به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از همدان، در گذشته کوچهها و خیابانها و محلات همدان با نام یکی از ساکنان قدیمی آن محل یا اصحاب حرفه و پیشهای خاص یا قومی که از سایر نقاط کشور به آنجا کوچ کرده بودند، نامگذاری میشد. (محله) جایی که قدیمیترها از آن حکایتها دارند و امروزیها کمتر برایشان خاطرهانگیز است، این ره آورد معماری و شهرسازی مدرن است، شهرهایی بدون هویت که همبستگی اجتماعی را کمرنگ کرده است.
بینالنهرین نام یک خیابان است و تنها خیابان همدان در سالهایی نهچندان دور که هم اکنون به موازات خیابان بوعلی تا میدان جهاد کشیده شده و آنها که سوارهاند و سوار بر وسیله نقلیه برای رهایی از ترافیک خیابان بوعلی به بینالنهرین پناه میآورند.
اما حکایت آدمهای پیاده متفاوت است که آوای رفت و آمد شانه به شانه عصرهای خیابان بوعلی با سر و صدای سارها همآواز میشود.
بینالنهرین تابلویی برای معرفی خود ندارد و ابتدا و انتهای این خیابان از این راهنمایی بی بهره است، اما مردمان این دیار از گذشته تا کنون این نام را سینه به سینه حفظ کردهاند.
و اما دانستن علت نامگذاری (بینالنهرین) در این محل خالی از لطف نیست و آن هم به دلیل گذر رودخانهای پر آب از این منطقه همدان بوده است.
شریفالملک نام یکی از ثروتمندان ساکن همدان بوده که با رایزنی اهل محل تصمیم میگیرد آب را از سرچشمه خود به دو رود تقسیم کند، و با این عمل این منطقه بین دو رود قرار گرفت که یکی از رودها از سمت سعیدیه و خیابان میرزاده عشقی و رود دیگر از سمت خیابان بوعلی روانه میشوند. منطقه فعلی بینالنهرین در واقع بین این دو رود واقع شد و به این نام شهرت یافت.
باید گفت؛ از این خیابان در کتاب (تاریخ مشروطیت به روایت اسناد) نوشته ابراهیم صفایى و (خاطرات و اسناد) نوشته (صفاعلى ظهیرالدوله) این گونه یاد شده است.
از سوى دیگر، ظهیرالدوله، چون خود را در تأمین آسایش و رفاه مردم و رسیدگى به شکایاتشان مسئول مى دانست بنابراین روزها پیاده و تنها (فقط با یک منشى) خیابان بین النهرین و کوى حکیم خانه را طى مى کرد و در مسجد معروف (توت قمى ها) مى نشست و به کار مردم رسیدگى مى کرد.
علاوه براین، ظهیرالدوله براى آگاهى از مشکلات مردم و معضلات شهر یک صندوق عرایض و شکایات ترتیب داد وهرهفته، نام هاى رسیده مورد بررسى قرار مى گرفت.
علاوه بر مسجد وجود بازارچه، نانوایی، قهوهخانه و حمام رونق خاصی به این منطقه بخشیده بود. اگر از ابتدای خیابان بینالنهرین قدم آغاز کنیم شروع این خیابان با محله درودآباد یا همان دورودآباد بوده است. درودآباد ابتدای خیابان میرزاده عشقی و فضای پشت حسینیه بختیاریها را شامل میشد البته حمامی به نام حمام زندی که متأسفانه در طرح تعریض خیابان میرزاده عشقی تخریب شد در همین محل بود.
کمی پایینتر مسجد حوض آقا نیز با ساختاری قدیمی و با همان قدمت مسجد شریفالملک واقع شده است که پایین دست حسینیه بختیاریها قرارگرفته و از نمای آجری زیبایی بهرهمند است. محوطهای سبز به جای مانده از چمن سرسبز سالهای دور بینالنهرین، تنها فضای سبز خیابان بینالنهرین است.
مسجد شریفالملک در آغاز شیب تقریباً تند و انتهایی خیابان بینالنهرین و با طاق و ورودی زیبایی خودنمایی میکند.
کوچه کناردست مسجد، قهوهخانهای قرار داشت که چای داغ و قند پهلو را در فنجانهای کمرباریک به دستان گرم مشتریهای خود میسپارد و تختهای چوبی قدیمی پذیرای استراحت عابران بود.
احمد شریفالملک متوفای حدود ۱۲۸۰ از بزرگان همدان متصدی امور دیوانی و عهده دار درآمدهای نقدی دولت بود. وی در درودآباد ساکن بود و مسجدی به پا کرد که به نام خود او برقرار است. باغهای مجیدیه و سعیدیه همدان که از نواحی باصفا و خرم همدان است به نام فرزندان او (مجدالممالک) و (سعیدالممالک) است که به یادگار باقی مانده است.
شریفالملک به خوشنامی شهره بود و با کمک ساکنان محل مسجدی را در این محل احداث میکند که هنوز هم با نام مسجد شریفالملک بزرگترین مسجد در همدان خوانده میشود.
قهوهخانه قاسم سیاه نام قهوهخانهای دیگر دراین محله بوده که نقالی و قصهگویی نقال پیر مرحوم افشار رونق صدچندانی را به این قهوهخانه داده بود و بینالنهرین را به یکی از پایگاههای نقالی شهر تبدیل کرده بود. مجلس (سهراب کش) شلوغترین ساعتهای حضور همشهریان همدانی و فرهنگ دوست بوده و قدرت بیان نقال پیر مرحوم افشار در پرده ساختن این مجلس چنان بود که اشک حاضران در جمع گواهی بود بر روایت پراحساس نقال.
بینالنهرین از پایگاههای مذهبی همدان نیز بوده است. خاندان کهن خوانساری و حاج آقا نجفی در دهه فاطمیه تکیه و روضهای در این محله برقرار میکردند که زبانزد خاص و عام بود.
پایین دست خیابان بینالنهرین محل اسکان مهاجرین روسی و ارمنی بود. در محوطه روبرویی تالار فجر فعلی دو نجاری و دالانی قدیمی واقع است. کنار این دالان محل احداث اولین سینمای همدان به نام (مایاک) در دهه ۱۳۲۰ شمسِ توسط (ژوزف هوسیپیان) و (ماروس گالوسیان) بود. این دو نفر بعدها این سینما را به نام (سینما الوند) در محوطه دور میدان امام فعلی منتقل و افتتاح کردند.
سینما (مایاک) با فضایی کوچک فیلمهای ۱۶ میلیمتری و در واقع اولین تصاویر متحرک هنر هفتم را مقابل دیدگان شهروندان همدانی آورد. مدیریت سینما الوند (فلسطین فعلی) به دلیل هماهنگی با فضای مذهبی شهر و مردمان فیلمهای درام هندی که از بازیگران بیشتر پوشیده و محجبه بهره میگرفتند را خریداری میکرد و نمایش آنها در همدان با استقبال خوبی مواجه بود.
با گذر روزهای سنگفرش خیابانها و حضور اتومبیل و مینی بوس به جای درشکه و طرح توسعه شهری روی رودخانه بینالنهرین پوشیده شد و خیابان بینالنهرین خود را به گذرماهها و سالها سپرد تا شاید آیندگان از رودی که در دل این خیابان جریان دارد یادی کنند.
باید گفت در حال حاضر شیب انتهایی این خیابان در فصل سرد به علت یخبندان بسیار خطرناک میشود همچنین پارک موجود در خیابان بینالنهرین کارکرد خود را از دست داده و بهتر است طراوتی دوباره به آن داده شود و اما... پیشنهادی قابل تأمل؛ با توجه به وجود رودخانه گذری از بینالنهرین میتوان با حفظ آن این منطقه را به منطقهای توریستی همچون چهارباغ اصفهان تبدیل کرد.
این سخنان چند نفر از کسبه قدیمی این محل بود که با لهجه همدانی حرفها و پیشنهادهای خود را بیان کردند.
دریغا که به حفظ اماکن فرهنگی و میراث فرهنگی خود همتی نمیکنیم، مهمتر اینکه جمع پژوهشگران همدان کم نیستند. چه خوب است که بودن شان را گرامی بداریم، نه در رثای نبودنشان مرثیه بخوانیم که اشک هم درمان نمیکند.
همدان با نام محلههای قدیمی خود عجین شده و استمرار بیان این نام توسط پدربزرگها ومادربزرگها چنان بوده و هست که جوانترها نیز با این نامها آشنایند، نامهایی، چون کولانج، ذوالریاستین، کبابیان، کلپا، قاشقتراشان، ورمزیار و بسیاری نامهای دیگر.
به این نتیجه میرسیم که این نوع محلات در گیر و دار تحولات، دچار تغییراتی شدهاند که در نهایت به از دست رفتن هویت آنها و در نتیجه کاهش تعلقات فرهنگی - اجتماعی شهروندان به آنها ختم شده است. اما شاید شما نیز مایل باشید که در محلات قدیمی همدان با آن بناها و بافتهای تاریخی قدم بزنید و به کاشیهای فیروزهای و گنبدهای آجری مساجد محلات نگاهی بیندازید و از دیدن نمای خانههای تاریخی، محلات قدیمی وماندگار لذت ببرید. حتی وسوسه شدهاید به خاطرات پدربزرگها و مادربزرگها گوش فرا دهید و صفا و صمیمیت اهالی محلات قدیمی را تحسین کنید. اما افسوس، که امروزه چنین لحظاتی کمتر فراهم میشود، ضمن آن که ممکن است شما هم تنها به دیدن چند تصویر از گذشته علاقه نشان دهید و هرگز حاضر به زندگی در آن دوران نباشید!
انتهای پیام/ج