به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، آل سعود سلسلهای منسوب به «سعود بن محمد بن مقرن» است که از قرن هجدهم در عربستان تاسیس شده و اکنون نیز بر کشور عربستان سعودی که نام خود را از آن سلسله برگرفته فرمان میراند. مورخان، تاریخ سعودی را به سه دوره تقسیم کردهاند.
آل سعود؛ از امارت تا اسارت
دوره اول حکومت آل سعود با تشکیل امارتی در منطقه درعیه و اطراف آن به دست محمد بن سعود محمد بن مقرن بن مرخان بن ابراهیم از قبیله مسالخ و از اعراب عنزه در سال ۱۷۲۴ میلادی آغاز شد. پس از مرگ سعود پسرانش محمد، ثُنَیان، فَرْحان و مَشاری به اشتراک قلمرو کوچک پدر را اداره میکردند تا آنکه ثنیان درگذشت و دیگر پسران به فرمان محمد گردن نهادند. وی پایهگذار واقعی دولت آل سعود در نجد بهشمار میرود.
محمد بن سعود با «محمدبن عبدالوهاب» مؤسس وهابیت همپیمان شد. بن سعود و بن عبدالوهاب که هر دو خواستار گسترش نفوذ خود بودند پس از این اتحاد دیری نپایید که به یاری یکدیگر بر بخش بزرگی از نجد چیره شدند. جانشینان نیز با ادامه این راه به تدریج قدرت یافتند و بر بخش مهمی از شبه جزیرۀ عربستان چیره شدند.
با مرگ ابن سعود، پسر او «عبدالعزیز بن محمد بن سعود» با دخالت ابن عبدالوهاب جای پدر راگرفت. عبدالعزیز ۳۰ سال از دوران حکومتش را به پیکار پیوسته با قبایل بنیخالد، آل مکرمی، مُنْتَفِق و امیران مخالف در شهرهای اطراف گذراند. آیت الله «سیدجواد عاملی» در کتاب «مفتاح الکرامة» آوردهاست: در دوران عبدالعزیز نیروهای حکومت به سوی احساء حرکت کرد و در بین راه هر آنچه از اموال مسلمین را به چنگ آورد تاراج کرد و هر مقاومتی را با بیرحمی تمام سرکوب و احساء را تسلیم کردند. سعود بن عبدالعزیز همچنین با لشکری از مردم نجد به سوی کربلا لشکرکشی کرد و با محاصره این شعر مردم را قتل عام کردند و به خزانه حرم امام حسین (ع) دست بُرد زده و ضریح آن حضرت را شکستند و اموال فراوان و اشیای نفیس آن را به غارت بردند. آنها سپس بر مکه مکرمه و مدینه منوره متعرض شدند و هر آنچه که خواستند در قبرستان بقیع انجام دادند و فقط قبر پیامبر خدا (ص) از دست آنان مصون ماند.
پس از وی، عبداللَّه بن سعود رشته کارها را به دست گرفت. به نوشته «جبران شامیه» مولف کتاب «آل سعود ماضیهم و مستقبلهم»، عبدالله بن سعود در برابر حملههای پیدرپی مصریان در تنگنا قرار گرفت و در همان سال نخست حکومتش برادرش فیصل از مصریها شکست سختی خورد.
«سیدمحسن امین املی» در کتاب «کشف الارتیاب فی اتباع محمد بن عبدالوهاب» آورده است: در این دوران محمدعلی پاشا والی مصر لشکری را با رهبری فرزندش ابراهیم پاشا به حجاز فرستاد. ابراهیم پاشا با لشکر مجهزش وارد مکه شد و از آنجا به طرف درعیّه حرکت و این منطقه را به کنترل درآورد. وی بدون آنکه مقاومتی در برابرش صورت گیرد تمام اراضی مکه را که آل سعود و وهابیها با ظلم و ستم به دست آورده بودند از آنها باز پس گرفت. وی نیز دست به قتل عام وهابیون زد و بسیاری از آنها را به اسارت گرفت و غنایم زیاد و با ارزشی به دست آورد.
صاحب کتاب «آل سعود ماضیهم و مستقبلهم» در این باره چنین نگاشته است: عبداللـه در قصر خود تسلیم و با خانوادهاش به قاهره تبعید شد و محمدعلی وی را به استانبول فرستاد و او در دسامبر ۱۸۱۸میلادی به دار آویخته شد. پس از خروج ابراهیم پاشا از نجد، مشاری برادر عبداللـه قدرت را به دست گرفت و توانست پایگاه خود را در درعیه تثبیت کند. با مرگ وی نخستین دورۀ فرمانروایی آل سعود به پایان رسید.
به نوشته جبران شامیه پس از سقوط درعیه به دست ابراهیم پاشا و فرار جمع زیادی از وهابیها و آل سعود، با مرگ ابراهیم پاشا فراریها به شهر بازگشتند. از جمله کسانی که دوباره به شهر آمدند عمربن عبدالعزیز، ترکی برادرزاده عبدالعزیز و مشاریبن سعود بودند. ترکی برادرزاده عبدالعزیز مدتی طولانی به طور مخفیانه در مناطق جنوب زندگی میکرد و گاهی به صحرای نجد میرفت و اعراب بادیهنشین را به آیین وهابیت فرا میخواند. ترکی ۳۰ تن از اعراب را پیرامون خود گرد آورد و بدین وسیله سایر قبایل را نیز مطیع خود ساخت.
در جریان خیزش مردم قصیم بر ضد مصریها که مجبور شدند از حجاز به تدریج خارج شوند، ترکی از این فرصت استفاده کرد، در منطقه ریاض بر لشکر مصریها تاخت و آنجا را به تصرف خود درآورد. از همانجا بود که به توسعه حکومت خود پرداخت و به مناطق دیگر دست اندازی کرد. بعد از آنکه مصریها منطقه نجد را ترک کردند، بعضی از مناطق قصیم هم به حکم ترکی، ضمیمه حکومت وی شد. از این رو، میتوان گفت که او اولین امیر سعودی در دوره دوم حکومت بود که به واسطه او، امارت از فرزندان عبدالعزیز بن سعودبن محمدبن سعود به فرزندان عبداللهبن سعود رسید، اما مشاریبن عبدالرحمان بن مشاری بن سعود، به همراه یارانش که از قبیله قحطان بودند، دست به شورش و مخالفت با امیر ترکی زدند و از اینکه حکومت از نسل عبدالعزیز خارج شده، ناراضی بودند. بنابراین، مشاری به حیلهای، ترکی را به قتل رساند و حکومت را به دست گرفت.
با کشته شدن ترکیبن عبدالله به دست مشاریبن عبدالرحمن در سال ۱۸۳۴ حکومت او نیز به آخر رسید و مشاری با غلبه بر دیگران حاکم ششم تعیین شد. حکومت مشاری ۴۰ روز بیشتر طول نکشید. چون فیصل بن ترکی با لشکری مجهز و با کمک عبدالله و عبیدالله، که از شیوخ آل رشید و حائل بودند با سرعت به طرف ریاض حرکت کرد. سپس مدینه را به کنترل درآورد و مشاری را دستگیر و اعدام کرد. بعد از این جریان، فیصل در سال ۱۸۳۴ به عنوان حاکم هفتم سعودیها قدرت را در دست گرفت. اما محمدعلی پاشا به وی فرصت حکومت کردن نداد. زیرا پاشا لشکری را به نجد فرستاد و در میان لشکر، خالدبن سعود که از جمله تبعید شدگان به مصر بود، قرار داشت.
لشکر بر پایتخت مسلط و فیصل مجبور به فرار شد، اما فرارش سودی نداشت و سرانجام دستگیر و به مصر تبعید گردید. مصریها هم به جای فیصل، خالدبن سعود را بر حکومت ریاض و مناطق اطراف منصوب کردند. خالد بن سعود طی سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۴۲ حکومت را در دست داشت. وی در قاهره محاکمه شد، اما محمدعلی پاشا او را تبرئه کرد و به جای خود در جزیره العرب منصوب ساخت.
خالد یارانی داشت که میگفتند نباید حکومت از اولاد سعود کبیر به اولاد عبدالله بن محمد برسد. در این عقیده بسیاری از قبایل ریاض نظر موافق داشتند. به این ترتیب حکومت به فرزندان سعود کبیر رسید و خالدبن سعود هشتمین حاکم آنان گردید که امارتش دوسال دوام یافت. پس از وی عبدالله بن ثنیان به مدت یکسال قدرت را در دست گرفت. وی با سپاهی که نجدی بودند، به خالدبن سعود حمله کرد. خالد توان مقابله با سپاه او را نیافت و ناگزیر به مکه گریخت و در آنجا درگذشت. وقتی خبر این جریان به فیصل که در مصر محبوس بود رسید و دانست که عبدالله قدرت را به دست گرفته و خالد نیز فرار کرده با حیلهای از مصر گریخت و خود را به قصیم رساند و جمع بسیاری هم او را یاری کردند. با کمکهای اهالی عنیزه توانست ابن ثنیان را در ریاض شکست دهد و وی را دستگیر و حبس کند. سرانجام نیز او را به قتل رسانید.
پس از او فیصل بن ترکی طی سالهای ۱۸۴۳تا ۱۸۶۵میلادی دولت را در دست داشت. لیکن دولت عثمانی تصمیم به جنگ با فیصل امیر ریاض گرفت. دولت مرکزی عثمانی لشکری را به فرماندهی شریف محمدبن عون امیر مکه به قصیم فرستاد و اهالی قصیم را به اطاعت دولت مرکزی درآورد. سرانجام وی صلحی با اهالی قصیم منعقد کرد که قرار شد که، قصیمیها هر سال ۱۰ هزار ریال پرداخت کنند. بدین ترتیب شریف با لشکر خود به قرارگاه برگشت و فیصل هم به تعهد خود عمل کرد و هر سال ۱۰ هزار ریال بر طبق عهدنامه پرداخت مینمود. این امر هم چنان ادامه داشت تا اینکه فیصل فلج و نابینا شد و درگذشت و به جای خود عبدالله را از میان چهار فرزندش به حکومت منصوب کرد. این امر باعث درگیری میان برادران گردید. یکی از برادران عبدالله بن فیصل الترکی، که سعود نام داشت، بر ضد او شورید. این جنگها تا آنجا کشیده شد که به ضعف حکومت و استقلال بعضی از مناطق منجر گردید و ترکها بر احسا و قطیف مسلط شدند.
این درگیریها به خانواده آل سعود کشانده شد و عبدالله با پشتیبانی ترکها، مناطقی را اشغال کرد و سعود را از ریاض راند و خود در سال ۱۲۸۲ ق. به ریاض بازگشت. پس از وی سعودبن فیصل ترکی، قدرت را در دست گرفت. پس از درگذشت وی حکومت به دست برادرش عبدالرحمان بن فیصل افتاد. اما در سال۱۸۹۱ میلادی و در پی شکستی فجیع در جنگ المُلیدة، وی به همراه خانوادهاش مجبور به ترک ریاض به سوی بغداد شد که در بین آنها عبدالعزیز بن سعود موسس دولت سوم سعودی نیز حضور داشت. عبدالرحمن در سال ۱۳۰۵ ق. از دنیا رفت و با مرگ عبدالرحمان دوره دوم حکومت سعودیها پایان یافت.
آل سعودِ معاصر
فرمانروایی سوم سعودی را ملک عبدالعزیز بنیان نهاد. وی طی سالهای ۱۹۰۲ تا ۱۹۵۳ حکومت کرد. وی از سال ۱۹۰۲ پس از کودتایی خونین، حکومت بر ریاض را به دست آورد و در ۱۹۲۲ بر کل منطقه نجد مسلط شد و از ۱۹۲۵ حجاز را به قلمرو خود افزود و در سال ۱۹۳۲ کشور جدیدی را با نام عربستان سعودی بنیان گذاشت.
دوران سلطنت او با کشف نفت در عربستان در سال ۱۹۳۸ و بهرهبرداری گسترده از منابع نفتی این سرزمین همراه بود. پس از مرگ عبدالعزیز، پسرش با نام سعود بن عبدالعزیز به قدرت رسید. او طی سالهای ۱۹۵۳تا ۱۹۶۴ قدرت را در دست داشت و با پنج پادشاه پس از خود فیصل، خالد، فهد، عبدالله و سلمان برادر بود.
سعود با کودتای برادرش فیصل از قدرت برکنار شد. فیصل بن عبدالعزیز طی سالهای ۱۹۶۴تا ۱۹۷۵ حکومت را در دست داشت. فیصل از پیشگامان مدرنیزه کردن عربستان و از مؤسسان ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی عربستان بود که در آغاز با مخالفت علما همراه شد.
پس از وی خالد بن عبدالعزیز طی سالهای ۱۹۷۵تا۱۹۸۲ حکومت را در دست گرفت. با مرگ خالد، فهد بن عبدالعزیز قدرت را به دست گرفت و طی سالهای ۱۹۸۲تا ۲۰۰۵ قدرت را در دست داشت. زمان به سلطنت رسیدن فهد مصادف با اوج رونق و افزایش دلارهای نفتی بود که باعث شد سیر حرکت عربستان سعودی از یک کشور صحرایی فقیر و یک جامعه قبیلهای منزوی به یک کشور متمول تسریع شود.
فهد در جریان حمله رژیم صدام به ایران، با دلارهای نفتی از صدام حمایت کرد. او هنگام اشغال کویت به دست صدام در سال ۱۹۹۱ از آمریکا خواست این امیرنشین را آزاد کند.
با مرگ فهد برادرش عبدالله بن عبدالعزیز به پادشاهی عربستان رسید. عبدالله در زمان سلطنتش، روابط نزدیکی با آمریکا و انگلیس داشت و میلیاردها دلار تجهیزات نظامی از آنها خریداری کرد. عبدالله در ۲۳ ژانویه ۲۰۱۵ میلادی درگذشت.
بعد از مرگ عبدالله پادشاه سابق عربستان، سلمان بن عبدالعزیز بر اساس یک سنت پذیرفته شده در خاندان سعودی به پادشاهی رسید. بر خلاف این سنت، «محمد بنسلمان» فرزند پادشاه در زمان حیات عموها و عموزادههای ارشد به عنوان ولیعهد و جانشین پدرش معرفی شد. این سنتشکنی در طول پادشاهی آلسعود برای نخستین بار اتفاق افتاد و از سوی بسیاری از شاهزادگان و مفتیهای دربار سعودی و حتی افرادی در هیات بیعت با مخالفتهای پیدا و پنهان مواجه شد؛ وضعیتی که میتواند در آینده بر سرنوشت آل سعود به طور جدی اثرگذار باشد.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/