سالروز شهادت استاد مطهری ما را بر آن داشت تا مروری کوتاه بر اندیشه تئوریسین انقلاب و اشتراکات فکری او با دیگر متفکران معاصرش داشته باشیم.
به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، زمان بی شک یکی از با ارزشترین داراییهای بشر است و از همین جهت لازم است که درباره تاریخ اطلاعات بیشتری داشته باشیم.
یکی از شخصیتهای برجسته انقلاب اسلامی، استاد شهید مرتضی مطهری است که نقش مهمی در جریان سازی فکری و سیاسی اسلامی میان جوانان داشت و به زعم همه تاریخ شناسان در دهه ۴۰ شمسی، زمانی که جریانهای مختلفی اعم از مارکسیستها و نحلههای الحادی با تمام توان خود در دانشگاههای کشور به فعالیت میپرداختند، این استاد مطهری بود که پرچم اسلامیت خواهی، پاسخگویی به شبهات و مجادلات را برافراشته کرد.
فعالیت استاد مطهری در زمانی آغاز شد که تودهایها با شعارهای به ظاهر زیبا و در اصل فریبنده در میان جوانان دانشگاهی رسوخ کرده بودند و او با نقد موشکافانه خود که مبتنی بر شناخت دقیقش از مکتبهای بود، جوانان را با معنای واقعی اسلام آشنا کرد. از همین رو شاید آشنایی با زندگی یکی از پایه گذاران اندیشه انقلاب اسلامی برای خوانندگان خالی از لطف نباشد.
نگاهی به زندگی استاد شهید مرتضی مطهری
استاد مرتضی مطهری در دوازدهم ۱۲ بهمن ۱۲۹۸ در روستای فریمان دیده به جهان گشود. پدر او شیخ محمدحسین مطهری که تحصیلات خود را در نجف اشرف به پایان رسانده بود، یکی از روحانیون برجسته و معظم فریمان بود.
او دروس مقدماتی را نزد پدرش فرا گرفت و در دوازده سالگی راهی شهر مقدس مشهد شد و مدت پنج سال به تحصیل پرداخت. سپس راهی قم شد. در آن زمان حوزه علمیه قم تحت ریاست سه تن از علمای درجه اول، سید محمد خوانساری، آیتالله سید صدرالدین صدر و آیتالله سید محمد حجت قرار داشت.
او مدت ۱۵ سال در قم ماند و با تلاش خستگیناپذیر از محضر مراجع و اساتید بزرگ علمی کمال استفاده را کرد و به عنوان یکی از فضلای حوزه علمیه مطرح شد.
مطهری در خلال این سالها جذب شخصیت و مقام علمی علامه طباطبایی و حضرت امام خمینی (ره) قرار گرفت و به مدت دوازده سال از محضر ایشان استفاده کرد. در این میان هوش و استعداد فراوان و وسعت دانش او باعث شد تا به عنوان یکی از برجستهترین فضلای حوزه علمیه قم مشهور شود. وی در سال ۱۳۳۱ ش به تهران مهاجرت کرد و در مدارس دینی مروی و سپهسالار به تدریس مشغول شد.
ماجرای ارادت استاد شهید به نواب صفوی و یارانش
در خلال این سالها چندین بار به دیدار آیتالله کاشانی رفت و از نزدیک با فدائیان اسلام و سیدمجتبی نواب صفوی آشنا شد. حجتالسلام علی دوانی در خاطرات خود در این مورد میگوید: «شهید مطهری با فدائیان و افکارشان هماهنگ بود، بارها از شهید نواب صفوی شنیدم که با احترام از آقای مطهری یاد میکرد و از احوال او جویا میشد و برای او جایگاه ویژهای قائل بود».
استاد مطهری بین سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ به همراه محمدابراهیم آیتی محفل ماهانهای در تهران تشکیل داد که صدها نفر از طبقات گوناگون مردم در آن شرکت میکردند. این محفل که «انجمن ماهانه دینی» نام داشت دو سال و نیم ادامه یافت و در آنجا حدود سی سخنرانی توسط عالمان اسلامی حوزه و دانشگاه برگزار شد.
در سال ۱۳۴۱ با فوت مرحوم بروجردی در حوزه علمیه قم، بارقه فعالیتهای سیاسی در سطح مرجعیت شکل گرفت و استاد از همان ابتدا در صف یاران امام خمینی قرار گرفت. او با ایراد سخنرانیهای آگاهیبخش در راستای این مقاصد به تبیین هویت و ساخت معرفتی این مکتب و مرام جدید کمک کرد، به طوری که پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به همراه هفتاد نفر از علما و وعاظ تهران و شهرستانها دستگیر و به مدت چهل روز زندانی گشت. در سندی که در سازمان اطلاعات و امنیت پهلوی (ساواک) موجود است اتهام ایشان اقدام برضد امنیت داخلی مملکت ذکر شده بود.
مبارزات انقلابی استاد مطهری از حسینیه ارشاد تا شورای انقلاب
به دنبال دستگیری و تبعید امام خمینی (ره) در آبان (۱۳۴۳) مبارزات استاد وارد مرحلۀ جدیدی شد و او در صدد برآمد تا به تبیین و تعمیق ایدئولوژی اسلامی که زیربنای حرکت اسلامی امام خمینی بود، بپردازد.
از این رو فعالیتهای تبلیغی خود را در محافل سنتی و دانشگاهی بیش از پیش گسترش داد و سعی نمود که بین حوزه و روشنفکران دینی و دانشگاه پلی زده ارتباطی عمیق ایجاد نماید.
در همین راستا در سال ۱۳۴۶ حسینیه ارشاد را با همکاری تنی چند تأسیس کرد تا با گرد هم آوردن متفکران و دانشمندان مسلمان حوزه و دانشگاه، پیرامون ابعاد گوناگون مسائل فرهنگی، اجتماعی، فلسفی و کلامی اسلامی سخن بگوید و نسل جوان را به راه راست هدایت نماید.
استاد مدتی به مدیریت حسینیه رسید. گرچه مدیریت آیتالله مطهری بیش از یک سال و اندی به طول نیانجامید، اما توانست که جمع قابل توجهی از آن جوانان دانشگاهی و روشنفکر را گرد هم آورد. کتاب محمد (ص) خاتم پیامبران (دو جلد) محصول کار این دوران بود. وی در اواخر سال ۱۳۴۷ به دلیل حساسیت حکومت و اختلاف ایشان با اندیشههای روشنفکران مذهبی چون دکتر علی شریعتی از مدیریت حسینیه ارشاد استعفاء داد؛ و در سال ۱۳۴۹ از آن به کلی کناره گرفت، اما به عنوان مدعو همچنان سخنرانیهایی داشت.
بعد از تعطیلی حسینیه ارشاد، پایگاه استاد مطهری به مسجد الجواد منتقل شد که ضمن امامت جماعت آن به تفسیر قرآن و سخنرانی نیز میپرداخت. اما چندی بعد مسجد الجواد نیز از سوی رژیم تعطیل شد و استاد سخنرانیهای خود را بیشتر در مسجد جاوید و مسجد ارگ تهران ایراد میکرد. تا اینکه سرانجام در ۱۳۵۴ ش برای همیشه ممنوعالمنبر شد.
استاد مطهری هنگامی که «سازمان مجاهدین خلق ایران» با انتشار کتابچهای تغییر مواضع ایدئولوژیک سیاسی خود را از اسلام به مارکسیست اعلام نمود، به مخالفت با آن پرداخت و در سلسله درسهایی که در کانون توحید ایران تحت عنوان «شناخت» ایراد نمود پاسخی به این جریان ایدئولوژیک داد.
از آن زمان تا آغاز انقلاب اسلامی، استاد مطهری به سبب محدویتهایی که رژیم پهلوی برایش ایجاد کرده بود از دو طریق به فعالیتهای فکری و فرهنگی خود ادامه داد: نخست به همراه جمع کوچکی از استادان دانشگاه، کلاس بحث و بررسی فلسفی تشکیل داد که در آن به مباحث فلسفی میپرداخت، دوم حوزه درس خصوصی در قم که برای تنی چند از طلاب فاضل ایجاد کرد و در آن موضوعاتی مانند «مارکسیسم» و «حکومت در اسلام» را مورد بحث قرار میداد.
در سال ۱۳۵۵ استاد مطهری از تدریس در دانشگاه محروم و بازنشسته شد و همچنین ممنوعالمنبر گردید. اما او از تلاش باز نایستاد و با وجود مشکلات فراوان خود را به نجف رساند و با امام خمینی (ره) دیدار و راجع به حوزه علمیه قم و مسائل سیاسی و فکری کشور با ایشان مذاکره کرد. پس از بازگشت از این سفر استاد «جامعه روحانیت مبارز تهران» را به منظور تشکل دادن به روحانیون این شهر به همراه تنی چند از دوستان روحانی خود تشکیل داد و از آن پس به عنوان برجستهترین نمایندۀ طرز فکر امام خمینی (ره) در ایران به شمار میرفت.
در آبان ۱۳۵۶ به دنبال درگذشت ناگهانی حاج آقا مصطفی خمینی (فرزند بزرگ امام) مجلس ختم باشکوهی در مسجد ارگ تهران برگزار کرد و در جریان انقلاب نیز نقش مؤثری در هماهنگی با مراجع ایفاء نمود. پس از هجرت امام خمینی (ره) به پاریس، ایشان به دیدار امام شتافت و از آن پس مرکز هدایت انقلاب در داخل کشور و هماهنگی آن با امام منزل استاد مطهری شد. ایشان در اواخر سال ۱۳۵۷ با نظر امام خمینی مسئول تشکیل «شورای انقلاب» شد و اعضای شورا نیز از سوی ایشان پیشنهاد و مورد قبول و تأیید امام خمینی (ره) قرار گرفت.
در بهمن ۱۳۵۷ هنگامی که بختیار مانع ورود امام خمینی به داخل کشور شد و روحانیون در اعتراض به این اقدام، در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند، آیتالله مطهری در صف مقدم روحانیون قرار داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، استاد مطهری همچون گذشته مشاوری دلسوز و مورد اعتماد برای امام بود و در انتصاب افراد در پستهای کلیدی اوایل انقلاب و ایجاد نهادهای انقلابی به امام کمک میکرد. از جمله این ارگانها «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» بود. آیتالله مطهری به همان اندازه که طرف اعتماد و علاقه امام قرار داشت، مورد بغض مخالفان به ویژه منافقان بود و همه به نقش بارز ایشان در شکلگیری انقلاب اسلامی اذعان داشتند. به همین منظور مورد حمله یکی از گروههای تروریستی ضد انقلاب «گروه فرقان» قرار گرفت و در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ به شهادت رسید.
شهید مطهری در آثار خود چه میگفت؟
اگر نگاهی به آثار فاخر شهید مطهری بیندازیم، در مییابیم که ایشان صرفا یک نگاه تک بعدی نداشتند و شئون مختلفی را در حوزههای گوناگون رعایت میکردند، به عنوان مثال در کتاب سیری در سیره ائمه اطهار، با نگاه به تفکرات دیگر و مطالعه آثار غربی، به تحلیل و توضیح مسائل مختلف میپرداختند که مطالعه آثارشان خالی از لطف نیست؛ و همچنین یکی از ویژگیهای برجسته شهیدمطهری، مبارزه با جزمیت و تحجر بود که موجب شهادتشان شد، شهادتی که برای امام امت به اندازهای سخت بود که در یک جمله فرمودند: مطهری پاره تن و حاصل عمر من بود.
تاکید بر نقش ویژه رسانهها در تبیین اندیشه تئوریسین انقلاب اسلامی
برای نگاهی جدیتر به نقش استاد شهید در تحولات انقلاب اسلامی با تنی از تاریخ پژوهان و صاحب نظران از نیز به گفتگو نشستیم.
عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران با اشاره به نقش شهیدمطهری در شکل گیری نهضت اسلامی به نقش شهیدمطهری در شکل گیری نهضت اسلامی اشاره و از مواجهه چشمگیر مفاهیم اسلام ناب محمدی با اندیشههای ۲ مکتب سوسیالیستی و سرمایهداری سخن گفت.
وی در این باره تاکید کرد: «در آن زمان برای تبیین ضرورت انقلاب اسلامی به جوانان، نیاز به یک پشتوانه نظری داشتیم که شهیدمطهری از جمله شخصیتهایی بود که انقلاب اسلامی را تحت پشتیبانی نظری خود قرار میداد و لازم به ذکر است که شهیدمطهری با عمل خود باعث عدم تاثیرگزاری این دو مکتب فکری بر تفکر نسل جوان شد.»
مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در ادامه سخنانش با ما از عدم تداوم رویه آزاداندیشانه شهید مطهری در گفتگو با جوانان انتقاد کرد و تصریح کرد: «به شهادت رساندن شخصیتهای موثر و انقلابی موجب کاستیها و خلاء در تولید فکر جامعه شد و امروزه مشاهده میکنیم که بعضی از آثار و افکار شخصیتهایی همچون شهید مطهری برای ما تازگی دارد که این مسئله نشان دهنده عدم پیروی از راه فکری این شخص و به پایان رسیدن خط فکری او پس از شهادت است.»
سلیمی نمین در پایان اظهاراتش با تاکید بر توجه به نقش رسانهها در تبیین اندیشه استاد شهید مطهری به ما گفت که رسانهها باید زمینهای مناسب را فراهم کنند تا این نیاز به تفکر در جامعه ضرورت یافته و علاوه بر اهمیت به یک جایگاه فکری، برای آن فضیلت قائل باشند.
اشتراکات اخلاقی شهید مطهری و دکتر شریعتی از زبان پسرش
احسان شریعتی، فرزند دکتر شریعتی نیز در گفتگو با خبرنگار حوزه احزاب باشگاه خبرنگار جوان به تشریح ابعاد شخصیتی شهید مطهری پرداخت و با اشاره به اینکه دکتر شریعتی هم خود را مرید شهید مطهری میدانست، گفت: «اشتراکات و اختلافات اخلاقی میان همه شخصیتها وجود داشته است که درباره دکتر شریعتی و استاد مطهری تمامی اسناد و مدارک قابل مشاهده است.»
وی با اشاره به دعوتنامه شهید مطهری از دکتر شریعتی برای حضور در حسینیه ارشاد گفت: «این عمل، نشان دهنده روحیهی کار جمعی و گروهی در آن زمان میان اندیشمندان جامعه بوده است و همانطور که میدانیم، دکتر شریعتی خود را با توجه به این اشتراکات اخلاقی، مرید شهید مطهری میدانست»
بازخوانی اندیشههای شهید مطهری نباید به سالروز شهادتش محدود شود
در پایان باید گفت که اگرچه سالروز شهادت استاد مطهری همواره فرصتی را ایجاب میکند تا مروری بر اندیشه این استاد بزرگوار داشته باشیم، اما ای کاش مرور و تفکر در اندیشه استاد شهید مطهری محدود به اردیبهشت ماه نباشد و سیاستگذاران کشورمان راهبردی را در پیش بگیرند تا جوانان کشورمان به تفکر در اندیشههای این استاد بزرگوار بیش از پیش تشویق شوند.
انتهای پیام/