داستان ضرب المثل پنبه دزد دست به ریشش می‌کشد را در این مطلب بخوانید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یکی بود یکی نبود. تاجری بود که کارش خرید و فروش پنبه بود و کار و بارش سکه شده بود. تا آنجا که بازرگانان دیگر به او حسودی می‌کردند یک روز یکی از بازرگان‌ها نقشه‌ای کشید و شبانه به انبار پنبه‌ی تاجر دستبرد زد.

به تنهایی شب تا صبح پنبه‌ها را از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خانه‌ی خودش انبار کرد. صبح که شد تاجر پنبه خبر دار شد که‌ای دل غافل تمام پنبه هایش به غارت رفته است. داد و فریاد کنان به نزد قاضی شهر رفت و گفت: خانه خراب شدم. قاضی هم دستور داد که مامورانش به بازار بروند و پرس و جو کنند و دزد را پیدا کنند. اما نه دزد را پیدا کردند و نه پنبه‌ها را.

ریشه ضرب المثل پنبه دزد، دست به ریشش می‌کشد

قاضی با عصبانیت گفت: چرا دست خالی برگشتید؟ حتی به کسی مشکوک نشدید. ماموران گفتند: چرا بعضی‌ها درست جواب ما را نمی‌دادند ما به آن‌ها مشکوک شدیم. قاضی گفت: از این ستون به آن ستون فرج است بروید آن‌ها را بیاورید. ماموران رفتند و تعدادی از افراد را دستگیر کردند و آوردند.

قاضی تاجر پنبه را صدا کرد و گفت به کدام یک از این‌ها شک داری؟ تاجر پنبه گفت به هیچ کدام. قاضی فکری کرد و گفت:، ولی من دزد را شناختم. دزد بیچاره آن قدر دست پاچه بوده و عجله داشته که وقت نکرده جلو آیینه برود و پنبه‌ها را از سر و ریش خودش پاک کند. ناگهان یکی از همان تاجر‌های محترم دستگیر شده دستش را به صورتش برد تا پنبه را پاک کند.

قاضی گفت: دزد همین است. تاجر محترم گفت: من پنبه‌های همکارم را ندزدیده ام؟ قاضی گفت: همین حالا مامورانم را می‌فرستم تا خانه ات را بازرسی کنند. یکساعت بعد ماموران خبر دادند که پنبه‌ها در زیر زمین تاجر انبار شده است و او هم به جرم خود اعتراف کرد و از آن به بعد می‌خواهند بگویند که آدم خطا کار خودش را لو می‌دهد.

می‌گویند: پنبه دزد، دست به ریشش می‌کشد.

منبع:vista.ir
انتهای پیام/

 

برچسب ها: ضرب المثل ، خواندنی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار