به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تلخترین حضور تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا مربوط به سال ۱۹۸۰ میلادی (۱۳۵۹ خورشیدی) است که روز ۳۱ شهریور جنگندههای عراقی شهرهای ایران را درنوردیدند. در حالی که تیم ایران برای ثبت چهارمین قهرمانی به کویت رفته بود، با وجود مشکلات روانی که ناشی از خبرهای ضد و نقیض کویتیها بود، در دیدار نیمه نهایی مقابل میزبان شکست خورد.
مشکلات داوری و جنگ روانی کویتیها در کنار عدم دسترسی بازیکنان به تماس با خانوادههایشان از مهمترین دلایل ناکامی ایران در کسب چهارمین جام بود. با این وجود شاگردان حسن حبیبی دست خالی به ایران بازنگشتند و با مدال برنز و بعد از روزها بیخبری از طریق مسیر سوریه و ترکیه وارد مرز بازرگان شدند.
حمید درخشان، درباره شرایط تیم ملی در جام ملتهای آسیا ۱۹۸۰ کویت خاطرات جالبی دارد که در ادامه میخوانید:
* قبل از حضور در جام ملتهای آسیا، تیم ملی به المپیک نرفت و حضورمان در کویت دور از انتظار بود. تا آن موقع هیچ کدام از تیمهای ورزشی به مسابقات بین المللی نرفته بودند.
تغییر و تحولات زیادی در فوتبال شد. رئیس فدراسیون عوض شده بود و شرایط برای رفتن عادی نبود. ما از حضور در دو المپیک هم محروم شدیم. تصمیماتی گرفتند که نباید به المپیک ۱۹۸۰ مسکو و ۱۹۸۴ لس آنجلس میرفتیم.
*سهمیه هر دو مسابقات را هم داشتیم؟
ما دو تا المپیک را از دست دادیم. سهمیه هر دو رقابت را هم داشتیم. تیم ملی در سنگاپور سهمیه گرفت. تصمیم سیاسی بود که نباید به این مسابقات برویم.
* به نظرتان اگر میرفتیم، میتوانستیم عناوین خوبی را به دست بیاوریم؟
ما تصمیم گیرنده نبودیم که برویم یا نه. سیاستگذاری کشور این بود که در مسابقات حاضر نشویم.
* تیم ملی با وجود مشکلات متعدد که ناشی از وقوع انقلاب اسلامی بود، زیر نظر حسن حبیبی تشکیل شد. از آن روزها بگویید.
با توجه به داشتههایمان تیم خیلی خوبی آماده شد. بازیکنان خوبی از جمله مرحوم ناصر حجازی، حسن روشن، مرحوم ایرج داناییفر، بهتاش فریبا، نصرالله عبداللهی، محمد پنجعلی، مهدی دینورزاده و ... در تیم حضور داشتند. هدف تیم، کسب چهارمین جام بود. ما بهترین تیم آسیا بودیم و شکی از بابت قهرمانی ما وجود نداشت. متاسفانه بعد از بازی دوم مطلع شدیم که جنگندههای عراقی وارد ایران شدهاند و حتی به تهران رسیدهاند. آن موقع گفتند عراقیها دیوار صوتی را هم شکستهاند. خبرها حاکی از این بود که هر لحظه احتمال بمباران وجود دارد. تلویزیون دولتی کویت اخبار را با آب و تاب منتشر میکرد. همه بازیکنان نگران و آشفته بودند. شرایط روحی بازیکنان آشفته بود. در حین مسابقات، برادر حسن روشن نیز به شهادت رسید تا وضعیت روحی تیم کاملا به هم بریزد. از سوی دیگر، داورها در نتایج مسابقات اعمال نفوذ داشتند و خیلی بد و یک طرفه قضاوت میکردند. کشورهای عربی نمیخواستند ما قهرمان شویم و جام را به ایران ببریم.
*برای نخستین بار از چه طریقی متوجه شروع جنگ و ورود جنگندههای عراقی به ایران شدید؟
مسلما رسانههای کویتی از جمله صداوسیمای دولتی این کشور اخبار را پوشش میداد. حمله قبل از بازی با چین صورت گرفته بود، اما ما بعد از بازی از این موضوع با خبر شدیم. در هتل بودیم که تلویزیون اعلام کرد. نکته عجیب بزرگنمایی کویتیها بود. معمولا عربها در این گونه مواقع حس ناسیونالیستی خود را حفظ میکنند. به خاطر همین موضوع خبرها با واقعیت یکی نبود. ذهن تمام عوامل تیم ملی درگیر این موضوع بود و تمرکزی برای بازیها وجود نداشت. همه میخواستند به ایران برگردند. جو ناآرام و نامساعدی در تیم بود. از آقای حبیبی خواستیم که از بازیها خارج شویم و به ایران برگردیم. متاسفانه این شانس و اجازه را به ما ندادند. گفتند باید حتما در کویت بمانید و به مسابقات ادامه دهید. شرایط خیلی بدی بود که نمیتوانستیم به فوتبال فکر کنیم.
*با وجود نگرانی بازیکنان از اوضاع ایران، تیم ملی بعد از بازی دوم روی دور پیروزی افتاد و در نهایت مدال برنز را گردن آویخت. کسب همین موفقیت هم با توجه به اوضاع ایران دشوار بود.
نیازی به تمرکز نبود. ما خیلی قوی بودیم. برای قهرمانی به کویت رفته بود. به عنوان قهرمان روی ما حساب باز کرده بودند. با این وجود تمرکز ما را در بازی نیمه نهایی گرفتند و ما سوم شدیم. داوری هم خیلی بد بود. داور به صورت ناعادلانه به سود کویت سوت میزد. ما تمرکز نداشتیم، اما تمام تلاشمان را کردیم حفظ آبرو کنیم و حداقل دست خالی به ایران برنگردیم.
* در فیلمی که از بازی نیمه نهایی موجود است، بازیکنان ما به داور معترض هستند.
داور به صورت علنی به سود کویت سود میزد. آدم معمولی هم میفهمید که چه خبر است.
* کشورهای عربی نمیخواستند که ما چهارمین قهرمانی را در خاک کویت کسب کنیم؟
بسیج ملی تشکیل داده بودند که ایران قهرمان نشود.
* ظاهرا خیلی جدی دنبال بازگشت به ایران بودید، اما تماسهایی از تهران مانع بازگشت تیم ملی به تهران شد و تا آخرین روز در کویت ماندید.
ما تصمیم گیرنده نبودیم. مراجع بالاتر باید تصمیم میگرفتند. کسانی که برای فوتبال تصمیم میگرفتند به این نتیجه رسیدند که آنجا بمانیم و کار را تمام کنیم. اگر وسط کار رها میکردیم و از بازی کردن خودداری میکردیم، به ضررمان بود. با وجود شرایط نامساعد و ناداوریها مجبور شدیم بمانیم و توانستیم مقام سوم را به دست بیاوریم.
* بازگشت تیم ملی به ایران هم یک ماجرای جالب است. به چند کشور سفر کردید تا به ایران برسید؟
ما سه روز در راه بودیم. از کویت به سوریه و از آنجا به ترکیه رفتیم. سپس از مرز ترکیه وارد ایران شدیم. خیلی اذیت شدیم.
* در کناری مسیر طولانی، تیم ملی هیچ ارتباطی با تهران داشت؟
مثل امروز موبایل نبود. آمدنمان به ایران، سفر قندهار بود.
* در طول حضور در کویت هم هیچ ارتباطی با خانوادههایتان نداشتید؟
آن قدر نگران بودیم که تا وقتی به ایران نرسیده بودیم با خودمان میگفتیم الان با یک ویرانه روبرو میشویم. هیچ تصوری از خانه و محل زندگی خودمان نداشتیم. نمیدانستیم خانوادههایمان کجا هستند.
* کی از خانوادهها خبر گرفتید؟
به محضی که از مرز بازرگان عبور کردیم، گفتند شرایط خوب است. شرایط بهتر از چیزی بود که کویتیها میگفتند.
* پس شرایط شما همانند برزخ بوده است.
اوضاع و شرایطمان خیلی سخت بود. گفتن شرایطمان در کلام، راحت است. اوضاع بدتر از چیزی بود که فکرش را بکنید. ذهن ما در کویت نبود. دلهایمان در ایران بود. در آن شرایط و در کشور غریبه نمیتوانید خودتان را مجاب کنید که اوضاع را تجزیه و تحلیل کنید. نگران خانوادهها بودیم. فکر میکردیم چطور باید به تهران برسیم. کویتیها هم با عراقیها بد بودند، اما حس ناسیونالیستی نسبت به عربها داشتند.
* به عنوان کسی که روزهای تاریک جنگ را تجربه کرده، چه جملهای درباره این پدیده شوم دارید؟
خدا جنگ را نصیب هیچ کشوری نکند. در سخن راحت است، اما جنگ، خیلی تلخ است. برخی در جنگ دنبال اسطورهسازی هستند، اما باید اسطوره را در جای دیگر داشته باشیم. جنگ در همه جای دنیا منع شده و معنی و مفهوم ندارد. امیدوارم هیچ جنگی صورت نگیرد.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/