به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، سلطان قابوس، پادشاه عمان در ۷۹ سالگی و پس از نیم قرن پادشاهی درگذشت. این مسئله خبر بسیار مهمی در عرصه منطقهای به شمار میرود. چرا که سلطان قابوس توانسته بود خود را به عنوان "دوست همه و دشمن هیچکس" در عرصه بین المللی معرفی کند.
در این راستا سلطان قابوس روابط بسیار صمیمانهای با ایران داشت و در نشستهای شورای همکاری خلیج فارس هیچ گاه با سیاستهای افراطی عربستان همراهی نمیکرد. سوال مهمی که در این شرایط مطرح شده این است که هیثم بن طارق، پادشاه جدید عمان سیاست خارجی این کشور را چگونه رقم خواهد زد و آیا روابط دوستانه با ایران را ادامه خواهد داد یا با عبور از سیاست بیطرفی دوران سلطان قابوس به سمت دشمنان و رقبای منطقهای ایران حرکت خواهد کرد؟
سلطان قابوس فرزندی نداشت و از همین رو، اسعد و هیثم پسرعموهای سلطان قابوس بالقوه شانس جانشینی او را داشتند. هیثم بن طارق ۶۵ ساله، از اوایل سال ۲۰۰۰ میلادی وزیر میراث و فرهنگ عمان و رئیس کمیته اقتصادی چشمانداز ۲۰۴۰ عمان بود. انتخاب او در حالی صورت میگیرد که تمام گمانهزنیها از انتخاب «اسعد بنطارق آلسعید» حکایت داشت. اسعد که معاون نخستوزیر در امور همکاریها و روابط بینالملل بود، در آخرین ماموریت بهعنوان نماینده رسمی عمان به اجلاس اتحادیه عرب در اردن اعزام شد. پادشاه جدید عمان سابقه فعالیت در وزارت امور خارجه این کشور را دارد و تا سمت قائم مقامی در این وزارتخانه پیش رفته بود.
اما آیا هیثم بن طارق سیاست خارجی عمان را تغییر خواهد داد و یا اینکه سنت بی طرفی دوران سلطان قابوس را حفظ خواهد کرد؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا باید مولفههای سیاست خارجی عمان را بررسی کرد.
سیاست خارجی فعال و مبتنی بر بیطرفی مثبت عمان در واقع از اواسط دهه ۱۹۸۰ شکل گرفت. به لحاظ تاریخی، عمان از ۱۹۳۲ که مقارن با سلطنت سلطان سعید بن تیمور بوده، تا روی کار آمدن قابوس در ۱۹۷۰ به دلیل دیدگاههای متحجرانه پدرش دورانی از رکود را در همه زمینهها، از جمله سیاست خارجی گذراند. سلطان قابوس که در ۱۹۷۰ و پس از سرنگون ساختن پدرش از طریق یک کودتا و حمایت انگلیس به قدرت رسید، کمک کرد تا عمان را که در رده فقیرترین کشورهای جهان بود، یکی از باثباتترین و کارآمدترین دولتهای خاورمیانه شود.
پس از ایجاد آرامش در کشور، قابوس اقدام به نوسازی کشور، تأسیس مجلس و بازسازی زیرساختهای اقتصادی و همچنین بازتعریف سیاست خارجی کرد. تصمیمسازیهای سیاست خارجی در پادشاهی عمان مانند سایر کشورهای پادشاهی منطقه معمولاً در وهله نخست معطوف به شخص پادشاه و نزدیکان وی است. همین موضوع نشاندهنده اهمیت تفاوتهای فردی سلطان قابوس با همتایانش در شورای همکاری خلیجفارس است. اگرچه وی بهعنوان تعیینکننده اصلی سیاست خارجی دارای نقشی برجسته است، اما کابینه و مجلس این کشور هم در تعدیل سیاست خارجی نقش آفرینند. بهجز اندیشههای شخصی، مهمترین مؤلفههای تأثیرگذار در سیاست خارجی عمان را میتوان به شرح زیر دستهبندی کرد:
الف) ظرفیتهای ژئو پلتیک: عمان با در اختیار داشتن سواحل جنوبی تنگه استراتژیک هرمز و مجاورت دریایی با ایران در این تنگه، به اهمیت نقش خود در بحرانهای احتمالی که میتواند این کشور چهارمیلیونی را درگیر سازد، بهخوبی واقف است. ضمن اینکه عمان بعد از یمن، سومین کشور وسیع شبهجزیره عربستان محسوب میشود.
ب) چالشهای تاریخی: شورشهای دهه ۱۹۷۰ استان ظفار که از پیامدهای جنگ سرد بود و با تحریک و حمایتهای جمهوری دمکراتیک خلق یمن جنوبی و شوروی سابق روی داد، در نهایت با مداخله شاه ایران مهار شد که تجربهای بود تا بهواقع گرایی سیاسی قابوس بیفزاید. شاید از آن پس بود که وی برای همیشه اهمیت همسایه بزرگ و تاریخی خود را دریافت تا بعدها در دهه ۱۹۸۰ که بحران سراسر خلیجفارس را فراگرفته بود، سلطان قابوس اهمیت ایران را فراموش نکرد و بر راهبردهای ثابت روابط با همسایگان پافشاری نشان داد. در بعد بینالمللی، اگرچه قابوس روابط ویژهای با انگلیسیها داشته، اما بهموازات آن یک متحد نزدیک آمریکا نیز محسوب میشود.
ج) واقعگرایی در سیاست خارجی: از نظر عمان درگیری نظامی بین آمریکا و ایران، خطر ژئوپولتیکی و اقتصادی بزرگی دارد و برای کاهش این خطر، دولت عمان بهعنوان پلی بین تهران و غرب عمل کرده است. به همین دلیل است که پادشاهی عمان برخلاف عربستان و برخی کشورهای شورای همکاری، که مایلاند ایران جایگاه خود را در منطقه از دست دهد، مایل نیست که جمهوری اسلامی ایران مورد حمله نظامی قرار گیرد و تلاش میکند از راه همافزایی، بهنوعی ظرفیت ایران را در منطقه افزایش دهد.
د) کمبود منابع انرژی: عمان علیرغم قرار گرفتن در میان کشورهای نفتخیز شورای همکاری، دارای ثروت کمتری نسبت به کشورهای دیگر عضو شورای همکاری خلیجفارس بوده و پیشبینی میشود که منابع انرژی عمان زودتر از کشورهای دیگر به پایان برسد. همین موضوع موجب شده تا در روابط خود با همسایگان و بهخصوص ایران، میانهروی و آیندهنگری را رعایت کند.
بهصورت کلی میتوان چند مؤلفه را بهعنوان اصول اصلی سیاست خارجی عمان برشمرد:
رعایت بیطرفی و عدم ورود به بحرانهای بینالمللی
پرهیز از ورود به دستهبندیها و بلوکبندیهای سیاسی
رعایت موازنه در روابط بینالمللی
فقدان ایدئولوژی
در واقع عمان در این چارچوب در ۵ دهه اخیر توانسته است که خود را بهعنوان بازیگری میانجی و بیطرف در منطقه مطرح کند. شاید یکی از دلایل اتخاذ سیاست بیطرفی نیز به وضعیت اقتصادی عمان برگردد. اقتصاد کشور عمان با بهرهمندی از ذخایر نفت وابستگی زیادی به درآمدهای حاصل از فروش نفت دارد و بیش از ۸۳ درصد از درآمدهای کشور از محل فروش این فراورده تأمین میشود. عمان بیست و دومین کشور جهان ازنظر ذخایر نفتی و هفتمین کشور در خاورمیانه است. از سوی دیگر عواملی همچون حجم نهچندان بالای منابع نفت (طبق برخی برآوردها حدود ۵/۵ میلیارد بشکه)، مرغوبیت ناکافی و چسبناک بودن نفت (عدم سیالیت کافی)، عمق زیاد مخازن تا ۷۰۰۰ متر و هزینه بالای استخراج و سیاستهای پیشبینینشده صادرکنندگان عمده نفت مثل عربستان که ذاتاً طرفدار افزایش تولید هستند، تولیدکننده کوچکی مثل عمان را ناچار از تجدیدنظر در اتکا به درآمدهای نفتی میکند.
همانطور که بررسی شد مولفههای سیاست خارجی عمان مولفههایی ثابت بوده و تغییر پادشاه به سختی میتواند این مولفهها را تغییر دهد؛ بنابراین مرگ سلطان قابوس را نمیتوان به عنوان متغیری کلیدی در روابط ایران و عمان قلمداد کرد. سنتی که سلطان قابوس در سیاست منطقهای عمان بر جای گذاشته به راحتی قابل تغییر توسط پادشاه جدید نیست. در واقع این سنت بیطرفی و توازن ناشی از فرهنگ، جغرافیا و ملاحظات سیاست داخلی است که تا حد زیادی برای پادشاه جدید هم پابرجاست؛ بنابراین تغییر بنیادین سیاست خارجی عمان یا چرخش آن به سمت یکی از محورهای منطقهای محتمل بهنظر نمیرسد. این را میتوان از اظهارات سلطان جدید در مراسم سوگند رسمی استنباط کرد.
زمانی که سلطان هیثم در وزارت خارجه بود، به وزیر خارجه در تنظیم سیاست بیطرفی کمک میکرد. از همین رو، انتظار میرود که سیاست خارجی عمان تغییر چندانی نکند. چرا که سلطان جدید از جمله طراحان سیاست بی طرفی بود. سلطان هیثم، از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۲ در وزارت خارجه حضور داشت. علاوه بر سابقه سیاسی و دیپلماتیک، سلطان هیثم توجه خاصی به مسائل اقتصادی دارد. عمان چشماندازی به نام «عمان ۲۰۴۰» دارد که در آن طرحهایی برای بهبود جایگاه اقتصادی عمان تدوین شده است. از آنجا که توسعه اقتصادی به درجاتی از ثبات و توسعه روابط خارجی نیاز دارد، احتمالا سلطان هیثم تاکید بیشتری بر بیطرفی و بهبود روابط با همه کشورها خواهد داشت.
«سالم الجهوری» پژوهشگر مسائل عمان معتقد است که پس از سلطان قابوس، عمان از سیاست بیطرفانه خود درباره مسائل منطقه چشمپوشی نمیکند و سیاست عمان تغییر نخواهد کرد؛ حتی اگر چهرههایی که سیاست خارجی را مدیریت میکنند تغییر کنند، باز هم همان شیوه گذشته ادامه پیدا خواهد کرد.
«عبدالله باعبود» تحلیلگر سیاسی عمانی نیز میگوید عمان کشوری کوچک با امکانات اندک در منطقه است. این کشور همواره در مسائل منطقهای سیاست بیطرفانه را دنبال کرده و هیچ گاه از این سیاست چشمپوشی نکرده است. جورجیو کافیرو، تحلیلگر مسائل سیاسی هم پیشبینی کرده که پس از سلطان قابوس تغییر ریشهای در سیاست خارجی عمان رخ ندهد. با توجه به این مسائل نباید انتظار سیاستهای عمان در مورد ایران را داشت. چرا که سنت محافظهکارانه و بی طرفی که سلطان قابوس در عمان بنا نهاده به راحتی قابل تغییر نیست.
نتیجه
عمان در سیاست خارجی با پرهیز از دشمنی با بازگیران مختلف توانسته خود را به عنوان کشوری میانجی و ایمن نگه دارد. این مسئله باعث شده تا مقامات عمان به این نتیجه برسند که سیاست بی طرفی را به عنوان مهمترین عامل موفقیت خود قبول کنند؛ بنابراین طبیعی است که روابط دوستانه با ایران به عنوان مهمترین بخش این سیاست مطرح خواهد بود. نکته مهم این است که سلطان هیثم بن طارق ریاست کمیته چشم انداز ٢٠٤٠ عمان بوده و طبیعتا برای تحقق این چشم انداز باید سیاستهای دوران سلطان قابوس تداوم یابد.
المختار الهنائی تحلیلگر و روزنامه نگار عمانی تاکید کرده که سلطان هیثم بن طارق در نخستین اظهارات خود پس از جانشینی سلطان قابوس گفته همان مشی قبلی در سیاست خارجی و روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس و عربی ادامه خواهد یافت، به این معنی که سیاستهای او ادامه سیاست سلطان قابوس و میراث تاریخی و ثابت او خواهد بود.
سنام فاکیل از اندیشکده انگلیسی چتم هاوس نیز معتقد است که به نفع سلطان جدید عمان است که خودش را به عنوان کسی معرفی کند که از استمرار سیاستهای عمان حمایت میکند و به دستاوردهایی همانند سلطان قابوس دست یابد. این استمرار سیاستها بسیار مهم است چرا که عمان علاوه بر چالشهای اقتصادی با مشکلات داخل شورای همکاری خلیج فارس و اختلافات با عربستان و امارات مواجه است. در کل سیاستهای دوران هیثم بن طارق حداقل در کوتاه مدت تداوم سیاستهای دوران سلطان قابوس خواهد بود و روابط دوستانه تهران و مسقط ادامه مییابد.
نویسنده: محمدرضا مرادی
انتهای پیام/