![قیمت طلا به یک رکورد جدید صعود کرد](https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1403/11/23/20339410_982.png)
به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ساعت ۱۴ روز دوشنبه ۲۶ شهریورماه قاضی مدیر روستا، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران پلیس از قتل دختر جوانی در خانه مجردیاش حوالی منطقه خلیج فارس در جنوب تهران با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد.
تیم جنایی در محل حادثه با جسد دختر جوانی روبهرو شد که پلاستیک پارهای روی صورتش کشیده شده بود و مشخص بود بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیده است.
نخستین بررسیها حکایت از این داشت مقتول که جزو رتبههای برتر کنکور بوده، همراه خواهرش در این خانه به صورت مجردی زندگی میکرده است. همچنین مشخص شد مقتول در زمینه شعر و ادبیات هم فعالیت داشته به طوریکه تقدیر نامههای زیادی دریافت کرده است.
مأموران ابتدا برادر مقتول را که موضوع را به مأموران خبر داده بود مورد تحقیق قرار دادند.
وی در بازجوییها گفت: دو خواهرم در خانه پدریام به صورت مجردی زندگی میکردند. دقایقی قبل خواهر بزرگم با من تماس گرفت و گفت که خواهر کوچکم در خانه تنها است و هر چقدر زنگ خانه را میزند او در را باز نمیکند و نگران شده است. پس از این بلافاصله به خانه پدریام آمدم و از آنجایی که احتمال میدادم اتفاقی افتاده است، قفل فرمان را برداشتم و همراه خواهرم وارد خانه شدیم که با صحنه هولناکی روبهرو شدیم. خواهر کوچکم در حالی که نایلونی روی سرش کشیده شده بود روی زمین افتاده بود و نفس نمیکشید که به سرعت نایلون را پاره کردم تا هوا به او برسد و نجاتش بدهم، اما دیر شده بود و او فوت کرده بود که موضوع را به مأموران پلیس خبر دادم.
خواهر مقتول هم در بازجوییها گفت: من و خواهرم با هم زندگی میکردیم. او رتبه برتر کنکور بود و مدتی هم در بازار مبل کار میکرد، اما بعداً بیکار شد. روز حادثه ما با هم مشاجره لفظی داشتیم که به من فحاشی کرد. لحظاتی بعد از درگیری او مرا از خانه بیرون کرد و در خانه را هم قفل کرد. خیلی ناراحت بودم و به همین خاطر به خانه یکی از همسایهها رفتم تا کمی با او حرف بزنم و آرام شوم. ساعتی بعد دوباره به خانه برگشتم، اما هر چقدر در زدم او در را باز نکرد که نگران شدم و به برادرم خبر دادم. مأموران در ادامه با توجه به حرفهای ضد و نقیض خواهر و برادر مقتول هر دوی آنها را به دستور قاضی مدیر روستا بازداشت کردند و در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار دادند. بدین ترتیب کارآگاهان خواهر و برادر مقتول را مورد بازجویی فنی قرار دادند تا اینکه یک روز بعد از حادثه دختر جوان به جنایت هولناکی اعتراف کرد.
وی گفت: مدتی بود خواهرم موادمخدر مصرف میکرد به همین سبب همیشه با هم مشاجره لفظی داشتیم. من خیلی سعی کردم او را از مصرف مواد منصرف کنم، اما فایدهای نداشت و او همیشه عصبانی میشد و مرا کتک میزد تا اینکه نقشه قتل او را طراحی کردم.
خواهر مقتول ادامه داد: درگیریهای ما روز به روز بیشتر میشد تا اینکه مبلغ ۳ میلیون تومان به یکی از خلافکاران محل به نام بهمن که موادفروش است، دادم و از او خواستم خواهرم را به قتل برساند. روز حادثه بهمن به خانه ما رفت و خواهرم را به قتل رساند و تلفنی موضوع را به من خبر داد.
پس از اعتراف متهم، مأموران بهمن را بازداشت کردند. وی در بازجوییها به قتل دختر جوان اعتراف کرد و گفت: خواهر مقتول من را به مبلغ ۳میلیون تومان اجیر کرد تا خواهرش را به قتل برسانم. وی گفت: روز حادثه خواهر مقتول در خانه را روی من باز کرد و من در مقابل چشمان او خواهرش را به قتل رساندم.
بهمن در اظهارات خود به قاضی بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران مبنی بر اینکه زهرا (مقتول) توسط رقیه (خواهر مقتول) کشته شده است و من وی را به قتل نرسانده ام، گفت: من در هیئت مشغول عزاداری در آنجا بودم که رقیه به من زنگ زد و از من خواست که من خواهرش را بکشم و در عوض به من 5 میلیون تومان پول بدهد.
بهمن در ادامه گفت: خواهر مقتول به من گفت که خواهرش مواد مصرف می کند و من را کتک می زند؛ به همین خاطر می خواهم که از شر او خلاص شوم. به همین دلیل با من تماس گرفت و خواست تا خواهرش را در منزلشان به قتل برسانم.
متهم با بیان اینکه معتاد هستم و قبل از اینکه خواهر مقتول با من تماس بگیرد موادمخدر مصرف کرده بودم، گفت: پیشنهاد خواهر مقتول را قبول کردم و قرار شد روز بعد در حضور خودش خواهرش را خفه کنم.
وی در ادامه بازجویی خود با قاضی پرونده گفت: صبح روز بعد به خانه آنها رفتم و رقیه در را برای من باز کرد. زهرا نمی دانست که من وارد خانه شدم و از حضورم خبر نداشت و در آشپزخانه مشغول کشیدن مواد بود. قرار شد که من دستهای زهرا از پشت بگیرم و رقیه با طنابی که خودش آورده بود، خواهرش را خفه کند.
متهم در ادامه بازجویی خود در دادسرا گفت: وقتی که به رقیه کمک کردم تا زهرا را بکشد، قرار شد از برادرش 5 میلیون تومان بگیرد تا پولی را که قول داده بود به من بدهد و سپس از خانه خارج شدم.
بهمن در رابطه با شغل خود و خانواده اش گفت: کار من بارگیری مرغ هست و با ماشین مرغ ها را توزیع میکنم. یک پسر دارم که در کلاس اول دبستان تحصیل می کند.
در پایان قاضی مدیر روستا، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با توجه به اظهارات متهم دستور بازداشت وی را صادر کرد تا به ادامه پرونده رسیدگی شود.
تحقیقات از متهمان تا روشن شدن زوایای پنهان حادثه و مشخص شدن ادعاهای آنها ادامه دارد.
انتهای پیام/
اعدام کنید قاتل رو
از طرفی هنوز برادر طرف مشخص نیست دست داشته باشه یا نه
پس می تونه شاکی باشه