تفسیر آیات ۳۰-۳۳ سوره توبه به عُزیر یکی از علمای بزرگ یهود می‌پردازد.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛توبه به معنى بازگشتن از گناه و کار بد، و نام نهمین سوره قرآن مجید است. نام این سوره از آیه ۱۰۵ آن گرفته شده است. در این سوره داستان متخلّفین از جنگ تبوک آمده است. سوره توبه تنها سوره اى از قرآن است که بدون "بسم اللّه الرّحمن الرّحیم" آغاز مى شود. زیرا اعلان جنگ به مشرکان و برائت از آنان است. پاره اى از موضوعات این سوره عبارتند از: قطع رابطه با مشرکان، جهاد در راه خدا، ستایش مجاهدان راه خدا، لزوم تحصیل علم، و پرهیز از تراکم ثروت، داستان هجرت پیامبر (ص)، موضوع ماه هاى حرام، گرفتن جزیه از اقلّیت هاى مذهبى، سرنوشت منافقان و موضوع زکات. این سوره در مدینه نازل شده و ۱۲۹ آیه دارد.
برای این سوره ده نام ذکر کرده اند، ولی نام «توبه» به دلیل آیات فراوانی که در این باره سخن گفته است و نام برائت به خاطر آمدن در ابتدای سوره، مشهورتر است.
سوره توبه تنها سوره‌ای است که با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز نشده است. درباره دلیل این امر از قول امام علی علیه السلام آمده است: «بسم الله الرحمن الرحیم برای امان دادن و رحمت است و سوره برائت برای دفع امان و جنگ نازل شده است» ۲ از این رو در ابتدای این سوره "بسم الله" نیامده است.
از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده: «هر کس سوره انفال و توبه را قرائت نماید، من شفاعت کننده و گواهی دهنده به سود او در روز قیامت هستم که او از نفاق مبرّا است و به تعداد همه مردان و زنان منافق در دنیا، ده حسنه به او عطا می‌شود و ده گناه از او پاک شده و ده درجه بر درجات او افزوده می‌شود و عرش و حاملان آن در ایام حضورش در دنیا، بر او درود می‌فرستند.»
امام صادق علیه السلام: «کسی که سوره انفال و توبه را در هر ماه قرائت کند، هرگز نفاق وارد قلب او نمی‌شود و از شیعیان امیرالمومنین علی علیه السلام خواهد بود.»
در تفسیر عیاشی پس از نقل این روایت اضافه کرده است: و روز قیامت بر سفره‌های بهشتی همراه شیعیان امام علی علیه السلام روزی می‌خورد تا اینکه مردم از حساب فارغ شوند.

تفسیر آیات ۳۰-۳۳ سوره توبه

وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللّهِ وَ قالَتِ النَّصاری الْمَسِیحُ ابْنُ اللّهِ ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللّهُ أَنّی یُؤْفَکُونَ «۳۰»
و یهودیان می‌گفتند:عُزیر، پسر خداست و مسیحیان می‌گفتند:مسیح، پسر خداست. این سخنی است (باطل) که به زبانشان می‌آورند وبه گفتار کسانی که پیش از این کافر شده اند، شباهت دارد (که می‌گفتند:فرشتگان دختران خدا هستند.) خدا آنان را بکُشد، چگونه (از حقّ) رویگردان می‌شوند.
نکته ها:
* «عُزَیْرٌ»، عربی شده‌ی «عَزراء» است، مثل «عِیسَی» که عربیِ «یَسوع» و «یحیی» که معرّبِ «یوحَنّا» است.
عُزیر یکی از علمای بزرگ یهود بود که لقب «مُنجیِ یهود» یافت. زیرا پس از واقعه‌ی قتل عام مردم به دست بخت النصر و خرابی معبد‌ها و سوزاندن تورات و اسارت زنان و فتح بابل توسّط کورش، عُزیر نزد کورش آمد و از او خواست که به یهودیان سروسامانی بخشد.
* این آیه، به گونه‌ای توضیح و دلیل آیه‌ی قبل است که فرمود:اهل کتاب به خدا و قیامت ایمان ندارند.
* محقّقان معتقدند بسیاری از معارف تورات و انجیل، با خرافات بودائیان و برهمائیان و یونانیان آمیخته شده است، حتّی بسیاری از داستان‌های انجیل، عیناً در مذهب بودا و برهمایی دیده می‌شود.
البتّه یهودیان امروز، عُزیر را فرزند خدا نمی‌دانند، ولی در زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، چنین عقیده‌ای داشته و در مقابل سؤال پیامبر که «با اینکه مقام موسی بالاتر است، چرا او را فرزند خدا نمی‌دانید؟» جوابی نداشتند.

تفسیر آیات ۳۰-۳۳ سوره توبه

پیام ها:
۱-با آنکه فقط گروهی از یهود، عُزیر را فرزند خدا می‌دانستند، ولی، چون دیگران نیز سکوت کردند، نسبتِ انحراف به همه داده است. «قالَتِ الْیَهُودُ»
۲-درباره‌ی شخصیّت‌های دینی والهی نباید غلّو کرد. عُزَیْرٌ ابْنُ اللّهِ ... اَلْمَسِیحُ ...
۳-عقاید یهود و نصاری، آمیخته به خرافات است. «ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ»
۴-مشرکان، بت‌ها را شریک خدا و فرشتگان را دختران خدا می‌دانستند، یهود و نصاری، عُزیر و عیسی را پسر خدا، از این جهت کلامشان به کلام کفّار شباهت داشت. «یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا»
۵-ریشه‌ی خرافات در مذهب یهود و نصاری، در عقاید کفّار پیشین است.
«یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ»
اِتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ وَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمّا یُشْرِکُونَ «۳۱»
(اهل کتاب) دانشمندان و راهبانِ خود و مسیح فرزند مریم را به جای خداوند به خدائی گرفتند، در حالی که دستور نداشتند جز خدای یکتا را که معبودی جز او نیست بپرستند. خداوند از هر چه برای او شریک می‌پندارند، منزّه است.
نکته ها:
* «احبار»، جمع «حِبر»، به معنای دانشمند و «رهبان»، جمع «راهب»، به معنای تارکِ دنیا و دِیرنشین است. آنان با همه‌ی قداستشان بنده‌ی خدایند، نه معبود.
* اطاعت بی قید و شرط از احبار و راهبان، نوعی پرستش آنان است و امام صادق علیه السلام فرمود:
«مَن اطاعَ رجلاً فی معصیه اللّهِ فقد عَبَدَه» هر کس در راه معصیت خدا، از دیگری پیروی کند، او را پرستش نموده است.
* امام صادق علیه السلام فرمود:اهل کتاب برای علمای خود، نماز و روزه انجام نمی‌دادند، بلکه علمای آنان حرام‌هایی را حلال و حلال‌هایی را حرام کرده بودند و مردم از آنان پیروی می‌کردند.
* در قیامت، مشرکان از اینکه خدا را با شرکای دیگر برابر پنداشته اند، حسرت می‌خورند و می‌گویند: «تَاللّهِ إِنْ کُنّا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعالَمِینَ»
پیام ها:
۱-اطاعت بی قید و شرط از غیر خدا، نوعی عبادت غیر خداست. «ما أُمِرُوا إِلاّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً»
۲-انسان پرستی به هر شکل، شرک است. هیچ شخصیّتی نباید بت شود. «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ»
۳-پیامبرِ معصوم که همه‌ی فکر و هدفش خداست، حسابی جدا از علما دارد، لذا نام مسیح جداگانه مطرح شده است. أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ ... وَ الْمَسِیحَ
۴-عشق ها، دوستی‌ها و اطاعت‌ها باید حدّ و مرز داشته باشد. هر نوع نظام، قطب، مراد، مرشد، اطاعت تشکیلاتی و حزبی و...، اگر سرچشمه اش وحی و امر خدا نباشد، شرک است. اِتَّخَذُوا ... أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ
۵-خطر انحراف از توحید به شرک، همیشه و همه جا بوده است. اِتَّخَذُوا ... أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ
۶-تن‌ها خداوند حقّ قانونگذاری دارد. آنان که قانون غیرخدا را می‌پذیرند، ازمدار اسلام، خارجند. «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ»
۷-غلوّ و زیاده روی درباره‌ی انبیا، پرستش انبیا و یا آنان را فرزند خدا دانستن، شرک است. «سُبْحانَهُ عَمّا یُشْرِکُونَ»
یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللّهُ إِلاّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ «۳۲»‌
می‌خواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش سازند، ولی خداوند جزاین نمی‌خواهد که نور خود را به کمال برساند، هرچند کفّار، ناراحت باشند.

تفسیر آیات ۳۰-۳۳ سوره توبه
نکته ها:
* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:خداوند به اهل زمین نگاه کرد و من را انتخاب کرد، سپس بار دیگر نگاه کرد و علی بن ابی طالب علیهما السلام را انتخاب فرمود، او بعد از من نور زمین است. آنگاه حضرت این آیه را تلاوت کردند
پیام ها:
۱-توطئه دشمنان، دائمی وبی وقفه است. «یُرِیدُونَ» (فعل مضارع، نشانه استمرار و تداوم است)
۲-احکام اسلام ودین خدا، نور است ونور، سرچشمه‌ی حیات. «نُورَ اللّهِ»
۳-هرچند گروه‌های کفّار هر دسته‌ای به نوعی تلاش می‌کنند، امّا هدف همه‌ی آن‌ها خاموش ساختنِ فروغ دین است. «یُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ»
۴-تلاش‌های کافران در مبارزه با دین، مثل فوت کردن به خورشید است.
«یُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ»
۵-یکی از تلاش‌های دشمنان دین، تبلیغات است. «بِأَفْواهِهِمْ»
۶-اگر ندای اسلام از زبان پیامبر نور است، تداوم آن در شکل امامت، اتمام نور است. «یُتِمَّ نُورَهُ»
۷-خداوند به طرفداران حق، وعده‌ی پیروزی داده است. أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ ...
۸-خداوند، فروغ دین را نه تنها حفظ می‌کند، بلکه گسترش می‌دهد. «یُتِمَّ نُورَهُ»
۹-کفّار بدانند که با اراده‌ی حتمی خداوند برای پیروزی دین حقّ، طرف اند و هرگونه تلاش بر علیه مکتب اسلام محکوم به شکست است. «یُتِمَّ نُورَهُ»
۱۰-اسلام مکتبی جاودانه بوده، «یُتِمَّ نُورَهُ» و مخالف آن کافر است. «وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»
۱۱-اراده‌ی الهی، در مسیر راضی ساختن پیامبر خویش است، هرچند کفّار را خوش نیاید. «وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ «۳۳»
او کسی است که پیامبر خود را با هدایت ودین حقّ فرستاد، تا آن را بر همه‌ی دین‌ها پیروز گرداند، هر چند مشرکان ناراحت باشند.
نکته ها:
* این آیه به همین صورت، علاوه بر این سوره در دو سوره‌ی دیگر نیز آمده است:سوره‌ی فتح، آیه‌ی ۲۸ و سوره‌ی صفّ، آیه‌ی ۹.
* گرچه اسلام از نظر منطق و استدلال همیشه پیروز بوده است، امّا این آیه، غلبه‌ی ظاهری و وعده‌ی حاکمیّت اسلام بر جهان را بیان می‌کند. چنانکه در آیات دیگری نیز «ظَهَرَ» به معنای استیلا یافتن آمده است، مثل: «إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ یَرْجُمُوکُمْ» گر بر شما غالب شوند، سنگسارتان می‌کنند. ودرباره‌ی کفّار آمده است: «إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ لا یَرْقُبُوا فِیکُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّهً» اگر بر شما غالب شوند، هیچ عهد و پیمانی را مراعات نمی‌کنند.
* از یک سو این آیه تاکنون تحقّق نیافته است و از سویی دیگر خداوند وعده‌ی حاکمیّت کلّی اسلام را داده و وعده اش دروغ نیست، در نتیجه همان گونه که در روایات بسیاری آمده است، این آیه به ظهور حضرت مهدی علیه السلام اشاره دارد.
* مسأله‌ی حضرت مهدی علیه السلام و قیام جهانی او، در روایات بسیاری از طریق شیعه و اهل سنّت آمده و در اغلب کتب حدیثی عامّه نیز مطرح شده و از مسلّمات اعتقادی مسلمانان است. هرچند برخی از جمله وهابیّت به دروغ این عقیده را مخصوص شیعه دانسته اند
* امام باقر علیه السلام فرمودند:زمانی خواهد آمد که هیچ کس باقی نخواهد ماند، مگر اینکه به رسالت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله اقرار خواهد کرد
در مورد حاکمیّت دین در سراسر گیتی، احادیث بسیاری است؛ از جمله از حضرت علی علیه السلام روایت شده است که در زمان ظهور امام زمان علیه السلام، هیچ خانه‌ای و هیچ قریه‌ای نخواهد بود، مگر آنکه اسلام وارد آن خواهد شد، چه بخواهند، چه نخواهند؛ و صدای اذان هر صبح و شام در هر قریه‌ای شنیده خواهد شد.
پیام ها:
۱-محور وپایه‌ی دین اسلام، حقّ است. «دِینِ الْحَقِّ» (همه‌ی ادیان آسمانی حقّند، ولی به خاطر پیدایش تحریف در آنها، حقّانیت آن‌ها مخدوش شده است)
۲-حقّ بر باطل پیروز است. «لِیُظْهِرَهُ»
۳-اراده و حرکت خود را با اراده‌ی الهی هماهنگ سازیم، وگرنه محو و نابود خواهیم شد. «لِیُظْهِرَهُ، وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»

انتهای پیام/

 

برچسب ها: قرآن کریم ، تفسیر ، قرآن
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار