آنچه میخوانید گفتگو با پزشکی است که شاید میتوانست لاله و لادن دوقلوهای معروف لاله و لادن را از هم جدا کند.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ساعت حوالی یک بعد از ظهر و اینجا بیمارستان ایرانمهر در خیابان شریعتی تهران است. مثل هر بیمارستان دیگری همهمه بیماران بیش از هر چیز در زمان ورود توجهم را جلب میکند. همراه با همکار عکاسم برای مصاحبه با دکتر، ولی اله محرابی، بنیانگذار جراحی کودکان در ایران به بیمارستان آمدهام.
قبلا چهره استاد را در اینترنت دیده بودم؛ کاملا آرام، جدی و منضبط بهنظر میرسید! قرار ملاقاتمان در اتاق مدیریت بود. دقایقی منتظر نشستیم تا آقای دکتر از اتاق عمل خارج شود. سرانجام عمل کودک پنج ساله با موفقیت به پایان رسید و دکتر با همان چهره متینی که تصور میکردم وارد اتاق شد. با خودم فکر کردم این چندمین بار است که از اتاق عمل بیرون میآید! بعید است خودش هم تخمینی از تعداد عملهایش در پنجاه و چند سال اخیر داشته باشد.
پس از سلام و علیک و معرفی خود و همکارم برای شروع مصاحبه آماده شدیم. بهخاطر تجارب نهچندان خوبی که پیشتر از مصاحبه با رسانهها داشت کمی نگران بود و با شروطی پذیرفت مصاحبه را آغاز کنیم!
از داستان زندگی و فراز و فرودهای توسعه رشته جراحی اطفال در ایران گفت. وطنپرستی از گفتههایش میبارید و تأکید داشت به خاطر مردم کشورم حاضر نیستم وطنم را ترک کنم. آنچه در ادامه میخوانید، متن گفتگو با پزشک نامداری است که شاید میتوانست دوقلوهای معروف لاله و لادن را از هم جدا کند، اما روند اتفاقات سرنوشت دیگری برای آنها و این پزشک برجسته ایرانی رقم زد.
آقای دکتر، در زندگینامهتان خواندم که دوره هفتساله پزشکی را در کمتر از پنج سال به پایان رساندید. چرا عجله داشتید؟!
از نظر من دانشجو باید به معنای واقعی جویای دانش و یادگیری باشد. من از نوجوانی دوست داشتم در سریعترین زمان ممکن خود را به خواستهام برسانم و هیچگاه تسلیم شرایط نمیشدم. سعی میکردم مشکلات مانع رسیدنم به اهدافم نشوند. حتی زمانی که بنا به شرایط آن زمان نتوانستم وارد یکی از دانشگاههای پزشکی در ایران شوم، وقت را از دست ندادم و راهی خارج از کشور شدم تا هرچه سریعتر به هدفم برسم.
در این خصوص نیز احساس میکردم باید سریعتر از این دروس عبور کنم و به موضوعات اصلی دانش پزشکی برسم. به همین دلیل با سرعت دوره پزشکی عمومی را به پایان رساندم و رتبه اول را در میان همدورهایهایم کسب کردم.
با وجود ظرافتها و چالشهایی که رشته جراحی اطفال دارد، چرا تصمیم گرفتید در این رشته تحصیل کنید؟ آیا مسیر دشوارتر و طولانیتری نبود؟
قطعا جراحی اطفال یکی از پر چالشترین شاخههای پزشکی است. در آن سالها که خارج از ایران مشغول تحصیل بودم جراحی اطفال شاخه جدیدی در حوزه پزشکی بود و مشکلات زیادی که در آن زمان گریبانگیر جوامع بود و موجب مرگومیر کودکان میشد را میتوانست برطرف کند. اما این رشته هنوز دارای ابهامات زیادی بود که نیاز به تحقیق و بررسی داشت. همین موضوع این رشته را برای من جذاب کرد.
از سوی دیگر این شاخه پزشکی تا آن زمان هنوز وارد ایران نشده بود و به شدت به آن احساس نیاز میشد. از آنجا که همواره در طول سالهای تحصیلم هدفم این بود که بتوانم در حوزههای مختلف و جدید دنیای پزشکی دانشم را توسعه دهم تا در کشورم از آن استفاده کنم، ورود به این شاخه این امکان را به بهترین شکل برایم فراهم میکرد که بتوانم به هممیهنانم خدمت کنم.
بیشتر بخوانید:لاله و لادن؛ کمتر دیدهها و کمتر شنیدهها
از نظر من قلب ایرانی که برای ایران نتپد قلب نیست! به همین دلیل پس از پایان تحصیل و تحقیقم در این زمینه به دعوت دانشگاه تهران به ایران بازگشتم و رشته جراحی اطفال را پایهگذاری کردیم. زمانی حتی عمل سادهای مانند آپاندیسیت کودکان باید خارج از ایران انجام میشد، اما در حال حاضر پیچیدهترین عملهای جراحی اطفال نیز به سادگی در کشور انجام میشود.
به یاد دارید که از ابتدای کارتان در دانشگاه تهران، حدودا چند دانشجو را آموزش دادهاید؟
از سال ۱۳۵۹ با مذاکراتی که با وزارت بهداشت داشتیم، جراحی اطفال به عنوان رشتهای مجزا معرفی شد. قطعا تعداد دانشجویان در طول این ۴۰ سال بیش از آن است که بتوانم به خاطر بیاورم. اما در حال حاضر در انجمن جراحان اطفال بیش از صد عضو هیاتعلمی با مرتبههای استادیاری، دانشیاری و استادی که در زمینه جراحی اطفال در دانشگاههای کشور در حال فعالیت هستند، عضویت دارند که تقریبا همه آنها در مقطعی دانشجویم بودهاند. حتی برخی از دانشجویان من در حال حاضر بازنشسته شدهاند.
این روزها رشته جراحی اطفال تقریبا در تمام دانشگاههای علوم پزشکی کشور تدریس میشود و در ۹۰ درصد شهرها و شهرستانهای کشور بیمارستانهای مجهز به بخش جراحی اطفال وجود دارد.کتاب «جراحی کودکان» من نیز که سال ۱۳۶۳ نوشتم، هنوز به عنوان مرجع فارسی آموزش دانشجویان پزشکی مورد استفاده است.
فکر میکنید پس از چند دهه فعالیت شما و همکارانتان، دانش جراحی اطفال در کشور به بلوغ کافی رسیده است؟
یکی از کمبودهایی که در حوزه پزشکی کشور احساس میشود، تحقیق عمیق برای کشف تازههای دنیای پزشکی است. واقعیت تلخ این است که ما در مورد بیشتر بیماریها از نتایج تحقیقات کشورهای دیگر استفاده میکنیم. به اعتقاد من بیشتر تحقیقات کنونی در دانشگاههای پزشکی، تحقیقات سطحی است و آنگونه که باید به تحقیق به چشم نیازی برای توسعه دنیای پزشکی و پیشگام بودن در عرصه درمانهای نوین پزشکی نگاه کنیم، بها داده نمیشود.
ما باید در حال حاضر به دانش مورد نیاز برای جراحی جنین در داخل رحم مادر دست پیدا کرده باشیم. من این موضوع را در کنگرهای بینالمللی در آلمان در سال ۱۳۵۱ پیشنهاد کردم، محققان کشورهای دیگر براساس آن سخنرانی تحقیقات گستردهای در این زمینه کردند و اکنون در آمریکا به موفقیتهایی در این زمینه دست پیدا کردهاند. اما رویکرد پزشکی در داخل کشور ما تحقیقاتی نیست و همین موجب شده فرضیههای دانشمندان ایرانی به میوهای در دست محققان خارجی تبدیل شود.
سختترین و حساسترین عمل جراحی اطفال از نظر شما چه عملی است؟
من همواره به دانشجویانم میگویم «کودکان فرشتگانی هستند که هنگام درمان هرگونه خطایی از جراح سر بزند یک عمر مسؤول خواهد بود؛ بنابراین جراح اطفال، قاضی کار خود باش!» هر عمل جراحی اطفال در نوع خود حساس و پرچالش خواهد بود. جراحی اطفال در حال حاضر در کشور به چهار شاخه اصلی جراحی قلب و عروق، ارتوپدی، اورولوژی و مغز و اعصاب دستهبندی شده است که اولین عمل در هر یک از این شاخهها را خودم برعهده داشتم تا در کشور پایهگذاری شوند. اکنون در هر یک از این رشتهها پزشکان ماهری در حال خدمت هستند.
اگر بخواهید یکی از عملهای جراحی را که انجام دادهاید بهعنوان چالش برانگیزترین عمل معرفی کنید، کدام عمل جراحی را بهخاطر میآورید؟
اگر بخواهم به موردی شاخص اشاره کنم، شاید عمل جراحی ۱۴ ساعته در اصفهان را به خاطر بیاورم که در سال ۱۳۶۷ برای جداکردن دوقلوهای به هم چسبیده - میلاد و مسعود-انجام دادم. اکنون هردوی آنها دانشجو هستند. تاکنون ۱۴ مورد عمل جراحی برای جداکردن دوقلوهای چسبیده انجام دادهام که در بیشتر آنها هر دو زنده ماندهاند و در برخی از آنها یکی به زندگیاش ادامه داده است.
عمل پر چالش دیگری که در این سالها میتوانم به آن اشاره کنم اولین عمل قلب باز کودک بود که در سال ۱۳۸۶ در بیمارستان امیرکبیر انجام دادم و این کودک در حال حاضر زنده و سرحال است.
هیچوقت موردی پیش آمده که اکنون برایتان به حسرتی تبدیل شده باشد؟
من در تمام این سالها با روحیه سختکوشم تلاش کردهام ناممکنها را برای کشورم ممکن کنم. اما قطعا مواردی بوده که شرایطی مانع از ثمردادن تلاش من شده است. پررنگترین خاطره من در این مورد دوقلوهای معروف لاله و لادن بودند.
در مورد این پرونده ۱۵ سال تحقیق کردم. شبهای زیادی را به خانه آنها در فردیس کرج میرفتم تا بتوانم حالتهای آنها را هنگام خواب بررسی کنم. آزمایشهای مختلفی مانند هوش، هورمون و سایر موارد را در مورد آنها به دفعات انجام داده بودم. ۹۰۰ تصویر از مغز آنها تهیه کرده بودم و این مدارک را برای تحقیقات بیشتر به آلمان برده بودم. اما در زمانی که به نتایج خوبی برای جدا کردن این دوقلوها رسیده بودیم، فردی با وعدههای دروغین آنها را برای عمل جراحی به سنگاپور برد و به کشتن داد.
تمام تلاش تیم پزشکی ما این بود که با تحقیق و بررسیهای کافی این عمل جراحی را به عنوان موفقیتی برای جامعه پزشکی کشور ثبت کنیم. اما عدهای برای منافع خود آن دوقلوهای نازنین را به کشتن دادند.
آقای دکتر چند ساعت پیش عمل جراحی انجام دادید، آیا در این سن هنوز هم ساعتهای طولانی عمل جراحی انجام میدهید؟
همه میپرسند چرا بازنشسته نمیشوی؟! وقتی هنوز دستهای من مانند گذشته میتوانند با ظرافت جراحی کنند، نمیتوانم بیماری را که با هزار امید به من مراجعه کرده ناامید کنم و به فرد دیگری بسپارم. در حال حاضر همچنان به صورت گسترده در تمام حوزهها به جز جراحی قلب و عروق جراحی انجام میدهم و حس میکنم هنوز زمان بازنشستگیام نرسیده است.
از نزدیکانتان هم موردی پیش آمده که نیاز به جراحی داشته باشد و خودتان جراحی کنید؟
بله، زیاد! پسرم، دخترم، همسرم، برادرزادهام و... از جمله مواردی بوده که خودم جراحیشان کردم. من از سال ۱۳۴۲ مشغول جراحی هستم و جراحی کردن به کاری عادی برایم بدل شده است. در نتیجه در جراحی نزدیکانم نیز به آنها به چشم بیماری که نیاز به عمل دارد، نگاه میکنم و احساساتم را در آن دخیل نمیکنم.
دغدغهای درخصوص اوضاع و احوال کنونی جراحی اطفال کشور دارید که بخواهید با خوانندگان این مصاحبه در میان بگذارید؟
شرایط کنونی کشور بهگونهای است که دغدغههای اساسیتری در سطح کلان مطرح است و اگر بخواهیم در این شرایط انتقاد کنیم، باید گفت «فلک تو در چه خیالی و من در چه خیال!» جامعه پزشکی کشور نیاز به توجهات ویژه و بازنگریهای عمقی به ویژه در بخش تحقیقات دارد. اما در شرایط فعلی شاید زمان مناسبی برای مطرح کردن این مطالبات نباشد.
بی اختیاری ادرار و مدفوع از معضلات جسمی-روانی مهم در جوامع است. در کشور ما براساس آمارهای غیر رسمی و برآوردهای انجمن علمی اختلال کنترل دفع ایران حدود سه تا چهار میلیون نفر در کشور درگیر این مشکل هستند. من پنج سال تحقیقات وسیعی برای تولید دستگاهی برای رفع مشکل بیاختیاری ادرار و مدفوع انجام دادم و آن را تا پایان مرحله آزمایش روی حیوانات با همکاری گروه تحقیقاتی پسرم در دانشگاه هایدلبرگ آلمان و دانشگاه تهران پیش بردم که نتایج موفقیتآمیزی داشت. اما زمانی که خواستم این طرح را در کشور وارد مرحله بررسی بالینی کنم با اختصاص بودجه آن که فقط حدود ۱۲۰ میلیون تومان بود موافقت نشد. الان دو سال است این طرح که میتوانست به طرح موفق ملی تبدیل شود، نیمهکاره رها شده است.
در زمان بررسی روی حیوان مدل در آلمان به من پیشنهاد شد بودجه مورد نیاز برای ادامه این طرح را تا انتها بپردازند و در عوض این طرح به نام آلمان ثبت شود، اما من نخواستم تحقیقاتم برگ زرینی برای کشور دیگری باشد. من برای کشورم تحقیق میکنم و میخواهم افتخار تحقیقاتم به نام ایران به ثبت برسد. اما این موضوع در کشور ما دغدغه نیست و شرایط ابتدایی مورد نیاز برای این که محققی بتواند با آرامش به تحقیقاتش بپردازد فراهم نیست. محققان بیشتر از این که تمرکزشان روی تحقیقشان باشد باید درگیر کاغذبازیهای اداری طولانی شوند و این فرصت پیشرفت را از ما میگیرد.
منبع:جام جم
انتهای پیام/
من به خودم میبالم که دکترایی مانند شما رو توی کشورمون داریم
تاریخ را بخوانید دانشمندان. در راه علم کلی مشقات کشیده اند و از اموالشان گذشته اند.
اما در کشور ما این چنین نیست
شما باعث افتخار همه ایرانیان هستید
امان از بی دانشی کسانی که سد راه دانش اند
و متاسفانه در بدنه قدرت جای گرفته اند