استراتژی ترامپ در مقابله با نفوذ ایران از طریق عربستان سعودی به بن بست کامل رسیده است.

سراب «آمریکا- سعودی» چگونه تبخیر شد؟به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،با وجودی که دولت ترامپ هنوز آمادگی اقرار به ناکامی استراتژی خاورمیانه‌ای خود ندارد، اما سیاست خاورمیانه‌ای او در معرض چالش‌ها و مشکلات جدی قرار گرفته است."

 "ولی نصر" رئیس مدرسه مطالعات بین المللی پیشرفته دانشگاه "جانز هاپکینز" در "واشنگتن دی سی" آمریکا با انتشار مقاله‌ای تحلیلی در روزنامه نیویورک تایمز، ناکامی سیاست خاورمیانه‌ای ترامپ در اثر تضعیف موقعیت منطقه‌ای عربستان سعودی در برابر ایران، پس از قتل "جمال خاشقجی" روزنامه‌نگار منتقد سعودی، را مورد تحلیل قرار داده است.

ولی نصر در این مطلب نوشته است:

" فشار اخیر دولت ایالات متحده بر عربستان سعودی برای پایان دادن به جنگ یمن – پس از ماجرای خاشقجی- خود نشانه‌ای آشکار از کاهش قابل توجه اعتبار عربستان سعودی در مرکز استراتژی خاورمیانه‌ای ترامپ، علیه ایران است، اعتباری که حتی شاید در نزد خود ترامپ هم به شدت کاهش یافته باشد.

هدف استراتژی ترامپ این بود که با محوریت عربستان سعودی، نفوذ منطقه‌ای ایران در خاورمیانه مهار شود؛ در عوض در شرایط کنونی ما می‌توانیم از توسعه نفوذ ایران در منطقه سخن بگوییم، حتی با وجود تشدید تحریم‌های یکجانبه آمریکا بر این کشور.

شرایط جدید، به این معنا نیست که ایران پس از ماجرای خاشقجی، انتظار تغییر در سیاست آمریکا در قبال خود را دارد، اما تضعیف موقعیت عربستان سعودی در منطقه پس از این حادثه، اعتماد بنفس بیشتری در اختیار رهبران ایران قرار خواهد داد و تاییدی خواهد شد بر منطق استراتژی آنها در فشار بر آمریکا از طریق بسیج منابع داخلی؛ تکیه به دیگر طرف‌های برجام (روسیه، چین و اروپا) پس از خروج یکجانبه دولت ترامپ از برجام و باز کردن کانال‌های اقتصادی با این کشورها به رغم تحریم‌های آمریکا که همگی اینها موقعیت سیاسی ایران را در منطقه علی رغم خواسته دولت ترامپ، تقویت خواهد کرد.

سراب «آمریکا- سعودی» چگونه تبخیر شد؟

تظاهرات در مقابل سفارت سعودی در واشنگتن در اعتراض به قتل خاشقجی- آسوشیتدپرس

در طول یک سال گذشته، ایران توانسته است از تنش‌های شدید با آمریکا پرهیز کند، زیرا به نظر می‌رسد تهران به تعهدات مسکو در سوریه اطمینان خاطر دارد. ایران تا کنون هیچ نشانه‌ای از خروج از سوریه را نشان نداده، حتی با وجود اعتراضات وحملات مکرر نظامی اسراییل به مواضع نظامی این کشور در سوریه، که این مساله در نوع خود شگفت‌انگیز بوده است.

همچنین با وجودی که در سپتامبر گذشته کنسولگری ایران در بصره به آتش کشیده شد، تهران صبر پیشه کرد و در عوض بی سروصدا به عراقی‌ها کمک کرد تا یک ائتلاف سیاسی سامان داده و یک دولت نزدیک به گروه‌های تحت حمایت ایران در عراق را تشکیل دهند.


بیشتر بخوانید:کینه شخصی بن سلمان از حاج قاسم چیست؟


هم اکنون نیز، رهبران تهران احتمالا انتظار دارند که عربستان سعودی تصعیف شده، مجبور شود عملیات نظامی خود در یمن و محاصره قطر را به پایان برساند. طی روزهای گذشته اظهاراتی از سوی برخی مقامات ایران بیان شده مبنی بر استقبال آنها از مذاکره با سعودی‌ها - به ویژه اگر سعود‌ی‌ها مایل باشند با مشاوره آمریکا به جنگ یمن خاتمه دهند. - دولت ریاض همچنین ممکن است لازم ببیند در شرایط کنونی، رابطه خود با ایران را تقویت کند تا موازنه‌ای در روابط خود با ترکیه، ایجاد کرده باشد.- دولت ترکیه بر سر محاصره قطر و قتل خاشقجی در مقابل دولت سعودی ایستاده است.-

در شرایط جدید منطقه‌ای، رهبران ایران اعتماد بیشتری به قدرت چانه‌زنی خود پیدا کرده‌اند، حتی به مذاکره با آمریکا بر سر موضوعاتی چون برنامه های هسته‌ای و موشکی شان. محافل حاکم در تهران اکنون با اعتماد بنفس معتقدند اقتصاد کشورشان شوک‌های ناشی از تحریم‌های یکجانبه آمریکا را دفع کرده و ایران می‌تواند به اندازه کافی نفت خود را به رغم تحریم‌های آمریکا، به فروش برساند و همچنین در مراودات اقتصادی با اروپا و چین و روسیه و هند بتواند اثرات تحریمی بر اقتصاد خود را مدیریت کند. تحریم‌های یکجانبه ترامپ، محافظه کاران و میانه‌روها را در ایران در یک جبهه واحد نشانده و مردم را زیر پرچم کشور جمع کرده و احتمال شکل‌گیری هرگونه نارضایتی مردمی مورد انتظار آمریکا ، بسیار بعید به نظر می‌رسد.

دولت ترامپ به بهانه ناکافی بودن برجام در مقابله با نفوذ منطقه‌ای ایران، از این توافق خارج شد و ادعا دارد که باید با ایران به یک توافق جدید رسید. اما ترامپ اکنون با اتخاذ سیاست‌های جدید خود علیه ایران، آوردن مقامات ایران به پای میز مذاکره را دشوارتر می‌بیند. به هر جهت جتی اگر ایران حاضر شود پای میز مذاکره بیاید، این کار را از موضع ضعف نخواهد کرد. از نظر دولتمردان تهران، شرط حضور ایران در پای میز مذاکره جدید ، این خواهد بود که دولت ترامپ به برجام بازگشته و به کار نکردن سیاست‌های خصمانه علیه ایران، پی ببرد.

از آغاز شکل‌گیری دولت ترامپ، او تصور می‌کرد که بتواند سیاست خاورمیانه‌ای خود را از طریق همکاری نزدیک با "محمد بن سلمان"، ولیعهد سعودی، پیگیری کند. اما یک سری از خطاهای سنگین عربستان سعودی، که به قتل "جمال خاشقجی" منتهی شده است، این سیاست را ناکام گذارد و ابتکار عمل استراتزیک را به ایران بازگرداند.

البته اتکای به عربستان سعودی برای محدود کردن ایران، همواره مورد سوال بوده است؛ چرا که عربستان سعودی هرگز به طور مستقل در مهار حضور منطقه‌ای ایران موفق نبوده است و در سال‌های اخیر، نفوذ ایران در منطقه نه تنها کم نشده، بلکه رشد قابل ملاحظه‌ای کرده است. به عنوان مثال، در مورد سوریه،عربستان سعودی به طور کلی – پس از چند سال کلنجار رفتن با دولت اسد و ایران- در نهایت دست از این کشور شست و صحنه سوریه را به عرصه تقابل ایالات متحده و ایران، واگذار کرد.

سلسله اشتباهات حکومت جدید سعودی در سال 2015 و با آغاز جنگ در یمن آغاز شد و در سال گذشته با اقدام به محاصره قطر و بازداشت موقت سعد الحریری نخست وزیر لبنان در ریاض ادامه یافت. سعودی‌ها از هیچ یک از این اقدامات خود نتوانستند نتیجه دلخواه بگیرند و متحدان عرب سعودی از جبهه‌گیری در برابر ایران و متحدانش پرهیز کردند. همه این اقدامات سعودی نتیجه معکوسی در پی داشت ، زیرا بازیگران اصلی منطقه – و متحدان آمریکا در میان آنها - را به این برداشت رساند که اقدامات دولت سعودی تهدید بزرگ‌تری نسبت به ایران است.

در نهایت فتل خاشقجی در ادامه این سیاست‌ها، تبدیل به نقطه‌عطفی بر ضد رویکردهای سعودی در منطقه شد. این رویداد هسته مرکزی استراتژی خاورمیانه‌ای ترامپ را متلاشی کرد، همانطور که موقعیت خود شاهزاده بن سلمان را در حاکمیت سعودی و نیز رویکرد همکاری استراتژیک سعودی – ترامپ را تضعیف کرد. پس از این رویداد، حالا به نظر می‌رسد چشم‌انداز توانایی عربستان سعودی برای کمک به اسرائیل برای مهار ایران و فراهم آوردن پوشش سیاسی برای معامله نهایی با فلسطینی‌ها نیز بسیار تضعیف شده باشد.

با تضعیف موقعیت اسراییل، ترکیه - که خواستار نفوذ بیشتر منطقه‌ای است و با نگرانی‌های ایران در مورد اتحاد میان اسرائیل و عربستان سعودی همداستان است- در موقعیت بهتری قرار گرفته است.

در حال حاضر مشخص است که عربستان سعودی قادر نخواهد بود که یک ائتلاف منطقه‌ای را برای خروج از ایران از سوریه، لبنان، عراق و سپس یمن ایجاد کند؛ مگر اینکه برای انجام این کار، ترامپ دستور اعزام تعداد زیادی از نیروهای آمریکایی را به منطقه صادر کند و این نیروها را برای اطمینان از عدم بازگشت ایران به منطقه، همچنان در خاورمیانه حفظ کند و بر این باشد که تنها راه بازگشت صلح و ثبات به منطقه، پایان دادن به جنگ‌های مختلف در منطقه باشد.

ترامپ باید این حقیقت را بپذیرد که نفوذ منطقه‌ای ایران از بین رفتنی نیست هر چند که می‌تواند آن را محدود‌تر کند و همزمان فرصتی برای جهان عرب فراهم کند تا بتواند خود را بازیابی و بازسازی کند که این امر بهترین راه ایجاد موازنه در برابر ایران است.

در مورد ایران، لازم نیست که عضلات خود را فشرده سازید. فقط باید برای دولت ترامپ فرصتی قایل شوید که پیچیدگی‌های توازن قوا در خاورمیانه را درک کند. همان‌گونه که سراب ترامپ از ایجاد یک نظم – تمام- عربی در منطقه خاورمیانه تبخیر می‌شود، یک واقعیت در کنار آن ظاهر می‌شود: هیچ جایگزین عربی قابل اعتمادی برای نفوذ منطقه‌ای ایران وجود ندارد و هیچ راهی هم برای کاهش نفوذ ایران از طریق تهدیدات آمریكا متصور نیست.

منبع:عصر ایران

انتهای پیام/

برچسب ها: عربستان ، خاورمیانه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.