پدر شهید مدافع حرم، اصغر پاشاپور می‌گوید: در طول سال‌هایی که در سوریه بود ۵ بار برای دیدنش راهی سوریه شدم، اما هر بار بیشتر از دو ساعت با اصغر دیدار نکردم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شهید اصغر پاشاپور که اکثرا او را با همراهی سردار قاسم سلیمانی در چند ثانیه فیلم از میان مدافعان حرم می‌شناسند، یک ماه بعد از شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی در حلب توسط تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید.

پیکر مطهر او که توسط تروریست‌های تکفیری ربوده شده و سر از بدنش جدا شده بود، روز گذشته همزمان با اولین شب از ماه رجب و مصادف با پنجم اسفند ماه ۹۸ به کشور بازگشت.

شهید اصغر پاشاپور مستشار نظامی رزمندگان دفاع وطنی سوریه و فرمانده قرارگاه عملیاتی شمال سوریه بود که حدود هشت سال به منظور مقابله با تروریست‌های تکفیری داعش و احرار الشام در این جبهه حضور فعال داشت و عمده آموزش‌های رزمندگان سوری بر عهده او بود.

او از اقوام (برادر همسر) شهید مدافع حرم، محمد پورهنگ بود. شهید پاشاپور از یاران نزدیک حاج قاسم سلیمانی بود که بعد از شهادت او به روایت همرزمانش بسیار بی‌تاب و بی‌قرار وصل حاج قاسم بود و نهایتا این فراق چندان طولی نکشید و بعد از حدود یک ماه او نیز به شهادت رسید.

پیکر مطهر او توسط تروریست‌های احرار الشام (جبهه النصره) ربوده شده و نهایتا پیکر بی سر این شهید توسط رزمندگان مدافع حرم بعد از گذشت چندین روز با دو اسیر جبهه‌النصره تبادل شده و به کشور بازگشت. پاشاپور متولد شهرری بود و از او سه فرزند به یادگار مانده است.

پدر شهید اصغر پاشاپور با اشاره به آخرین دیدارش با فرزند می‌گوید: آخرین بار پارسال قبل از ماه محرم پسرم را دیدم. برایش دعا کردم که پیروز و سلامت باشد و از حریم اسلام دفاع کند. در طول سال‌هایی که در سوریه بود ۵ بار برای دیدنش راهی سوریه شدم. از حضور در میادین جنگ چیزی نمی‌گفت. ما عادت داشتیم که از مسائل کار اصغر چیزی نمی‌پرسیدیم و تو هم چیزی نمی‌گفت. وقتی ما در سوریه بودیم مرتب به زیارت حرم حضرت رقیه (س) و حضرت زینب (س) می‌رفتیم. در این مدت هر بار که می‌رفتیم، فکر نمی‌کنم بیشتر از دو ساعت با اصغر دیدار کرده باشیم.

پدرانه‌هایی از فرمانده ارشد جبهه مقاومت؛ اصغر را بعد شهادت شناختم

او ادامه می‌دهد: اصغر نزدیک هشت سال در سوریه بود. همسر و فرزندانش را هم با خود به آنجا بود وقتی می‌پرسیم چرا خانواده را به آنجا می‌بردی؟ می‌گفت: "وقتی کسی بخواهد در راه اسلام حرکت کند باید این حرکت کلی باشد و خانواده‌اش را همراه کند. " حتی از چهره او مشخص بود که شهید و فدایی رهبر و فدایی حرم حضرت زینب (س) می‌شود. چون از کوچکی عشقش اسلام و انقلاب بود. آخرین بار که او را دیدیم دم رفتن، دست و پای من و مادرش را بوسید و گفت برای ما دعا کنید. هیچ وقت توصیه خاصی نداشت، اما همیشه فقط می‌گفت مراقب خود باشید و برای ما دعا کنید.

پدر این فرمانده شهید از صمیمیت اصغر با سردار قاسم سلیمانی هم روایت‌هایی دارد که خیلی کوتاه به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: اصغر بعد از شهادت سردار سلیمانی دیگر اصغر سابق نبود. همسرش می‌گفت: «در مدت یک ماه بعد از شهادت حاج قاسم فقط یک بار پیش ما به خانه آمد و آن یک بار هم با دوستش از حاجی تعریف می‌کردند و فقط گریه می‌کردند؛ و وقتی هم که رفت ۱۵ روز او را ندیدیم تا اینکه خبر شهادتش آمد.» اصغر شاگرد حاج قاسم بود و نهایتاً با فاصله یک ماه بعد از او نیز به شهادت رسید.

پدرانه‌هایی از فرمانده ارشد جبهه مقاومت؛ اصغر را بعد شهادت شناختم

او در ادامه به درسی که از کربلا آموخته است هم اشاره می‌کند و می‌گوید: بعد از شهادت پیکرش به دست تکفیری‌ها افتاده بود. این تروریست‌ها چیز‌هایی در ازای پیکرش خواسته بودند که ما هم اعلام کردیم خدای نکرده به خاطر پیکر اصغر، لطمه‌ای به اسلام نخورد و هزینه پرداخت نشود. زیرا فرزند ما یک قربانی و یک هدیه در راه اسلام است و هدیه را کسی پس نمی‌گیرد. این موضوع را ما از کربلا یاد گرفتیم که مادر وهب هدیه‌ای را که داد، پس نگرفت. اما دوستان اصغر محبت کردند و پیکر اصغر را آوردند و ما هم از آن‌ها تشکر می‌کنیم.

پدر شهید پاشاپور خوشحال است که پسرش اینقدر به حاج قاسم نزدیک بوده. او می‌گوید: من قبلاً نمی‌دانستم که اصغر چقدر به حاج قاسم نزدیک است وقتی بعد از شهادت فیلم‌هایش را دیدم متوجه این علاقه شدم و آن موقع تازه انگار اصغر را شناختم. خبر شهادت حاج قاسم بیشتر از شهادت اصغر ناراحتم کرد. خوشحالم که مادرش دیگر چشم به راه نیست و پیکر پسرش را دید و آرام گرفت. اما ناراحتم وقتی فکر می‌کنم حضرت زینب (س) با بدن ۷۲ عزیزی که در صحرای کربلا گذاشت و خودش اسیر شد، چه کرده است؟ همه شهدا فدای یک تار موی رهبرمان. هرچه اشک هم ریختم برای شهدای کربلا بود و برای اصغر گریه نکردم.

همچنین از علاقه اصغر به حضرت زینب می‌گوید و ادامه می‌دهد: علاقه به خصوصی به حرم حضرت زینب (س) داشت. تا وقتی در ایران بود بود هر سال برای شهادت حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) مراسم برگزار می‌کرد. ضمنا یادم هست هرسال در سالگرد ارتحال حضرت امام (ره) هم در مسیر اتوبان منتهی به بهشت زهرا برای زائران مرقد امام ایستگاه صلواتی برپا می‌کرد. علاقه خاصی به انقلاب و اهل بیت (ع) داشت. انقلابی بود و شهادت حقش بود. گمنام جهاد می‌کرد و فدای رهبر شد. از این بابت خیلی خوشحالم.

پدرانه‌هایی از فرمانده ارشد جبهه مقاومت؛ اصغر را بعد شهادت شناختم

پدر شهید پاشاپور در پایان می‌گوید: دعا می‌کنم خدا به احترام آن لحظه که حضرت سیدالشهدا (ع) بدن حضرت علی اکبر (ع) را گرفت و گفت خدایا این قربانی را از ما قبول کن، اسلام پیروز باشد. ما هم می‌گوییم:"عزیز فاطمه! این قربانی را از ما قبول کن. " من برای اصغر ناراحت نیستم، اما دل‌ها برای حضرت زینب (س) بسوزد که هرچه برای او بدهیم، کم داده‌ایم. ما هر چه داریم از حرم اهل بیت و اسلام داریم. خون شهدا درخت اسلام را آبیاری می‌کند. ما هم به این شهدا افتخار می‌کنیم.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
علی
۲۱:۵۴ ۱۱ اسفند ۱۳۹۸
درود درود درود درود.....