به گزارش خبرنگار حوزه دریچه فناوری گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، بازی Division ۲، از جمله بازی هایی است که در آن به مقابله با دشمنانتان بر میخیزید و اوج لذت و هیجان آن درست در زمانی است که این بازی را به صورت چند نفره و با همکاری دیگر بازیکنان تجربه کنید. عنوان دیویژن ۲ از بسیاری جهات شباهتهای فراوانی به شماره اول دارد و از همان شروع حس و حال شماره قبل را به ما منتقل میکند، اما با پیشروی بیشتر متوجه این موضوع میشویم که این عنوان با تغییرات گستردهای نیز همراه بوده است در حالی که کلیت تغییرات در جهت پیشرفت اثر و بر طرف کردن مشکلات انجام شدهاند، اما همچنان یک سری کمبود و اشکالات در آن به چشم میخورد که از تبدیل شدن بازی به یک عنوان بینقص جلوگیری کردهاند.
اولین تغییر بارز، تغییرات فراوان در گیمپلی و مخصوصا گانپلی دیویژن ۲ است. در حالی که هسته اصلی گانپلی حفظ شده، اما تغییرات گستردهای در جهت بهبود وضعیت این بخش انجام شده است و حال با عنوانی طرف هستیم که بیشتر حس و حال عناوین «تام کلنسی» را به ما میدهد و نبردهای آن بیشتر متکی به تاکتیک، استراتژی و استفاده از گجتهای مختلف است.
دشمنان در بازی Division ۲ این بار هوشمندتر از گذشته عمل میکنند و در اکثر مواقع خود را در موقعیتهایی قرار میدهند که باعث رقم خوردن یک نبرد تمام عیار میشود. البته عملکرد هوشمصنوعی در تمام موارد خوب نیست و در بعضی از درگیریها شاهد ترک کردن کاور توسط دشمنان و برهم زدن ریتم مبارزات توسط آنها هستیم و این مورد با پیشروی در طول مراحل بیشتر به چشم میخورد و در مراحل پایانی که درجه سختی عنوان افزایش مییابد با اشتباهات فراوان هوش مصنوعی طرف هستیم که باعث به هم خوردن تعادل گیمپلی شده و از لذت آن تا حدودی میکاهد.
البته گانپلی عنوان به قدری جذاب است که به راحتی میتواند دهها ساعت ما را درگیر کرده و میتوان از آن به عنوان یکی از بهترین عناوین شوتر سومشخص نام برد.
همه چیز از نیویورک و جمعه سیاه و اتفاقات نسخه اول بازی آغاز شد. اگرچه اولین نسخه Tom Clancy’s The Division پایان نسبتا خوشی داشت، اما هنوز همه چیز به حالت عادی بازنگشته و The Division ۲ به ما میگوید که شاید دیگر هیچوقت همه چیز مثل قبل نشود. پایتخت ابرقدرت سابق اکنون مملو از ناامیدی و مردم خسته است. شما اینجا دو انتخاب دارید، یا بمیرید و یا بکشید. شهروندان معمولی حق انتخاب ندارند و مجبورند که دیر یا زود تن به گزینه اول بدهند. اتفاقات نسخه دوم بازی حدودا ۷ ماه بعد از اتفاقات نسخه اول رخ میدهند و با این که ویروس در نیویورک تقریبا مهار شده، اما واشینگتن تقریبا نجات نیافتنی به نظر میرسد.
گروهی موسوم به Division شامل مردان و زنانی به ظاهر معمولی است، کسانی که یونیفرم خاصی به تن نمیکنند و شبها برای حفظ امنیت هم وطنانشان کشیک نمیدهند. آنها سر مرزها کاری ندارند و به کشورهای دیگر هم اعزام نمیشوند. مردمی عادی هستند مثل من وشما، با این تفاوت که آنها آموزشهای خاصی دیدهاند و اکنون شهر، کشور، پرچم آمریکا و مردمش به افرادی که این آموزشها را دیده باشند احتیاج دارند. در اولین دقایق بازی کردن عنوان Tom Clancy’s The Division متوجه شدیم که حتی پلیس ضد شورش و ارتش هم آمادگی لازم برای مقابله با چنین ویروسی را ندارند و درست در این زمان، دقیقا همان زمانی است که همان مردم عادی سابق با آموزشهای ویژه باید خود را نشان دهند و امید را به مردم بازگردانند. وقتش است که گروه Division دست به کار شود.
فعالیتهای جانبی در دیویژن ۲ آنقدر متنوع هستند و طراحی خوبی دارند که شاید در ابتدا صرفا از سر اجبار و برای افزایش سطح به سراغشان برویم، اما پس از تجربه کردن چند مورد از آنها نه فقط برای این منظور که بیشتر به خاطر جذابیت ذاتی خود آنها است که به تجربه کردنشان تشویق میشویم و حتی شاید در دقایقی از بازی سطحمان برای انجام مرحله اصلی کافی هم باشد، اما خب ترجیح بدهیم فعلا سرگرم مراحل فرعی باشیم و از لوت فوقالعاده یا پاداشهای ارزشمند دیگری که در اختیارمان قرار میدهند لذت ببریم.
مراحل فرعی بازی، تنوع بسیار بالایی دارند؛ به طوریکه در یک نوع از آنها باید پایگاههای تصرفشده توسط گروههای دشمن را آزاد کنیم و در اختیار گروه خودی قرار بدهیم یا در نوعی دیگر، مانع از کشته شدن مردم بیگناه توسط دشمنان شویم. موارد دیگری مثل کشتن اشخاص خاص هم در بین مأموریتهای فرعی دیده میشوند که خب همه و همه، باعث شدهاند تا این مأموریتها برعکس نسخه اصلی، ارزش تجربه کردن را داشته باشند و صرفا دلیلی برای طولانیتر کردن گیمپلی بازی به شکلی خستهکننده نباشند.
اوج لذت بازی Division ۲ درست در زمانی است که آنرا به صورت چند نفره و با همکاری دیگر بازیکنان تجربه کنید. هر چند برای ماموریتهای اصلی سیستم مچمیکینگ در نظر گرفته شده، اما خبری از مچمیکینگ برای ماموریتهای فرعی و گشتوگذار در محیط شهر نیست و تنها راه تجربه این مراحل دعوت دیگر بازیکنان به بازی است که در این صورت هم معمولا با پاسخ منفی آنها روبهرو میشوید. وجود سیستم مچمیکینگ یا Shared World میتوانست کمکی زیادی برای لذتبخشتر کردن گشت و گذار در شهر و ماموریتهای فرعی کند.
در حالی که نمایش معرفی شماره اول دیویژن سلل شد تا انتظارات به شدت از بخش بصری بازی بالا برود، اما نتیجه در محصول نهایی متفاوت از آن چه بود که در نمایش اولیه بازی دیده بودیم؛ البته این بدان معنا نیست که محصول نهایی عنوان زیبایی نبود، بلکه شماره اول همچنان جزو یکی از زیباترین عناوین نسل هشتم به حساب میآید.
شماره دوم دیویژن هم همچنان نتوانسته از لحاظ بصری به آن نمایش اولیه نزدیک شود و در عوض بازی دقیقا همان شماره اول است، با این تفاوت که محیط عوض شده و به واسطه آن شاهد تغییراتی در نور پردازی بازی هستیم. همچنین رنگبندی محیط هم بیشتر به سمت استفاده از رنگهای گرم و قرمز رفته است. نورپردازی شماره دوم قطعا زیباترین بخش گرافیک بصری آن را به خود اختصاص دادهاست. در محیط سر سبز واشنگتن وقتی نور از لابهلای درختان به سمت شخصیت بازی میتابد، شاهد یکی از چشم نوازترین لحظات در طول مراحل خواهید بود.
انتهای پیام/