنچه ما با آن مواجه هستیم، تهدیدی به شدت اغراقشده است.
این تهدید کاملاً بیمعناست. تعداد کشتهشدگان در اثر ویروس کرونا [نسبت به بیماریهای دیگر]بسیار اندک است. به عنوان مثال، تنها در سال ۲۰۱۷ سل جان بیش از یک میلیون نفر را در آمریکا گرفت، اما هیچکس درباره اپیدمی سل چیزی نمیگوید. هر سال ۱/۵ میلیون نفر در اثر ابتلا به عفونتهای قارچی کشته میشوند، اما تا به حال چیزی درباره اپیدمی قارچی نشنیدهایم.
آنچه درباره کرونا دارد رخ میدهد، یک کمپین گسترده پروپاگانداست. مردم آمریکا از نظر علمی بیسواد هستند. تلویزیون قدرتمندترین مکانیسم تبلیغاتیای است که تا کنون به دست بشر اختراع شده و آمریکاییها دارند فریب گزارشهای دروغین و اغراقآمیز تلویزیونیای را میخورند که یکی پس از دیگری توسط رسانههای تحت کنترل صهیونیستها تولید شدهاند. وضعیت واقعاً تکاندهندهای است.
آمریکا که خود را تنها ابرقدرت جهان معرفی میکند، نه تنها به کشورهای دیگر در مبارزه با کرونا کمکی نمیکند، بلکه با اِعمال تحریم و فشار به نهادهای بینالمللی از کمک کشورهای دیگر به ایران هم جلوگیری میکند. در حالی که سازمانهای بینالمللی و حتی متحدان خود آمریکا خواهان تعلیق تحریمها علیه ایران شدهاند، واشینگتن اتفاقاً تحریمهای جدیدی هم علیه ایران وضع کرده است.
اِعمال تحریمها علیه ایران نقض بند ۳ کنوانسیون چهارم ژنو [۱][ناظر بر ممنوعیت مجازات دستهجمعی]و به منزله مجازات دستهجمعی یک ملت به خاطر اقدامات رهبران سیاسی آن ملت است. بنابراین، تحریمها مصداق جنایت جنگی و نقض قوانین بینالمللی نیز هستند.
من مکرراً به رهبران ملت عظیم ایران (کشوری که تاریخ باستانیاش به هزاران سال پیش برمیگردد، بر خلاف تاریخ نسبتاً کوتاه آمریکا که فقط چندصد سال از آن گذشته) اصرار کردهام تا پرونده تحریمها را به سازمان ملل ببرند. البته ما پیشاپیش میدانیم که آمریکا (دقیقاً همانطور که آمریکا قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل در محکوم کردن اسرائیل را مانند یک غلام حلقهبهگوش دهها و دهها بار وتو کرده) هر قطعنامهای درباره محکوم کردن خودش به خاطر اِعمال تحریمهایی را هم وتو خواهد کرد که ناقض منشور سازمان ملل و کنوانسیونهای ژنو هستند. با این حال، میتوان این شکایت را به مجمع عمومی سازمان ملل برد. پیشبینی من این است که تقریباً تمام اعضای سازمان ملل، به استثنای آمریکا و اسرائیل، از ایران حمایت خواهند کرد. این اتفاق یک پیروزی نمادین، اما فوقالعاده برای ایران علیه اقدامات منزجرکننده آمریکا خواهد بود.
علاوه بر این، ایران باید پرونده تحریمها را به دیوان کیفری بینالمللی یا هر دادگاه بینالمللی دیگری ببرد که بتوان این پرونده را در آن قضاوت کرد. البته من خجالت میکشم از اینکه بگویم مایک پمپئو، که وزیر خارجه ما و علناً یک نومحافظهکار است، این اندازه آشکار از اسرائیل حمایت میکند و ضدایران است و حتی اعضای دیوان کیفری بینالمللی و خانوادههای آنها را نیز تهدید کرده [۲]تا مانع از آن شود که هر پروندهای را در رابطه با جنایات جنگی آمریکا در این دادگاه استماع کنند [۳].
این یک واقعیت غمانگیز و تأسفبار است که در سال ۲۰۲۰ آمریکا در روابط خود با کشورهای دیگر تا این اندازه تنزل پیدا کرده است، در حالی که وظیفه بدیهی این کشور است که با کشورهای دیگر با احترام رفتار کند، همانگونه که خود آمریکا میخواهد کشورهای دیگر با احترام با آن رفتار کنند. این یک اصل اساسی اخلاقی است که همواره با دیگران با احترام رفتار کنید و هرگز از انسانهای دیگر صرفاً به عنوان وسیله استفاده نکنید. دلیل بدیهیِ غیراخلاقی بودن جرائمی مانند قتل، سرقت، آدمربایی و تجاوز جنسی نیز که مصداق استفاده ابزاری از افراد دیگر هستند، نیز همین است. همین مسئله در مورد روابط میان کشورها نیز صدق میکند. به همین دلیل است که سازمان ملل چنین نقش مهمی در جهان دارد و به همین دلیل است که باید به تمامیت کشورهای دیگر احترام بگذاریم و به آنها تعدی نکنیم.
اما متأسفانه در دوره دولت کنونی آمریکا، عمدتاً به دلیل نفوذ عناصر صهیونیست و نومحافظهکارهایی که اکثرشان تابعیت دوگانه آمریکایی-اسرائیلی دارند، و به دلیل تأثیر عجیب بنیامین نتانیاهو روی روان دونالد ترامپ، دوباره به رویه مبتذلِ اتخاذ سیاست «هر کس قدرت دارد، حق دارد» بازگشتهایم؛ به این معنا که «اگر کشور شما آنقدر قدرتمند باشد که خواست خود را [به دنیا]تحمیل کند، آنگاه حق انجام این کار را هم دارد.» بسیاری از مشکلات ما چه در روابط میان اشخاص و چه در روابط میان کشورها در طول تاریخ نتیجه همین تفکر بوده است؛ تفکری که بیاندازه غیراخلاقی است.
از وقتی که در اختیار ما گذاشتید متشکرم.
من هم بسیار متشکرم که به من این فرصت را دادید. ملت ایران را ستایش میکنم و برای شما بهترینها را آرزو دارم. فقط میخواهم این نکته را در انتها اضافه کنم که اِعمال تحریمها علیه ایران هیچگاه توجیهپذیر نبوده است. سه غول اطلاعاتی آمریکا، یعنی افبیآی، سیآیای و اناسای [آژانس امنیت ملی]، همان سال ۲۰۰۷ به این نتیجه رسیدند که ایران به دنبال سلاح هستهای نیست. این نهادها سال ۲۰۱۲ نیز بار دیگر به همین نتیجه رسیدند. حتی موساد هم سال ۲۰۱۲ با نهادهای جاسوسی آمریکا همراه شد و تأیید کرد که ایران به دنبال سلاح هستهای نبوده است. این اتفاق تنها چند هفته قبل از آن بود که بنیامین نتانیاهو به سازمان ملل برود و ادعاهایی دقیقاً عکس این نتیجهگیری را بکند.
تحریمها نه در حال حاضر قابلتوجیه هستند و نه هیچ زمان دیگری توجیهپذیر بودهاند. آرزو میکنم ایران در بردن پرونده تحریمها به سازمان ملل و دیوان کیفری بینالمللی موفق باشد. مردم بزرگ ایران سزاوار این بیاحترامی و نقض فاحش قوانین بینالمللی نیستند. آمریکا باید بهتر از اینها عمل کند.
منبع: مشرق
انتهای پیام/