مانور سناتور‌ها و نمایندگان آمریکایی بر پیروزی بدون جنگ و تصویب قطعنامه پایان حمایت آمریکا از عربستان در جنگ یمن، چندان محلی از اعراب ندارد.

قطعنامه پایان حمایت نظامی آمریکا از ائتلاف سعودی؛ چرا واشنگتن به دنبال پایان یافتن جنگ یمن است؟به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  قطعنامه مجلس سنای آمریکا مبنی بر پایان حمایت نظامی آمریکا از ائتلاف سعودی در جنگ یمن در روز پنجشنبه گذشته اقدامی است که از سوی بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان یا زوایای دید مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

برخی با یاد کردن از آن به عنوان رای گیری تاریخی، به شکست دولت آمریکا در برابر مجلس سنا تاکید دارند. استفان مایلز مدیر اجرایی برنامه پیروزی بدون جنگ پس از رای ۵۶ به ۴۱ سنا به پایان حمایت آمریکا از ائتلاف سعودی در جنگ یمن گفت:"مجلس سنا رئیس جمهور را مجبور به عقب نشینی از مواضعش در مورد جنگ یمن کرد."

برخی تحلیلگران بر این باورند که این اقدام سنا تنها پس از قتل خاشقجی میسر شد. در واقع پایان حمایت آمریکا از ائتلاف سعودی میراثی است که خاشقجی از خود بر جای گذاشت. بازگشت کنگره به درک صحیح از اختیارات خود پس از قریب به ۶ دهه از دیگر دیدگاه‌هایی است که در این زمینه مطرح شده است.

در واقع نکته قابل تامل در این تغییر موضع واشنگتن، بیش از هرچیز سرعت آن است که چگونه آمریکا توانست با این سرعت از حمایت بی قید وشرط از متحد اصلی خاورمیانه‌ای خود دست کشیده و چنین تصمیمی اتخاذ کند.

به نظر می‌رسد آمریکا با از سر گذراندن تجربه روز پنجشنبه این پیام را به متحدان خارجی و نیز سیاستگذاران و افکار عمومی آمریکا ارسال کرد که واشنگتن هرگز منافع استراتژیک خود را نادیده نمی‌گیرد. تصویب این قطعنامه قطعا به معنای دست کشیدن کاخ سفید، وزارت خارجه، شورای امنیت ملی و پنتاگون از تحولات یمن نخواهد بود بلکه تنها مواضع این کشور از حالت تهاجمی به تدافعی تغییر یافته است.

با در نظر داشتن تلاش‌های جیمز ماتیس وزیر خارجه آمریکا مبنی بر جدا کردن موضوع قتل خاشقجی از مواضع آمریکا در مورد یمن، این حقیقت قابل کتمان نیست که قتل روزنامه نگار سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول و نیز بی حاصل بودن حملات ائتلاف سعودی به یمن که دستاوردی جز ایجاد بحران گرسنگی و افزایش تلفات غیر انسانی در پی نداشت در این اقدام موثر بودند. اما نکته مهم‌تر وجود جبهه‌های گسترده‌تر در سیاست خارجی آمریکا است که به نظر می‌رسد سبب شده تا واشنگتن تلاش کند با کاستن از فشار‌های مضاعف بر این کشور، ناکامی‌ها و شکست‌های خود در این دو عرصه را جبران کند.

چین و ایران دو چالش عمده‌ای دولت آمریکا هستند که کارآیی دولت ترامپ را بیش از پیش زیر سوال می‌برند. در واقع عقب نشینی از یمن از این منظر همان اذعان به ناتوانی دولت آمریکا از جنگ در چندین جبهه است.

تحریم‌های آمریکا که در آغاز با هدف به صفر رساندن صادرات نفت ایران اجرایی شد، در ادامه به اعطای معافیت‌هایی انجامید که نه تنها کاهش صادرات نفت ایران را در پی نداشت بلکه در برهه‌ای شاهد روند افزایشی نیز بود. پایبندی ایران و اتحادیه اروپا، چین و روسیه به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ و تلاش این کشور‌ها برای حفظ و زنده نگه داشتن این توافق سبب شد تا دولت آمریکا نتواند به اهداف از پیش تعیین شده خود در نقض توافق هسته‌ای دست یابد.

از سوی دیگر ادامه جنگ تجاری با چین توان واشنگتن را تحلیل برده است. جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید روز پنجشنبه به چین درباره گسترش تجارت با آفریقا هشدار داد. وی گفت: واشنگتن قصد دارد با گسترش و توسعه سریع نفوذ چین در کشور‌های آفریقایی مقابله کند.

در واقع اختلاف زیاد مازاد تجاری چین و آمریکا به عنوان چالش اقتصادی اصلی میان پکن و واشنگتن به موازات دغدغه مقامات آمریکا در حفظ سلطه دلار در حوزه تجارت بین الملل که پس از تحریم ایران و روسیه و تلاش‌ها برای جایگزینی ارز دیگری به غیر از دلار، نگرانی‌ها را در واشنگتن افزایش داده است.

البته باید توجه داشت که اختلافات چین و آمریکا تنها در زمینه اقتصادی نبوده و پکن و واشنگتن در عرصه‌های مختلف سیاسی، امنیتی و منطقه‌ای نیز اختلافات قابل توجهی را دارند. پس از گذشت دو سال از حضور ترامپ در کاخ سفید، تحلیلگران بر این باورند که ترامپ در تقابل اقتصادی با چین، قادر به کاهش مولفه‌هایی مانند میزان صادرات چین به آمریکا، میزان تاثیرپذیری بازار‌های آمریکا از چین و... نشده است.

با این توضیحات مشخص می‌شود که مانور سناتور‌ها و نمایندگان آمریکایی بر پیروزی بدون جنگ چندان محلی از اعراب نداشته و ریشه این تصمیم گیری را باید در تصمیمات و سیاست‌های ناکارآمد دیگر دولت ترامپ و ضرورت جلوگیری از خسارات بیشتر جست و جو کرد.

منبع:میزان

انتهای پیام/

برچسب ها: آمریکا ، یمن ، عربستان
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.