به مناسبت چهلمین سالروز شهادت سپهبد محمدولی قرنی به زوایای زندگی و فعالیت های ایشان می پردازیم.

  به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سپهبد محمدولی قرنی، اولین فرمانده ستاد مشترک ارتش انقلاب اسلامی بود که خیلی زود عنوان اولین قربانی ترور را نیز به خود اختصاص داد. او کمتر از دوماه بعد از قبول این مسئولیت مجبور به استعفا شد و یک ماه بعد نیز توسط گروهک نوپای فرقان به شهادت رسید.

ملی‌گرا‌ها به قرنی ظلم کردند

کینه و نفرت گروه‌های چپ از قرنی ریشه تاریخی داشت؛ او در زمان ریاستش بر رکن دوم ارتش شاهنشاهی شبکه افسران حزب توده را کشف و نابود کرد و این برای گروه‌های مارکسیستی گران آمده بود. شهید قرنی به‌عنوان فردی ارتشی، قبل از انقلاب و در دوران رژیم شاه، مورد غضب و بی‌مهری قرار گرفت و سال‌ها زندان و محدودیت را تحمل کرد. او نگاهی کاملا دینی و میهنی به مسائل کشور و انقلاب داشت. عمق استراتژیک نگاه او هم موقعی پیدا شد که پس از انقلاب در نقاط مختلف کشور، به‌خصوص در مرزها، ضد انقلاب سر به شورش برداشت و با تکیه بر ناسیونالیسم قومی، درصدد تجزیه کشور برآمد. به مناسبت چهلمین سالروز شهادت سپهبد محمدولی قرنی با «یعقوب توکلی»، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ به گفتگو نشستیم که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

گفته می‌شود سپهبد قرنی خیلی موافق مصدق و نهضت ملی نبوده و در ماجرای کودتای ۲۸ مرداد هم نقش داشته است. قرائنی که دراین باره مطرح می‌کنند این است که بلافاصله بعد از کودتا به ریاست رکن دوم ارتش رسیده و درجه سرتیپی دریافت کرده است. از طرفی دیگر این مساله را مطرح می‌کنند که شهید قرنی در سال ۱۳۳۶ قصد کودتا علیه حکومت پهلوی را داشته است. اما طرح او قبل از اجرا لو رفت و درنهایت منجر به دستگیری و محکومیت او شد. به نظر شما این گمانه‌زنی‌ها تا چه اندازه صحت دارد؟

متاسفانه دوستان در مواردی که موافق نیستند به‌قدری بد دروغ می‌گویند که آزار‌دهنده است. درجه سرتیپی شهید قرنی را مصدق داد و بعد او را به فرماندهی تیپ گیلان منصوب کرد. در گیلان هم یکی از کار‌هایی که قرنی کرد بحث ملی کردن شیلات بود.

من در این باره تحقیق کردم، بی‌رحمانه هم تحقیق کردم که آیا قرنی در لیست افسران کودتا یا آن‌هایی که درجه بالاتری برای حضور در کودتا گرفتند، بود یا خیر؛ طبق تحقیقات من نام قرنی در این لیست نبود، این را در کتاب «اولین امیر» که درباره زندگی سپهبد قرنی است، آورده‌ام. روزی که در رشت بعد از ۲۵ مرداد شورش شد مردم مجسمه شاه را پایین انداختند. حداکثر کاری که انجام شد این بود که قرنی دستور داد مجسمه را داخل پادگان ببرند که طبیعی است مقام نظامی این کار را انجام دهد.

درجه سرلشکری قرنی را هم چند سال بعد از کودتا به او دادند؛ اگر اشتباه نکنم سال‌۳۴ یا ۳۵ بود. علت ریاست او بر رکن دوم ارتش هم این بود که قرنی فردی بسیار باهوش بود. در این باره حتی مخالفان قرنی که توسط او احضار شدند از او به نیکی یاد می‌کنند.

هیچ‌موردی از مواجهه خشن یا فرمان شکنجه یا آزار مخالفان در زمان ریاست او بر رکن دوم نقل نشده است و آنچه وجود دارد چیزی جز همراهی و عطوفت او نسبت به مخالفان دستگیر شده نیست.

لطفا درباره بحث کودتای ناکام او در سال ۱۳۳۶ هم کمی توضیح دهید؛ آیا واقعا کودتایی در کار بود؟

بحث اقدام او علیه حکومت و کودتایی که در سال ۳۶ انجام شده به نظر می‌رسد واقعی باشد. این موضوع نشان می‌دهد قرنی نسبت به فضای موجود در سیاست آن روز معترض بود.

در جریان این طراحی او شدیدا تحت فشار آزموده و تیمور بختیار قرار گرفت، ولی آنقدر زیرکی داشت که اسناد کافی به دست رژیم نداد و به همین خاطر نتوانستند بیشتر از سه سال او را محکوم به زندان کنند. قرنی از پس این زندان به نیرو‌های مذهبی نزدیک شد و به جرگه طرفداران آیت‌الله میلانی و حضرت امام (ره) پیوست.

در جریان قیام ۱۵ خرداد هم سپهبد قرنی قبل و بعد از این حادثه تحرکاتی داشت و به همین دلیل دوباره دستگیر و راهی زندان نظام شاهنشاهی شد. او بعد از گذراندن این دوره به‌شدت تحت نظر ساواک قرار گرفت. یکی از اسناد ساواک می‌گوید قرنی در ارتش به اندازه یک لشکر نیرو داشت. همین دوستان قرنی و نسل طرفداران او در دوره بعد از انقلاب برای اداره ارتش آمدند و همکاری ارتش و انقلاب را رقم زدند.

اما متاسفانه دوستان ملی‌گرا درباره شهید قرنی فضاسازی بسیار بدی کردند. یکی از زشت‌ترین تعابیر را همان زمان شاپور لواسانی بیان کرد که «قرنی را از ریاست رکن دوم برداشتند و زندانی کردند تا علیه زندانیان جاسوسی کند!» فردی که می‌خواهد کار جاسوسی کند کسی را برای این امر انتخاب می‌کند که با منطق آن کار سازگار باشد. رئیس رکن دوم ارتش را که در زندان نمی‌گذارد تا کار جاسوسی کند.

خیلی زشت‌گویی علیه قرنی زیاد شد. خیلی علیه او جوسازی کردند. سازمان چریک‌های فدایی هم همین‌طور، گروه‌های تجزیه‌طلب کرد هم همین‌طور و بدتر از همه ملی‌گرا‌ها در این مساله خیلی فضا را آلوده کردند و حرف‌های زیادی علیه قرنی زدند. آن‌ها قرنی را به‌شدت و با بی‌رحمی برکنار کردند و مکمل کار آن‌ها کار فرقان بود که قرنی را به شهادت رساند.

بعد از این تا پیروزی انقلاب فعالیت جدی نداشت یا نمی‌توانست....

او فعالیت گسترده‌ای داشت. سندی در ساواک وجود دارد که می‌گوید وقتی خاله قرنی از دنیا رفت، ۵۰۰ دسته گل برای قرنی آمد. ساواک این دسته‌گل‌ها را شمرد و گفت ۵۰۰ دسته‌گل برای فوت خاله قرنی آمد. این نشان می‌دهد چقدر قرنی مورد توجه بود و حساسیت روی او وجود داشت که برای مراسم خاله‌اش آدم گماشتند تا ببینند چه کسانی آمدند و چه کسانی نیامدند و چه اتفاقاتی افتاده است. بخش قابل‌توجهی از فعالیت‌های قرنی وسط دعوا‌های جورواجور گم شد و شخصیت او مغفول ماند.

قرنی گزینه مدنظر دولت موقت و بازرگان برای تصدی ریاست ستاد مشترک ارتش بود یا به واسطه آشنایی با نیرو‌های مذهبی همچون آیت‌الله طالقانی مورد توجه قرار گرفت؟

ارتباط او در سال‌های آخر حکومت شاهنشاهی بیشتر با حاج آقا مصطفی خمینی و حضرت امام بود. مرحوم قرنی عضو شورای انقلاب بود و اولین نظامی‌ای بود که امام او را به عضویت شورای انقلاب منصوب کرد. بعد از ایشان سرتیپ مسعودی بود که به شورای انقلاب راه پیدا کرد. دیدگاه‌های قرنی به‌شدت با مواضع امام هماهنگ بود. قرنی در بازگشت نیرو‌های نظامی به پادگان‌ها، در حفظ امنیت کشور، در درک خطر وحشتناک نابسامانی اوضاع نقش مهمی داشت. در موضوع پاکسازی ارتش و تخلیه آن از نیرو‌های وابسته، امام در جلسه‌ای در قم به مرحوم قرنی گفتند که فرماندهان وابسته و درباری را برکنار کنند.

ایشان فرمودند آن‌هایی که مرتکب جنایت شدند مجازات و به دادگاه‌ها معرفی شوند. آن دسته از فرماندهان وابسته به رژیم را که مرتکب جنایت نشدند کنار بگذارند و جوان‌تر‌های انقلابی یا جوان‌تر‌های سالم را در ارتش به خدمت بگیرند و ارتش را حفظ کنند.

در این ماجرا شما شاهد هستید حجم گسترده تهمت‌هایی که سازمان مجاهدین خلق و سازمان چریک‌های فدایی خلق علیه قرنی به کار بردند درباره این بود که او قصد دارد با انحلال ارتش نیرو‌های خود را جایگزین کند و از این طریق انقلاب را مصادره کند. این بازی را هم سازمان مجاهدین و هم سازمان چریک‌های فدایی درآورد. اما همه تلاش قرنی برای پاکسازی ارتش در راستای سیاست‌هایی بود که حضرت امام به سپهبد قرنی ابلاغ کرده بودند.

حتی در بحث کردستان هم شاهد این هستیم، اشتباه عجیبی که دولت موقت در بازی کردستان مرتکب شد و فریب توطئه‌ها را خورد. این را مرحوم آیت‌الله طالقانی بعدا در آخرین نمازجمعه بیان کرد. یکی از چیز‌هایی که آیت‌الله طالقانی بیان کرد همین استغفار به خاطر نوع مواجهه با مرحوم قرنی بود که این‌ها ما را فریب دادند و چیز‌هایی را که شبیه کله قند بوده گفتند بمب است و بعدا فهمیدیم که این‌ها گلوله منور است که برای روشن کردن پادگان‌ها استفاده می‌شد. به ما گفتند که قرنی این‌ها را بر سر ما ریخته و به ما حمله کرده است. در حالی که این‌ها گلوله‌های منور بود که روشن کنند تا کسی وارد پادگان نشود.

ایشان آنجا بیان کردند که قرنی درست تشخیص داده بود. جالب این است که یکی از معدود کسانی که امام چندین‌بار به اظهارنظر‌های او استناد کرد، مرحوم قرنی بود. من در کتاب «اولین امیر» ۶ مورد را پیدا و بیان کردم. امام ظرف یک سال و نیم تا دو سال وقتی می‌خواست حرفش را مستند کند ۶ بار به اظهارات سپهبد قرنی استناد کرد.

کمتر کسی را دیده‌ایم امام به دیدگاه آن شخص از باب اثباتی در سخنرانی‌اش ارجاع بدهد و بگوید به قول فلانی این چنین است. این اتفاق درباره ایشان رخ داده است. نگاه ایشان در ماجرای کردستان توسط انقلابی‌ترین نیرو‌های مسلمان مورد استناد قرار گرفته است. مصاحبه حاج احمد متوسلیان را بخوانید، ایشان در آن مصاحبه به صراحت بیان کرده که درست‌ترین نوع مواجهه، مواجهه شهید قرنی بود که از ابتدا می‌دانست باید محکم ایستاد تا خطرات بعدی دامن کردستان را نگیرد و این دولت موقت بود که به دلیل مسامحه و کوتاهی قرنی را برکنار کرد. دیدیم که بعد از برکناری و شهادت سپهبد قرنی موج وسیعی از شورش‌های تجزیه‌طلبانه داخلی آغاز شد؛ لذا قرنی یک انقلابی ناشناخته بین انقلابیون طرفدار امام بود و بی‌سبب نبود که اولین سوژه ترور گروه فرقان قرار گرفت. عمیقا معتقدم اگر قرنی تا زمان جنگ در کشور بود شاید ما هزینه‌های کمتری به لحاظ فقدان دانش نظامی در کشور را داشتیم.

منبع: روزنامه فرهیختگان

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.