ابواسحاق ابراهیم بن محمد فارسی اصطخری، معروف به «کرخی»، جغرافی‌دان نامدار سده چهارم هجری قمری است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  بار‌ها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ، روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صد‌ها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.

ابواسحاق ابراهیم بن محمد فارسی اصطخری، معروف به «کرخی»، جغرافی‌دان نامدار سده چهارم هجری قمری است.

در هیچ‌یک از نوشته‌های گذشتگان سخنی از خاندان اصطخری به میان نیامده و از خانواده او نامی برده نشده است. از سال تولدش نیز اطلاع دقیقی نداریم.

وی در منطقه اصطخر فارس پرورش یافت و پس از فراگیری فنون گوناگون، به تحصیل و تحقیق در دانش جغرافیا پرداخت.

در اثنای گردآوری اطلاعات در مورد شهر‌های گوناگون به سیاحت در کشور‌ها و بلاد دیگر ترغیب شد. به همین سبب، قصد جهانگردی کرد. ابتدا، کشور‌های مسلمان و شهر‌های عرب تا هند و همچنین اقیانوس اطلس را طی کرد و با گروهی از دانشمندان و صالحان و ادیبان ملاقات کرد و اطلاعات خود را در دو کتاب مهم گرد آورد.

در مورد زندگی اصطخری بیش از این نمی‌دانیم. سال فوت او را نیز به دقت ذکر نکرده‌اند؛ اما، بنا بر شواهدی پس از ۳۴۰ و ۳۴۶ق را برای فوت او آورده‌اند که ۳۴۶ق صحیح‌تر به نظر می‌رسد.

اصطخری پس از ابوزید احمد بن سهل بلخی، دانشمند ایرانی سده سوم و چهارم هجری، از پایه‌گذاران علم جغرافیا در جهان اسلام است. او نخستین عالِم اسلام است که درباره دانش جغرافیا به تألیف پرداخت و آثار مستقل و نفیسی از خود به یادگار گذاشت و به همین جهت پیشوای جغرافی‌دانان مسلمان محسوب می‌شود. مطالب کتاب اصطخری برگرفته از کتاب صور اقالیم ابوزید بلخی است که اکنون اثری از آن کتاب در دست نیست. اصطخری اطلاعات و یافته‌های خود را بر کتاب ابوزید بلخی افزود. دو اثر مهمی که از اصطخرری به جای مانده عبارت‌اند از:

۱. صور اقالیم یا الاقالیم، که ظاهراً مؤلف ابتدا این کتاب را تصنیف کرده، سپس آن را با شرح و تفصیل بیشتری تدوین نموده و مسالک الممالک نامیده است. از این رو، این کتاب از صور اقالیم ابوزید بلخی مفصل‌تر است. صور اقالیم مشتمل است بر حدود ممالک و صور اقالیم، شهرها، دریا‌ها و رود‌ها و مسافات بین آن‌ها که همه آن‌ها با نقشه همراه است. مؤلف در آغاز کتاب اشاره کرده که به مطالب صور اقالیم ابوزید بلخی اعتماد کرده است. متن نسخه خطی الاقالیم اصطخری به زبان عربی و تاریخ پایان کتاب ۶۹۰ق است. در این نسخه نوزده نقشه دیده می‌شود؛ در حالی که در نسخه فارسی مسالک الممالک بیست نقشه رنگی و دو نقشه سیاه و سفید درج شده است. متن عربی این کتاب نخستین بار به کوشش مسیو مولر، در ۱۲۵۵ق/۱۸۳۹ چاپ شده است.

۲. مسالک الممالک، در تاریخ و جغرافیا یا جغرافیایی تاریخی است که چنان که گفته شد، مؤلف در آن به کتاب صور اقالیم شیخ ابوزید احمد بن سهل بلخی نظر داشته است. دخویه متن قدیم مسالک الممالک را که به زبان عربی بوده، در ۱۸۷۰ به طبع رسانده است. گرچه گفته شده که اصل این کتاب به فارسی بوده است.

ترتیب مطالب این کتاب، برخلاف اثر ابوزید، بر اساس اقالیم سبعه از جنوب به شمال نیست، بلکه در آن، اقالیم بر اساس تقسیمات جغرافیایی نوشته شده است. اصطخری خود به تفاوت میان تقسیمات جغرافیایی خویش و دیگران اشاره کرده و نوشته است: «این کتاب نه بر وضع هفت اقلیم نهادیم... و اگر کسی خواهد که هفت اقلیم بداند، در کتاب‌های دیگر... معلوم توان کردن».

کتاب مسالک الممالک نقشه‌هایی نیز دارد که از روی نسخه موزه ایران باستان، که نسخه کامل و کهن موجود بوده، به طبع رسیده است. احتمالاً، اصطخری در همراه کردن آثار خود با نقشه‌ها روش ابوزید بلخی را به کار گرفته است؛ زیرا، از نام کتاب ابوزید بلخی، صور اقالیم، می‌توان دریافت که این کتاب با نقشه‌هایی همراه بوده است.

اصطخری، همانند دیگر جغرافی‌نگاران اسلامی، فقط به توصیف جهان اسلام پرداخته و آن را به بیست اقلیم بخش کرده است. او به مناطق واقع در طول و عرض‌های شناخته شده چندان توجهی نداشته، بلکه به مناطق جغرافیایی وسیع و سرزمین‌های بزرگ توجه کرده است. وی، پس از دادن اطلاعات عمومی درباره ربع مسکون و مساحت سرزمین‌ها، وضع دریا‌ها را شرح داده و به صورتی مشروح به ذکر مختصات مناطق اسلامی عصر خویش، از جمله جزیرة‌العرب، دریای پارس، مغرب، اندلس، سیسیل، مصر، شام، دریای روم (مدیترانه)، جزیره، عراق، جنوب ایران (خوزستان، پارس، کرمان)، سند و هند، مرکز و شمال ایران، ارمنستان، اران و آذربایجان، جبال دیلم، خزر، دریای خزر و سرانجام ماوراءالنهر پرداخته است.

این تقسیم‌بندی در نسخه‌های عربی و ترجمه‌های مشابه بر یک روال است. اصطخری، در وصف هر یک از کشور‌ها و سرزمین‌ها، اطلاعاتی از حدود و شهر‌های آن‌ها با ذکر مسافت‌ها به دست می‌دهد و با تفصیل به شرح محصولات بازرگانی، صنعت و اوضاع و احوال قومی و نژادی آن‌ها می‌پردازد (دائرة‌المعارف بزرگ، همان‌جا).

گاه مطالب کتاب اصطخری درباره برخی مناطق، بسیار مختصر و کوتاه است؛ چنان‌که کراچکوفسکی، به نقل از میکله، آماری به دست می‌دهد که مطالب اصطخری درباره سیسیل (صقلیه) اندک، ولی بسیار پرمغز و مهم است.

در کتاب اصطخری مطالب مبهم نیز دیده می‌شود؛ از جمله اینکه جبل القلال (جبل القلل) در درریای مدیترانه است. رنو، از پژوهشگران غربی، این ناحیه را با فراکسینتوم، نزدیک فرانسه که از اواخر سال ۸۸۹ تا ۹۷۲م در تصرف اعراب بود، تطبیق داده است؛ اما مینورسکی می‌نویسد که این مطلب به‌درستی روشن نیست.

اصطخری سراسر خلیج فارس و بحر عمان و بخش بزرگی از اقیانوس هند از ساحل شرقی افریقا و زنگبار تا حدود سراندیب (سیلان) را دریای پارس نامیده و گاه انتهای این دریا را به سرزمین چین رسانده است. وسیع‌ترین بخش کتاب اصطخری مربوط به سرزمین پارس است. در واقع، بیشتر مطالب این کتاب به سرزمین ایران اختصاص دارد. وی در شرح سرزمین پارس نه‌تن‌ها به ذکر مسافت‌ها و شهر‌های بزرگ و بنا‌های معروف پرداخته، بلکه به دژها، شهر‌های حصین، آتشکده‌ها و رود‌ها نیز اشاره کرده است. او سپس دریاچه‌ها را شرح و از خلیج فارس یاد کرده و نوشته است: «دریای پارس خلیجی باشد از دریای محیط... و آن را به پارس و کرمان بازخوانند.».

قزوینی درباره مسالک الممالک می‌گوید: «در کتاب او نواحی آباد بدین سان آمده است که همه قرا و بلاد و مسافت میان هر یک را یاد کرده و خصوصیات هر جایگاهی را شرح داده است و در این باره از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرده است، در تقسیم‌بندی کتاب خود همان روش بطلمیوس را برگزیده و عالم را به اقالیم هفت‌گانه تقسیم کرده است و، چون وی نخستین جغرافیانویس عالم اسلام بود که در این‌باره به تألیف پرداخت، مطالب کتاب هم متکی بر مشاهده و سماع و هم نقل از کتاب بطلمیوس است؛ از این رو، تألیف او جامع میان لذت و فایده هر دو می‌باشد و در حقیقت کتاب وی برای مصنفان دیگر در این فن به منزله سرمشق و اساس به شمار می‌رود.».

مَقدسی و یاقوت و دیگران از اهمیت و درستی کتاب اصطخری یاد کرده، نوشته او را برتر و کامل‌تر از اثر ابوزید بلخی دانسته‌اند. گرچه گاه، اثر اصطخری با نوشته‌های ابوزید خلط شده و خطا‌هایی پدید آورده است.

وجود نسخه عربی از کتاب اصطخری در کتابخانه شاهرخ، فرزند تیمور، سبب تشویق حافظ ابرو (متوفی ۸۳۳ق) به نوشتن کتابی در جغرافیا شد. حافظ ابرو، در ۸۱۷ق از طرف شاهرخ مأموریت یافت تا بر اساس نسخه عربی، احتمالاً متعلق به ابوزید بلخی یا اصطخری، کتاب جغرافیای جدیدی به رشته تحریر درآورد. کتاب حافظ ابرو با مسالک الممالک اصطخری شباهت‌های بسیاری دارد.

چند ترجمه فارسی از کتاب مسالک الممالک اصطخری در دست است که ظاهراً اغلب آن‌ها ترجمه نخستین نسخه کتاب است. همچنین دو ترجمه فارسی از این کتاب به کوشش ایرج افشار به چاپ رسیده که مصحح، در مقدمه کتاب، به وجود هجده نسخه از کتاب اصطخری اشاره کرده است.

منبع: آنا

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار