به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آغاز سال تحصیلی میتواند مقدمهای برای سوالات زیاد یک دانشجوی تازهوارد در یک دانشگاه باشد. عدهای به دنبال پاسخ به گرههای ذهنی پیرامون مسائل مرتبط با درس و تحصیل میروند، عدهای دیگر به آینده شغلی پس از تحصیل میاندیشند و عدهای دیگر این دوره را بهعنوان یک مدل کوچکشده زندگی میدانند و بهدنبال پاسخ به سوالات خود میروند، اما در این میان یکی فراگیرترین گرههای ذهنی هر دانشجو و بهخصوص کسانی که در خارج از محل زندگی خود تحصیل میکنند، ابهامات موضوعات شرعی از نماز و روزه گرفته تا چگونگی ارتباط با غیرهمجنس در محیط علمی دانشگاه است.
حجتالاسلام فلاحزاده، کارشناس مسائل فقهی به پرتکرارترین این سوالات، مطابق با فتاوای آیتالله خامنهای پاسخ داده است:
طلاب و دانشجویان مسافتی که باید بپیمایند تا مسافر محسوب شوند، با دیگران فرقی ندارد. مسافت هشت فرسخ، ۴۵ کیلومتر است. حالا هشت فرسخ امتدادی است یا چهار فرسخ رفت چهار فرسخ برگشت مجموعا ۴۵ کیلومتر میشود. اگر کسی چنین مسافتی یا بیشتر از این را میخواهد بپیماید، مسافر به حساب میآید. حالا باید یک شرایط دیگری هم داشته باشد: مثل اینکه قصد سفر داشته باشد، از قصد خودش برنگردد، از حد ترخص (به جایی برسد که اذان شهر را نشنود و دیوار شهر را نبیند) بگذرد، اما اینکه چه مدتی در هفته در سفر باشد تا کثیرالسفر محسوب شود، کثیرالسفر به نظر حضرت آقا این است: کسی که در سال تقریبا دو سه ماهی کارش این است که مسافرت زیاد میرود که بین سفرها معمولا کمتر از 10 روز فاصله میشود. مثلا هفتهای یک بار میرود یا اول هفته میرود آخر هفته برمیگردد؛ یا هر روز به سفر میرود، این فرد کثیرالسفر میشود.
اما کسی که برای تحصیل به سفر میرود، مثل طلاب حوزه و دانشجویان و امثال اینها که دانشگاهش در شهر دیگری است، هر روز میرود و برمیگردد یا اول هر هفته میرود آخر هفته برمیگردد، این برای تحصیل کثیرالسفر است که در این فرض، به نظر حضرت آقا باید احتیاط کند و نمازهای چهار رکعتی را هم چهار رکعت بخواند هم شکسته (دو رکعت) و درخصوص این مساله میتواند به فتوای مجتهد دیگری که مساوی یا در رتبه بعدی مرجع خودش باشد، مراجعه کند که آن مجتهد اگر گفت نمازش تمام است، تمام بخواند و اگر گفت شکسته که شکسته بخواند.
اگر کسی قصد کرد 10 روز در جایی بماند، تا زمانی که در آنجا نماز چهار رکعتی نخوانده است از قصدش برگشت، باید هر مدتی که میماند - دو یا سه روز - نمازش را شکسته بخواند. اما اگر تصمیم داشت 10 روز بماند و حداقل یک نماز چهار رکعتی ادا با همان قصدش خواند و بعد قصدش عوض شد، هر مدت دیگری بماند نمازش کامل است؛ چه یک روز بماند چه دو روز، باید نماز را کامل بخواند. چون با خواندن یک نماز چهار رکعتی ادا، قصد محقق شده است.
خلاف مرتکب شدن به بهانه اینکه هزینه زیاد است، پولش را نداریم، وقتش را نداریم، حجم کتاب بالاست، جایی پیدا نمیشود، اینها مجوز برای ارتکاب خلاف نمیشود. اما در مورد حق تالیف، نظر حضرت آقا این است که حقوق معنوی دیگران از جمله حقالتالیف که شخصیت حقیقی مثل فرد یا افراد خاصی، یا شخصیت حقوقی مثل سازمانی یا موسسهای کتاب یا نرمافزاری را تهیه کردهاند و افرادی میخواهند استفاده کنند، حقوق آنها باید رعایت شود.
بنابراین اگر کسی بهعنوان حقالتالیف دیگران را از استفاده بدون خریداری منع کرده باشد - که گاهی اوقات روی کتاب نوشته میشود حق چاپ برای مولف محفوظ است یا برای ناشر محفوظ است - و بدون اجازه یا بدون کسب رضایت یا بدون پرداخت حقی استفاده کند، بنابر احتیاط واجب استفاده از آن جایز نیست.
اولا اگر منعی از طرف تولیدکننده اثر وجود نداشته باشد، استفاده از آن اثر و کپی کردنش اشکال ندارد، اما اگر منع شده است یا قفل برایش گذاشتهاند، اینجا طبق نظر حضرت آقا بنابر احتیاط واجب جایز نیست که بدون مراعات حق تولیدکنندگان یا بدون کسب رضایت آنها کتاب یا نرمافزار را کپی کنند یا مطالب موجود را در اینترنت و امثال اینها نشر دهند.
نسبت به کپی گرفتن و استفاده از کتاب و همچنین برنامههای نرمافزاری، نظر حضرت آقا این است که بنابر احتیاط واجب باید از صاحب اثر اجازه گرفت. اگر کتابی نایاب شده است و در بازار هم گشتید پیدا نکردید، ولی در کتاب نوشته شده است که حق چاپ و نشر برای مولف محفوظ است، دیگر به بهانه اینکه این نسخه پیدا نمیشود نمیتوانیم بدون مجوز آن را تکثیر کنیم، ولو یک نسخه.
شاید همه این حدیث شریف را از پیامبر خدا (ص) شنیده باشید که فرمودند طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه؛ طلب علم، درس خواندن و آگاهی پیدا کردن بر هر زن و مرد مسلمان واجب است، اما این وجوب، وجوب کفایی است، واجب عینی نیست، یعنی دانشهایی که برای رفع نیاز جامعه اسلامی لازم است، به تعداد و مقداری که این نیاز مرتفع بشود، باید افرادی که دارای شرایط هستند، بروند یاد بگیرند، اما واجب عینی نیست. مگر در موارد استثنایی که ممکن است دانشی بر یکسری افراد خاصی واجب شود، اما بهطور کلی درس خواندن واجب کفایی است.
خب، سوال خوبی است. در یک مورد مشابه این سوال نیز، حضرت آقا فرمودند موجب ضمان است؛ یعنی به این معنا که فردی در مدرسه باشد، در دانشگاه باشد و از بیتالمال استفاده کند ولی درس نخواند، هم حرمت تکلیفی دارد به این معنا که دارد از بیتالمال استفاده میکند و درس نمیخواند؛ هم حرمت وضعی دارد، تکلیف وضعی دارد به این معنا که ضامن است و باید آن مقداری را که ضایع کرده، جبران کند.
اما چه مقدار درس بخوانید؟ به مقدار متعارف، یعنی فرق نمیکند در دانشگاه باشد، در دبیرستان باشد یا در مدرسه علوم دینی باشد، باید به مقدار متعارف درس بخواند، نه بر خودش سخت بگیرد نه کوتاهی و مسامحه کند. حال ممکن است مدرسه خاصی یک مقرراتی داشته باشد که هرکس اینجا تحصیل میکند، در شبانهروز باید ساعت خاصی را درس بخواند، این شرایط را باید مراعات کند.
شرط نیست. به این معنا که اگر کسی رضایت آنها را جلب نکرد و رفت، مرتکب گناه نشده است. اما اگر موجب اذیت و آزار آنها شود و ناراحت میشوند به هر حال در این صورت باید رضایت آنها را جلب کند و اسباب ناراحتی آنها را فراهم نکند.
افرادی که بدون عذر و سبب و بیجهت غایب میشوند و موجب میشوند کلاس تشکیل نشود، خلاف کردهاند و اگر حقی از افراد دیگر ضایع بشود - مثلا استاد آمده سر کلاس و اکثر شاگردان نیستند و بعضی شاگردان آمدهاند، چون عده کثیری نیامدهاند کلاس تشکیل نشده و وقت اینها ضایع شده است و از درسشان افتادهاند؛ این هم یک جور حقالناس است و باید رضایت آنها را جلب کند. اما این افراد وقتی که میدانند عدهای نمیآیند و کلاس تشکیل نمیشود، آیا مجاز هستند نیایند یا نه؟ جواب از سوال اول مشخص شد: شما وقتی مقررات را پذیرفتهاید، باید سر کلاس حاضر شوید.
بیشتربخوانید:آیا در فقه چیزی به اسم کلاه شرعی داریم؟ + فیلم
اگر عدهای تخلف کردند، آیا تخلف آنان سبب میشود ما هم تخلف کنیم یا نه؟ که جواب مشخص است؛ مگر اینکه اجازه بگیرید. یک وقت است که شما میدانید کلاس تشکیل نمیشود، ولی قانون و مقررات میگوید حاضر شوید. مثل اینکه به یک فرد میگویند در اداره حاضر باشید یا فرد نظامی را آمادهباش میگذارند کاری هم نیست، میگویند در پادگان یا در محل خدمت حضور پیدا کن، این حضورش خیلی مهم است و لذا آن افراد هم مجاز نیستند انجام ندهند، مگر اینکه اجازه بگیرند. پس زمانی که احتمال قوی میدهند یا یقین دارند که کلاس تشکیل نمیشود اجازه بگیرند و شرکت نکنند اشکال ندارد، اما اگر اجازه نگیرند، اینها هم مثل همانها هستند.
اگر واقعا بدون مرخصی باشد، به این معنا که عذری برای اینکه در کلاس حاضر نشود ندارد یا بدون عذر وسط درس، درس را تعطیل میکند، ایشان ضامن است؛ یعنی حقالناس است، زیرا شاگردانی که حضور پیدا کردند این حق را دارند که از این فرصت استفاده کنند؛ اگر فرد در قبال این زمانی که ایشان درس را بدون عذر و مجوز ترک کرده، حقوقی هم دریافت کند، آن حقوق را ضامن است؛ یعنی اولا نمیتواند دریافت کند، ثانیا اگر دریافت کرده باشد، ضامن است و باید برگرداند.
نه جایز نیست؛ یعنی اگر کسی نمره بیجهت به دانشآموز بدهد و در قبالش پول بگیرد، این کار خلاف و حرام است و پولی هم که میگیرد، حق استفاده ندارد؛ زیرا حرام است و دانشآموزان و دانشجویان باید از این کار پرهیز کنند.
در کار خلاف - حال کار حرام باشد یا حتی مکروه باشد - نهی از منکر لازم است. اگر خدای ناکرده حرام باشد، نهی از منکر و جلوگیری از این حرام واجب است. اگر کار مکروه باشد، نهی از آن مستحب است. یک وقت است شما میتوانید بدون اینکه گزارش کنید، مانع آن کار خلاف شوید، خب باید جلوی تقلب را بگیرید، اگر این نشد گزارش دهید به مسئول که او جلوی تقلب و کار خلاف را بگیرد. گاهی شاید افراد بگویند: «ما چهکار به کار دیگران داریم، بگذار نمرهاش را بگیرد و قبول شود، حالا چرا ما دل طرف را بشکنیم»؛ نه! توجه کنید اگر کسی خلاف مرتکب میشود، بحث دلشکستن مطرح نیست. باید از طریقی پیش رفت که موثر باشد و طرف را از این کار منع کرد که مرتکب تقلب نشود، مرتکب خلاف نشود، مرتکب گناه نشود.
در بحث ارفاق نمره، یک زمانی است که محصل یک ویژگی خاصی دارد، مثلا به خاطر اخلاق یا به خاطر خط خوب یا به خاطر نظم در نوشتن و امثال اینها، گاهی یک حق عمومی به استاد دادهاند که اگر درصدی نمره کم بود، شما میتوانید نمره اضافه کنید، مشکل ندارد. اما اینکه افراد تنبل بار بیایند یا نمره نیاورند و استاد نمره بدهد، این اصلا ظلم به آنهاست؛ یعنی آنها در آینده رشدی نخواهند داشت.
گاهی وقتها شخصی دو سال در یک مقطع تحصیلی بماند و درس بخواند بهتر از این است که تقلب کند یا نمره بیجهت به او بدهند و به کلاس بالاتر برود و بعدا به جایی نرسد؛ یعنی اگر پایه و اساس محکم شود و درس بخواند، بهتر از آن است که بیجهت رشد کند و بالا برود و بعد هم یک باد مهرگانی به او بوزد و از بین برود. بنابراین استاد اگر حق قانونی داشته یا به جهاتی بتواند نمره ارفاق کند، اشکالی ندارد، در غیر این صورت جایز نیست.
اگر استفاده از عطر و ادوکلن در جایی که نامحرم وجود دارد باعث جلب توجه نامحرم شود، یعنی نامحرم استشمام میکند و توجهش جلب میشود که این بوی عطر چه کسی است که استفاده کرده، جایز نیست. اما اگر باعث جلب توجه نباشد و مفسدهای هم نداشته باشد، اصلش خب افراد خوشبو باشند بهتر است.
به فتوای رهبر انقلاب نگاه به چهره زن نامحرم اگر آرایش داشته باشد، جایز نیست. اگر آرایش نداشته باشد، بدون قصد لذت (یعنی از روی شهوت و لذت نگاه نکند) نگاه کردن به قرص صورت به مقداری که در وضو شسته شود و دستها تا مچ اشکالی ندارد. اما اگر حجابش را درست مراعات نمیکند، چه به تذکر گوش بدهد چه به تذکر گوش ندهد فرقی نمیکند، اگر مثلا موها و گردنش پیدا است، نگاه کردن جایز نیست. حالا یک موقع هست نگاه میافتد، باید دیگر ادامه ندهد. نگاه اول هم معنایش همین است مثلا دارد میرود نگاهش میافتد به خانمی که موهایش پیداست، گردنش پیداست و ادامه هم نمیدهد، این اشکال ندارد؛ اما اگر عمدا و با توجه نگاه کند و نگاه را ادامه دهد، این حرام است.
جوابش نهی از منکر است. بدحجابی منکر است، ارتباط نامناسب دختران و پسران که نامحرم هستند منکر است، وظیفه ما نهی از منکر است. وظیفه عمومی هم به نظر حضرت آقا تذکر لسانی است، یعنی اقدامات دیگری نظیر اینکه کسی را بخواهند کتک بزنند جایز نیست؛ ارتکاب حرام هم مثل فحش و ناسزا گفتن و لفظ بد به کار بردن برای نهی از منکر، آن هم جایز نیست، به هر حال تذکر لسانی در صورتی که شرایط وجود داشته باشد، وظیفه است.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/