به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، واقعه آخر دقیقا از زمانی شروع میشود که «دانش» به نیرویی «مرکزگریز» تبدیل میشود؛ نیرویی که در جهانی که احاطهاش کرده گسترش مییابد و همین دانش به صورت تمام و کمال جذب محیط اطراف میشود. اتفاق بعدی تغییرات است؛ تغییرات در دانستهها و عملکردها.
بیشتربخوانید : گردش پرونده های شهروندان از طریق سیستم یکپارچه شهرسازی
حال نوبت هنر ساخت فضا و معماری و شهرسازی است که بلافاصله از هیئت رشتهای مستقل به موضوعی میانگستره تبدیل شود. شاید درهم آمیختهشدن جهانهایی متفاوت و حتی بعضا ناسازگار در بطن یک وجود دیگر از معجزات پیچیده عصر حاضر باشد. در ادامه نکتهای بنیادین را کشف میکنیم و آن اینکه صدای انسان امروزی که در سیلاب «انقلاب دانشبنیان» درحال پیدا کردن مسیری صحیح برای خویش است و شهودی تغییرآفرین در خود نهفته دارد. از اینرو این انسان بهعنوان شهروند شهری و فهمنده معماری، در تفرد فراگذاشتن و افزودن نسبت به گذشته خود باید قرار گیرد.
بیایید از زاویهای بازتر یا به قول معماران از پرسپکتیوی وایدتر به این موضوع نگاهی بیندازیم. در مقاطع مختلف و متفاوت تاریخ ما، شهرهای گوناگون با خصوصیاتی کاملا متفاوت نمایانگر اندیشه و روحیه ساکنان و قدرتبرد و شعاع و تلالو آن بودهاند. حال سوال مهمی که مطرح میشود، این است که وقتی دانش از حالت بدوی و مرکزگریز خود خارج میشود، این روحیه و اندیشه دقیقا تحتتاثیر کدام لایههای معرفتی قرار میگیرد و نمود آن در شهر چگونه باید باشد؟
واقعیت این است که فضای فیزیکی شهر تعامل نزدیکی با فرهنگ آن جامعه دارد. در این میان رشد فناوری و رقابتی که میان جهان واقعی و دنیای مجازی وجود دارد و بسیاری از نگرشها به جهان و مسائل فرهنگی تحتتاثیر قرار گرفته است. این به این معناست که گزارههایی که فرهنگ ما را شکل میدهند در حال دگرگونی هستند و مهم این است که برای یافتن مسیری صحیح در این جهان، شهروندان نیازمند الگوهای جدیدی هستند. به همین دلیل ایجاد الگوهای جدید و صحیح که اصول هویتی را هدایت کنند، ضروری است. در این صورت اگر فرهنگ را جزئی از واقعیتهای اجتماعی بدانیم باید هوشمندشدن شهرها و حضور بیوقفه تکنولوژی در زندگیمان را دنبال کنیم.
بنابراین در شرایط جدید برنامهریزان شهری و معماران به دنبال روشهای جدیدی هستند تا بتوانند از متاخرترین تغییرات به وجود آمده در پی تحولات صورتگرفته و گسترش تکنولوژی به نحوی بهره ببرند که شکاف دیجیتالی موجود مابین «شهروند» و «شهر» و همچنین «مدیریت دانش» به نحوی کاربردی مورد بررسی قرار گیرد و این شاید همان آرمانشهری باشد که همیشه دوست داشتیم بدان برسیم. به عبارتی عوامل متعددی در ساخت محیط هوشمند تاثیر دارند و چشمپوشی از قسمت «انسانمحور» بودن طرح، کاری سخت و احتمالا بینتیجه است؛ چراکه بسیاری از این موارد مفاهیمی ذهنی هستند که با تصمیمهای مختلف تغییر میکنند.
واقعیت این است که اگر به معماری و شهر بهعنوان آینه تمامنما از واقعیتهای اجتماعی جامعه نگاه کنیم، باید به این نکته توجه کنیم که در دنیای امروز ذهنیتها گذشته از فرهنگ و هویت تغییراتی داشته و به عبارت دیگر افقهای جدیدی از فرهنگ شهری پیشروی ما قرار گرفته است.
منبع: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/