تماشای ویدئوی یک اتفاق، بلافاصله پس از وقوع آن می‌تواند خاطرۀ واقعی این تجربه را تغییر دهد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اغلب افراد بلافاصله بعد از مهمانی، جشن یا سفر، مشغول دیدن عکس‌ها و فیلم‌هایش می‌شوند. اما پژوهشگران این‌کار را توصیه نمی‌کنند. وقتی این فیلم‌ها را می‌بینیم، تجربۀ دست اول و پرشوری را که از سفریا جشن داریم از دست می‌دهیم و به ناظری بهانه‌جو تبدیل می‌شویم که خودمان را ارزیابی می‌کنیم و از آن جا که از بچه‌هایمان بیشترین فیلم‌ها را می‌گیریم، آن‌ها بیش از همه تحت‌تاثیر این تغییر تجربه قرار می‌گیرند.


بیشتربخوانید: اگر شبکه های اجتماعی از بین بروند چه اتفاقی می افتد؟


جولیا‌چو نویسنده نیویورک‌تایمز می‌گوید: شبِ مسابقۀ استعدادیابی در دبستان دخترم، از مدرسه که به خانه برگشتیم، مادرم خواست تا فیلمی را که از اجرای دخترم گرفته بود، نشان دهد. دخترم قبل از پایین‌آمدن از صحنه، در برابر والدینی که برایش کف می‌زدند تعظیم کرد و در آن‌حال، آسوده‌خاطر بود و حس غرور در چهره‌اش موج می‌زد. همین که مادرم انگشتش را روی دکمۀ «اجرا» گذاشت و دخترم با اشتیاق گردن کشید تا ببیند، مادرم را از این کار منع کردم: «راستش ... به نظرم بهتره بذاریم از این لحظه لذت ببره».

چون دخترم وقتی فیلم‌هایش را می‌بیند، حالت چهره‌اش عوض می‌شود. می‌دانستم که در ذهنش، آن بالا حس یک فوق‌ستاره را داشته، اما ممکن است با دیدن آن ویدئو یکه بخورد و خاطره‌اش از آن تجربه تغییر یابد. نه این که اجرایش خوب نبود، فقط این که ممکن است در ویدئو کمی با تجربۀ خودش تفاوت داشته باشد، همان حسی که همۀ ما هنگام شنیدن صدای خود داریم. می‌خواستم خاطره‌اش دست کم تا مدت بیشتری برایش مقدس بماند و تجربۀ خودش در خاطرش تثبیت شود. دنیل شَکتر، استاد روان شناسی در دانشگاه هاروارد به من گفت: «بر اساس پژوهش‌ها می‌دانیم که بازفعال‌سازی یک تجربه پس از وقوعش ممکن است تأثیر زیادی بر خاطرۀ بعدیِ ما از آن تجربه داشته باشد و بسته به این که کدام عناصر آن تجربه بازفعال‌سازی شده‌اند، می‌تواند حتی خاطرۀ اصلی را تغییر دهد. ما باید مدتی در خودِ تجربه بمانیم، از زاویۀ دید خودمان، نه دوربین.».

بچه‌هایمان که سوژه همیشگی فیلم ما هستند چه؟ آیا این‌که خود را به‌صورت سوم شخص ببینند، ممکن است خاطراتشان را تغییر‌دهند یا حتی تحریف‌کنند؟ دخترم به جای این که تجربۀ آوازخوانی‌اش روی صحنه را به یاد آورد که در آن با چشمان خودش دارد به حضار می‌نگرد، خاطره‌اش با زاویۀ دید فیلم‌بردار گره می‌خورد.

الکساندرا باراش، استاد دانشگاه نیویورک، به من گفت دخترم غرق در تجربه‌اش بوده و متمرکز بر جزئیاتی که بیشترین محوریت را برایش داشته است. نگاه‌کردن به ویدئو قطعاً زاویۀ دید او را به سمت جزئیات مربوط به ظاهرش و شاید جزئیات دیگر -مثلاً نحوۀ واکنش فردی دیگر به او- می‌چرخاند. به گفتۀ او، این تغییر زاویۀ دید ضمن این که موجب افزایش اضطراب می‌گردد حتی ممکن است ابعاد احساسی تجربه را نیز تضعیف کند.

احساسات معمولاً زمانی برانگیخته می‌شود که لحظات معنادار را برجسته می‌کنیم. پس اگر می‌گذاشتم دخترم بلافاصله فیلم جشن را ببیند، خیلی سریع از یک شرکت‌کننده به یک نظاره‌گر دورایستاده تغییر موضع می‌داد. بازپخش بی‌درنگ یک رویداد مهم این قابلیت را دارد که قدرت زودگذر لحظاتمان را برباید.

یک معلم نویسندگی روزی به من گفت: «اگر متنی را در مقاله‌ام با «یادم می‌آید که» به‌عنوان ورود به یک خاطره آغاز کنم، «پا روی داستان» گذاشته‌ام، به‌جای این که بگذارم داستان خودش پا بگیرد.» عکس‌ها و فیلم‌هایی را که از کودکانمان گرفته‌ایم، اگر بلافاصله پس از این که آن تجربه را زندگی کرده‌اند به آن‌ها نشان دهیم نیز چنین عملکردی دارد؛ آن را قبل از این که فرصت یابند بر آگاهی‌شان بنشیند به خاطره تبدیل می‌کنیم و درواقع «روی داستانشان» پا می‌گذاریم.

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.