به گزارش خبرنگار
گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از
مشهد ، این روزها، در ادبیات فضای مجازی، اصطلاحهای خاص و غلطهای املایی فاحشی رواج پیدا کرده است. وقتی نسبت به درست نویسی و استفاده از اصطلاحات فارسی تاکید میکنیم متهم به ملا لغتی بودن میشویم. دغدغه ما این است که نابودی یک زبان از همین جریانها آغاز میشود. شاید گروهی که به راحتی از کنار تخریب زبان فارسی میگذرند و معتقدند قضیه را زیاد بزرگ کرده ایم، از رنجها و تلاشها برای احیای زبان فارسی در طول تاریخ آگاه شوند، در نوع تفکر خود تجدید نظر کنند. اول بهمن سالروز تولد ادیبی است که عمر و تمام سرمایه زندگانی اش را برای ماندگاری زبان فارسی وقف کرد. حکیم ابوالقاسم فردوسی با خلق شاهنامه، زبان پارسی را زنده کرد.
فردوسی دهقان زاده ای ایرانی
علیرضا قیامتی از شاهنامه پژوهان و مدرس در زمینه ادبیات شاهنامه برای ما از فردوسی این طور میگوید: نظامی عروضی نخستین شخصی است که درباره زندگی حکیم فردوسی نوشته است. بر اساس منابع تاریخی و استنباطی که از ابیات شاهنامه میشود، فردوسی در حدود سال ۳۲۹ هجری قمری در روستای باژ در نزدیکی طوس خراسان متولد شد.
وی ادامه می دهد: فردوسی دهقان زاده بود. دهقانان در آن دوره زمانی از ایرانیان اصیل، صاحب ده و زمینهای بسیار بودند؛ بنابراین فردوسی در خانوادهای مرفه پرورش یافته بود و در تمام سالهایی سرودن شاهنامه از درآمد فروش زمینها و املاک پدری خود، امرار معاش کرد. کودکی و جوانی فردوسی مقارن با دوره سامانیان و این حکومت از حامیان زبان و ادبیات فارسی بود.
آغاز سرایش شاهنامه
این استاد ادبیات در ادامه صحبت هایش به چگونگی سرایش شاهنامه اشاره میکند: در زمان سامانیان، دقیقی از شعرای آن دوره، بر اساس شاهنامه ابومنصوری، هزار بیت سرود، اما به دلیل مرگ وی، سرایش شاهنامه منظوم ناتمام ماند.
فردوسی بعد از اطلاع از مرگ دقیقی با سفر به بخارا پایتخت سامانیان، ابیات دقیقی و متن نثر شاهنامه ابومنصوری را یافت و چند تن از بزرگان برای یافتن این منابع ادبی به وی کمک کردند.
قیامتی میگوید: با توجه به نکته میتوان ادعای سرایش شاهنامه را به درخواست سلطان محمود غزنوی رد کرد، زیرا کار سرایش شاهنامه سالها پیش از آغاز سلسله غزنویان آغاز شد. فردوسی ۱۵ سال از عمر خود را برای سرایش
شاهنامه بر اساس نسخه شاهنامه ابومنصوری صرف کرد؛ بنابراین ویرایش اول شاهنامه در سال ۳۸۴ ه. ق. به پایان رسید. فردوسی، ۱۰ سال شاهنامه را نزد خود نگه داشت و در این مدت نیز ابیاتی را به آن اضافه کرد.
جاودانگی شاهنامه، آرزوی فردوسی بود
قیامتی دبیر همایش شاهنامه در گذر جاده ابریشم میگوید: در سال ۳۹۴ ه. ق. (مقارن با ۶۵ سالگی فردوسی) او برای جاودانه ماندن شاهنامه تصمیم گرفت آن را به پادشاهی تقدیم کند. البته روایتهایی نیز به چشم داشت مادی و فقر این شاعر اشاره دارد و از این دید نیز اقدام فردوسی قابل درک است، زیرا او همه سرمایه و املاک خود را برای سرایش شاهنامه صرف کرد، فردوسی در ویرایش دوم تعدادی از ابیات شاهنامه را به شاه غزنوی تقدیم کرد اگرچه جنس ستایش فردوسی در این اشعار از جنس مدح شاعران آن دوره مثل عنصری نبود و در اشعار خود، شاهان را به نیکی و خرد توصیه میکند. بنابر منابع تاریخی ویرایش شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری به اتمام رسید.
بی مهری به اندیشه ملی گرایی فردوسی
قیامتی میگوید: شاهنامه در دربار سلطان محمد غزنوی با بی توجهی و بی مهری شاه و اطرافیان همراه است. درباره علل این قضیه روایتهایی آورده شده، یکی از این روایتها با اشاره به اختلافهای مذهبی، شیعه بودن فردوسی را علت طرد شاهنامه بیان کرد.
این شاهنامه پژوه ادامه میدهد: از دیدگاه تاریخی این روایت چندان معتیر نیست، زیرا سلطان محمد غزنوی به یکی از شاعران اهل تشیع آن دوره عنایتی خاص دارد و هدایای بسیاری برای این شاعر مدیحه سرا فرستاد. همچنین دختر سلطان محمد غزنوی نیز با یکی از بزرگان شیعه مذهب آن زمان وصلت کرد.
قیامتی میگوید:به نظر میرسد اندیشه ملی گرای فردوسی در شاهنامه مورد پذیرش دربار
غزنوی قرار نگرفت. در آن زمان حکومت غزنوی تحت سلطه خلافت بغداد قرار داشت و اندیشه ایران ستیزی و حماسه ستیزی بر دربار حاکم بود. اشعار شاهنامه بعد از بی توجهی شاه غزنوی پراکنده شد. بعد از این واقعه، فردوسی ابیاتی در هجو شاه غزنوی سرود و مدتی در شهرهای مختلف به دلیل واهمه از غضب شاه سرگردان بود.
در زمان مرگ، او را کافر خواندند
قیامتی استاد ادبیات دانشگاه فرهنگیان میگوید: فردوسی در سال حدود ۴۱۱ در زادگاه خود شهر طوس درگذشت. اگرچه درباره سال مرگ او نیز اختلاف است و استدلال میشود فردوسی تا قبل از سال ۴۱۱ درگذشته است. به دلیل زرتشتی مذهب دانستن فردوسی اجازه دفن او را در قبرستان مسلمانان ندادند و او در باغ شخصی خود به خاک سپرده شد.
در زمان مرگ او، عدهای متعصب معتقد بودند شاهنامه احیاگر آیین زرتشت و خود فردوسی نیز آتش پرست و زرتشتی است در حالیکه او شیعه بود.
فردوسی احیاگر زبان فارسی
محمد حسنین هیکل، روزنامه نگار مصری در مصاحبهای میگوید: اگر ملت مصر شخصیتی مانندی فردوسی داشتند، زبان و ادبیات عبری خود را از دست نمیدادند. این جمله نشان از نقش موثر فردوسی در ماندگاری زبان فارسی دارد.
محمد رضا سرسالاری دکترای ادبیات فارسی، دبیر انجمن ادبی سیاوش، مدرس در بنیاد فردوسی در این باره میگوید: بعد از ورود اعراب به کشور ما، زبان عربی وارد مراسلات شد و به زبان مردم نیز سرایت کرد. تا حدود ۲ قرن آثار ادبی چه در نظم و چه در نثر به زبان فارسی خلق نشد.
وی ادامه می دهد: بنابراین میتوان گفت، تا قرن پنجم سیطره زبان عربی ادامه دارد به طوریکه در این قرن، حمیدی بلخی در مقدمه کتاب مقامات حمیدی به دلیل استفاده از زبان فارسی از خوانندگان عذرخواهی میکند.
سرسالاری میگوید: تحت تاثیر تسلط فرهنگ و زبان عربی است که نهضت شعوبیه ایجاد میشود و فردوسی نیز متاثر از این نهضت است، در این شرایط است که فردوسی در قرن چهارم سرایش شاهکار زبان فارسی را آغاز کرد، او برای سرایش شاهنامه از ادبیات شفاهی، داستانهای موبدان و شاهنامه منصوری و ابیات به جا مانده از دقیقی استفاده کرد.
پسا شاهنامه
سر سالاری بابیان اینکه بعد از مرگ فردوسی و سرایش شاهنامه ادبیات زیادی را به این کتاب نسبت دادند، پیشتر گفته میشد، شاهنامه ۶۰ هزار بیت دارد، میگوید: جلال خالقی در آخرین پژوهش درباره شاهنامه ۴۹ هزار و ۹۰۰ بیت از این اثر را از فردوسی و حدود ۱۰ هزار بیت دیگر شاهنامه را منتسب به فردوسی دانسته است.
او ادامه میدهد: همچنین جاذبه شاهنامه فردوسی به قدری زیاد بود که بعد از او، ۱۵ اثر حماسی دیگر از جمله برزو نامه، جهانگیر نامه، شهیار نامه و بهمن نامه خلق شد که هیچ کدام از این آثار از لحاظ کیفیت به پای شاهنامه فردوسی نمیرسد.
جایگاه فردوسی در نزد سایر ملل
سرسالاری میگوید: آوازه فردوسی فقط در مرزهای کشور ما نیست. در کشورهای فارسی زبان همسایه شاهنامه جایگاه والایی دارد به طوریکه اسامی شاهنامه را بر روی فرزندان خود میگذارند و داستانهای شاهنامه را در محافل خود نقل میکنند.
پژوهشهای معتبری نیز از سوی محققان کشورهای دیگر درباره شاهنامه انجام شده به طوریکه امروزه نسخه معتبر شاهنامه، نسخه مسکو است، نسخه شاهنامه موجود در بازارهای کتاب بر اساس نسخه ژول مول پژوهشگر فرانسوی است.
او به این مسئله اشاره میکند: در سینمای هالیوود و آمریکا به فردوسی و اثر او پرداخته نشده است و علت آن نیز به مسائل سیاسی برمی گردد، زیرا صاحبان صنعت سینمای این کشورها با اندیشه ملی گرایی فردوسی مشکل دارند.
کم کاری متولیان فرهنگ در زمینه معرفی فردوسی
سرسالاری دبیر انجمن شعر سیاوش انتقاداتی به کوتاهی در معرفی فردوسی دارد و میگوید: هم اکنون در مشهد سه موسسه از سوی بخش خصوصی در زمینه شاهنامه پژوهی فعال هستند، اما کافی نیست. متولیان فرهنگ در زمینه معرفی فردوسی کم کاری کرده اند.
او ادامه میدهد: یکی از دلایل این کم کاریها به دلیل تعصبهای موجود درباره فردوسی است به طوریکه حتی تصویر شخصیتهای شاهنامه بر روی دیوارهای شهر، مخدوش میشود. متاسفانه اعتقاد غلطی مبنی بر رویارویی حماسه ملی فردوسی با حماسههای دینی وجود دارد.
گاهی نیز کارهایی با درک نادرست از اندیشههای فردوسی از سوی متولیان انجام میشود و استفاده از نظر چهرههای ادبی در این زمینه ضروری است.
فارسی را پاس بداریم
میرجلالالدین کزازی از چهرههای معاصر ادبی میگوید:اگر فردوسی در سپیدهدم تاریخ ایران سر برنمیآورد و «شاهنامه»ای را نمیسرود، هیچیک از شاعران بزرگ ایران به آن پایه و مایه که رسیدهاند، نمیرسیدند و فراتر از آن، اگر اکنون ما گرد همدیگر جمع شدهایم و به زبان شیوای فارسی با یکدیگر سخن میگوییم، مدیون فردوسی و «شاهنامه» هستیم.
امید است این سخن اتمام حجتی باشد بر همه ما تا بدانیم زبان فارسی از چه فراز و فرودهای تاریخی عبور کرده است تا ما هم اکنون بتوانیم به این زبان شیرین سخن بگوییم پس ما نیز وظیفه داریم با پاسداشت زبان فارسی و درست نویسی، از سرمایه زبانی نسلهای آینده محافظت کنیم.
انتهای پیام//م.م
گزارشگر: مریم مزروعی