پدر شعر نو فارسی با سال ۱۳۰۵ با عالیه جهنگیر ازدواج کرد و دارای یک پسر به نام شراگیم شد.
قصه رنگ پریده نخستین اثر چاپ شده نیما
نخستین شعری که از نیما به چاپ رسید قصه رنگ پریده بود که در اسفند ۱۲۹۹ در قالب مثنوی و به وزن مثنوی مولوی سروده شد و یک سال بعد انتشار داده شد.
در سال ۱۳۱۶ نیما با سرودن ققنوس در شکل و بیانی تازه شیوهای نو میآفریند و با این آفرینش شعر نو در زبان فارسی متولد میشود.
از آثار معروف نیما میتوان به دو نامه، کندوهای شکسته، دنیا خانه من است، کشتی و توفان، افسانه، تو را من چشم در راهم و آی آدمها اشاره کرد.
همچنین نیما اشعاری با گویش مازندرانی دارد که با عنوان روجا چاپ شده است.
خانه نیما، موزهای برای علاقهمندان
خانه موزه نیما از نمونه بناهای به جا مانده از دوره قاجار است و در سال ۱۲۰۷ هجری قمری توسط جد پدری نیما، علی خان ناظم الایاله ساخته شد و این بنا در سال ۱۳۶۸ از سوی سازمان میراث فرهنگی کشور از وارث نیما خریداری شد.
در این خانه موزه تمام وسایل نیما شامل سند ازدواج، سلاح و دوربین شکاری، سند ازدواج، حکم کارگزینی، عینک، شناسنامه همسر، دست نوشته ها، آینه و شمعدان و دیگر وسایل زندگی برای بازدید عموم در این موزه وجود دارد.
وسایل زندگی نیما نشان دهنده سبک زندگی او است و میتوانیم درک کنیم که سبک زندگی هنرمند با مردم عادی متفاوت است.
وصیت نامه نیما یوشیج چه بود؟
قسمتی از وصیت نامه علی اسفندیاری ملقب به نیما یوشیج به شرح زیر است:
امشب فکر میکردم با این گذران کثیف که داشتم ام بزرگی که فقیر و ذلیل میشود حقیقة جای تحسر است.
فکر می کردم برای مفتاح چیزی بنویسم که وصیت نامه من باشد به این نحو که بعد از من هیچکس حق دست زدن به آثار مرا ندارد بجز محمد معین اگر چه مخالف ذوق من باشد.
محمد معین حق دارد در آثار من کنجکاوی کند ضمنا دکتر ابوالقاسم جنتی عطائی و آل احمد با او باشند به شرطی که هر دو با هم باشند.
ولی هیچکس از کسانی که به پیروی از من شعر صادر فرموده اند در کار نباشند کاغذ پارههای مرا باز کنید.
معین که هنوز او را ندیده ام مثل کسی است که او را دیده ام اگر شرعا میتوانم برای ولد خود قیم داشته باشم دکتر معین قیم است ولو اینکه او شعر مرا دوست نداشته باشد.
اما ما در زمانی هستیم که ممکن است همه این اشخاص نامبرده از هم جدا بد شان بیاد و چقدر بیچاره است انسان «نیما» به اینجا تغییرمسیر دارد.
پیکر نیما از تهران به یوش منتقل شد
نیما یوشیج درحالی که به علت سرمای شدید یوش، به ذات الریه مبتلا شده بود، برای معالجه به تهران آمد.
معالجات تأثیری نداشت و سرانجام در ۱۳ دی ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد.
سپس در سال ۱۳۷۲ خورشیدی بنا به وصیتش پیکر او را به خانه اش در یوش منتقل کردند.
مزار او در کنار مزار خواهرش، بهجت الزمان اسفندیاری (درگذشت به تاریخ ۸ خرداد ۱۳۸۶) و مزار سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته است.
انتهای پیام/ س