به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، صفحه اینستاگرامی نوجوان منتسب به دفتر مقام معظم رهبری که سخنان و توصیههای ایشان را برای عموم مردم به خصوص نوجوانان در قالب تصاویر و ویدئوها منتشر میکند امروز نیز به مناسبت وفات حضرت زینب(س) این بانوی صبور پاکدامن، پستی منتشر کرده ودر آن چند روایت کوتاه از زندگی ایشان را که الگویی کامل از صبر و مقاومت است منتشر کرده و نوشت:
"خواندنی | صبر، نام دیگر توست
چندروایت کوتاه از زندگی زینب کبری سلاماللهعلیها
صبر، نام دیگر اوست. نه! صبر، وامدار نام اوست. کدام روایت را بیاوریم که زندگی سراسر ابتلا و امتحان و سربلندی دختر علی علیهالسلام را، چنان که شایستۀ اوست، نشان دهد؟ اینها تنها چندلحظه است از عمر زینب کبری سلامالله علیها؛ بانویی که سختترینروز عالم را تاب آورد و از دشوارترینامتحان الهی، سربلند و سرفراز، بیرون آمد؛ آنقدر که جز زیبایی در آن ندیده باشد.
صدیقۀ صغری
روز پنجم جمادیالاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری بود؛ همانروزی که امیرالمؤمنین برای اولینبار پدر یکدختر شد. اسمش را گذاشتند«زینب»، زینت پدر. لقبش هم شد صدیقۀ صغری؛ دختر صدیقۀ کبری، دخترِ دختر پیامبر خدا.
حسین، آرام جانش
نوزاد بود. در گهواره که میگذاشتندش، اگر حسین از جلوی چشمهایش دور میشد، بیقراری میکرد و صدای گریهاش در خانه میپیچید. حسین را که میآوردند، میخندید و آرام میگرفت.
بزرگ که شد، وقت نماز، قبل از اقامه، اول به صورت حسین نگاه میکرد و بعد قامت میبست.
عالمۀ غیرمعلّمه
فدک را از مادر گرفته بودند؛ به جبر و ظلم. صدیقۀ کبری در حضور اصحاب پیامبر، خطبهای خواند غرّا و فصیح که بعدها معروف شد به «خطبۀ فدکیه». مادر که خطبه میخواند، زینب هم آنجا بود. هفتساله یا کوچکتر. خطبه را همانیکبار در مسجد شنید؛ وقتی مادر با صدایی که فصاحت لحن پیامبر خاتم را داشت، کلمهها و عبارات طولانی را بر زبان میآورد.
زینب با همانیکبار شنیدن، کل خطبه را از بر شد. زینب شد مهمترینراوی خطبۀ فدکیه.
شرط ضمن عقد
عبدالله، پسرِ عموی زینب، جعفربنابوطالب علیهالسلام، بود. امیرالمؤمنین عبدالله را به نیکی میشناخت که وقتی به خواستگاری زینب آمد، مولا به دامادی قبولش کرد.
وقتی امیر علیهالسلام میخواست خطبۀ عقد را میان عبدالله و زینبش بخواند، شرط زینب را به او گفت. شرط این بود: «زینب از حسین جدا نشود. هروقت زینب خواست با برادرش حسین راهی سفر شود، او را منع نکن». عبدالله میدانست حسین، جان زینب است. همه میدانستند. سرش را پایین انداخت، لبخندی زد و پذیرفت. زینب علی شد همسر عبداللهبنجعفربنابوطالب..."
بیشتر بخوانید: توصیه رهبر به آقازادهها: برو و زندگی امیرالمؤمنین را ببین
انتهای پیام/