به گزارش خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ، کارشان را از جمع آوری دربهای بطریهای پلاستیکی آغاز کردند تا قطره قطره جمع شود و ناگهان کوهی از دربهای رنگارنگ بطری نوشابه و آب معدنی، به ویلچری برای معلولان روستایشان تبدیل شود.
بچههای مدرسه ابتدایی ابوالقاسم زنجانی واقع در روستای چمازکتی قائمشهر، یک سالی است که با عشق و علاقه گروهی را تشکیل دادند تا با همکاری هم گره از کار مردم نیازمند باز کنند.
ایده اولیه گروه در ذهن محمد جرقه زد، سال پنجم ابتدایی اش را میگذراند و با ذوقی سرشار از رضایت و برقی که در چشمانش بود از دلیل شروع این حرکت خیرخواهانه گفت: ۲ سالی بود که در همسایگی ما پسر بچهای معلول همراه با خانواده اش زندگی میکردند که بخاطر وضعیت بد مالی نمیتوانست ویلچری تهیه کرده و به مدرسه بیاید.
ابتدا تصمیم گرفتم از خانواده ام و همسایهها بخواهم به کمک هم برایش ویلچری تهیه کنند و این موضوع را با مادرم در میان گذاشتم.
اما مادرم پیشنهاد بهتری به من داد تا هم آبرو و حرمت آن خانواده حفظ و هم آن پسر بچه صاحب یک ویلچر مناسب شود.
محمد میگوید: برای اولین بار خودم شروع به جمع آوری دربهای بطری کردم، اما متوجه شدم خیلی زمان میبرد تا بتوانم یک ویلچر خریداری کنم.
زیرا متوجه شدم برای خرید هر ویلچر ۶۰۰ هزار تومان پول نیاز است و انبارهای ضایعاتی هر کیلو درب بطری را فقط ۲۰۰۰ هزار تومان خریداری میکنند.
به همین خاطر یک روز در زنگ تفریح این موضوع را با همکلاسی هایم مطرح کردم و وقتی استقبال آنها را دیدم همگی با هم به دفتر مدیر مدرسه رفتیم و از او خواستیم در این کار به ما کمک کند.
حسینی مدیر مدرسه زنجانی در این باره میگوید: هدف اصلی آموزش و پرورش تعلیم و تربیت دانش آموزان است و ما علاوه بر آموزش علم باید تربیت کودکان را نیز مورد توجه قرار دهیم و کمک به دانش آموزان در مسیر انجام کار خیر و خداپسندانه میتواند در تربیت روحی آنها تاثیر بسزایی داشته باشد.
وی افزود: وقتی انگیزه دانش آموزان را برای کمک به معلولین دیدم با تمام توان سعی کردم در این راه کمکشان کنم، با برگزاری جلسهای از تمامی والدین خواستیم تا با کودکانشان همراهی کنند و جمع آوری ضایعات تجدید پذیر در میان والدین هم به هدف خیری تبدیل شد.
راهی که بچههای مدرسه روستای چمازکتی شروع کردند به این مدرسه ابتدایی ختم نشد و اهالی روستا هم در برخی فروشگاهها و غذاخوریهای خود جعبههایی را قرار دادن تا مشتریها دربهای بطری دور ریختنی خود را درون آن بریزند.
آقای عبدالله پور صاحب یکی از این فروشگاهها میگوید: وقتی با استقبال مردم از جعبههای جمع آوری درب بطری مواجه شدم تصمیم گرفتم جعبه دیگری نیز قرار دهم تا مشتریها بطریهای پلاستیکی را هم درون آن قرار دهند.
بچههای مدرسه ابتدایی روستای چمازکتی علاوه بر جمع آوری دربهای بطری و فروش آنها به نیت کار خیر توانستند سهم بزرگی در پاکیزه نگه داشتن روستا و همچنین حفاظت از محیط زیست داشته باشند.
امیررضا یکی دیگر از دانش آموزان میگوید: هر زمان در کوچه و خیابان درب بطری روی زمین میبینم آنرا جمع میکنم و به خانه یا نزدیکترین جعبه جمع آوری دربهای بطری میبرم تا روستایی تمیز و زیبا داشته باشیم.
دستهای کوچک بچههای مدرسه زنجانی اگرچه به تنهایی توان حمل کیسههای پر از دربهای رنگارنگ را ندارند، اما هر ماه با کمک مدیر مدرسه آنها را حمل کرده و راهی میشوند برای فروش دربها و سپس خرید ویلچر.
مظفری صاحب فروشگاه لوازم طبی و پزشکی میگوید: این کودکان خیر تا به امروز ۱۲ ویلچر خریداری کردند و یک سالی است که وقتی به همراه مدیرشان به اینجا میآیند تا ویلچری خریداری کنند من هم برای شریک شدن در این عمل خداپسندانه ۱۰ درصد از قیمت ویلچرها تخفیف میدهم.
مقصد بعدی این کاروان، منزل معلولی است که مدت هاست منتظر محصول همت دستهای کوچک این کودکان است.
همسرش میگوید: شوهرم به دلیل تصادف خانه نشین شده و مدتهاست از خانه بیرون نرفته است، من هم توان جابه جایی اش را نداشتم، اما خوشحالم که از این به بعد میتواند حرکت و روحیه خوبی پیدا کند.
اگرچه زنجیره تواناییهای این کودکان در برابر مشکلات مردم کوچک است، اما با همت دلهای بزرگشان توانستند تسکین دهنده آلام خانوادههایی شوند و الگویی از مهر و محبت برای مردم بشمار بیایند.
سارا فرهمندراد
انتهای پیام/ م