به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ عشق، عاشق شدن، عاشقی کردن، معشوقه بودن، دل دادن و دوست داشتن فردی که حتی حاضرید جانتان را به خاطر او از دست بدهید.
اینها شاید تعاریف کوچکی از یک احساس ناب و دوست داشتی و مقدس است که به سراغ آدمی میآید و میتواند انواع و اقسام و جنبههای گوناگونی داشته باشد، اشتباه نکنید منظور ما از جنبههای مختلف عشق به خدا، عشق مادر به فرزند، عشق به جنس مخالف، عشق به خانواده و غیره است، اما مبحثی که باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد در این مطلب به آن بپردازد معرفی عشق و نشانههای آن در یک رابطه عاطفی است، پس پیشنهاد میکنیم این مطلب را عاشقانه دنبال کنید!
عشق حسی است که به معنای دوست داشتن فرد یا چیزی است.
همچنین احساسی عمیق، علاقهای لطیف یا جاذبهای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد، اما محدودیت در فکر و عملکرد دارد و میتواند در حوزههایی غیرقابل تصور ظهور کند.
گاهی عشق بیش از اندازه میتواند شکلی تند و سخت و غیرعادی به خود بگیرد که گاه زیانآور و خطرناک است و گاه موجب احساس شادی و خوشبختی میشود.
این مطلب را از دست ندهید: هشدارهایی پیرامون روابط احساسی در محل کار
جمعی از محققان انسانشناس و نژادشناس آمریکایی طول مدت عشق را سه سال قلم داد کردند و معتقدند این حس نهایتاً سه سال دوام دارد. طول مدت عشق دیوانه وار نیز فقط ۷ ماه است و بعد از شدت آن کاسته میشود.
تحقیقات بیان میکنند افراد در دراز مدت کمتر پیش میآید که تا آخر عمر در کنار هم بمانند.
اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیفی است که با حس صلحدوستی و انسانیت در تطابق است.
عشق نوعی احساس عمیق و عاطفه در مورد دیگران یا جذابیت بیانتها برای دیگران است.
در واقع عشق را میتوان یک احساس ژرف و غیرقابل توصیف انسانی دانست که فرد آن را در یک رابطه دوطرفه با دیگری تقسیم میکند، در واقع عشق نمای خارجی ندارد، بلکه یک احساس عمیق دوستی است.
با این وجود کلمه «عشق» در شرایط مختلف معانی مختلفی را بازگو میکند: علاوه بر عشق رمانتیک که آمیختهای از احساسات و میل جنسی است، انواع دیگر عشق مانند عشق عرفانی و عشق افلاطونی، عشق مذهبی، عشق به خانواده را نیز میتوان متصور شد، در واقع این کلمه را میتوان در مورد علاقه به هر چیز دوست داشتنی و فرح بخش، مانند فعالیتهای مختلف و انواع غذا به کار برد.
بیشتر بدانید: همه چیز درباره هوش عاطفی یا هیجانی (EQ) + کاربرد EQ در بهبود روابط زناشویی
جالب است بدانید؛ جملهٔ «عشق چیست؟» به زبان انگلیسی، "What is love"، در سال ۲۰۱۲ میلادی، پرتکرارترین عبارت جستجو شده به این زبان در جستجوگر گوگل بودهاست.
هر رابطه از چیزهای زیادی مانند دوستی، جاذبه جنسی، سازگاری فکری و البته عشق تشکیل شده است. عشق، آن چیزی است که رابطه را قوی و منسجم میکند. برخی از ما گاهی نشانههای عاشق شدن را در خود حس میکنیم.
این مطلب را از دست ندهید: با این فرمول معجزه آسا سکوت یخچالی زندگیتان را بشکنید
اما معنی عشق چیست و ویژگیهای عشق واقعی کداماند؟ از کجا باید بفهمیم که واقعا عاشق شدهایم یا نه؟
در واقع عبارت «عشق در نگاه اول» چندان درست نیست، زیرا عشق چیزی نیست که فورا آن را حس کنیم.
پس آن جاذبه قویای که مانند آهنربایی شما را به سمت فردی که تازه دیدهاید میکشاند، چیست؟
این حس، شیفتگی و تعامل جنسی است. مادر طبیعت دُز بالایی از شیفتگی را در درون ما قرار داده است تا در ابتدا جذب یکدیگر شویم.
این مطلب را از دست ندهید: 17 ترفند ساده برای گرم کردن رابطه زناشویی تان
درست است که عشق شامل تعامل جنسی نیز میشود، اما با آن تفاوت دارد، زیرا عشق احساسی است که با گذشت زمان ایجاد میشود.
شهوت در یک لحظه بهوجود میآید، اما عشق با گذشت زمان و وقتی ظاهر و باطن فرد مقابل را بهتر شناختید، تکامل مییابد.
ممکن است که از نظر جنسی به شدت جذب شریک زندگیتان شده باشید، اما شیفتگی شما به این معنا نیست که عاشق او هستید. اگر میان شما و شریک زندگیتان احساسات عاشقانهای شکل نگرفته باشد، وقتی آتش جاذبههای جنسی خاموش شود، از او خسته میشوید.
رابطه عاشقانه یکروزه ایجاد نمیشود. رشتههای عشق با گذشت زمان به هم بافته میشوند و پیوندی قوی را شکل میدهند. عشق زمانی ریشه میگیرد که شما و شریک زندگیتان افکار، ترسها، رؤیاها و امیدهای مشترکی داشته باشید.
بیشتر بدانید: چرا عاشق میشویم؟
پس به این فرآیند اعتماد کنید و برای رسیدن به عشق عجله نکنید. عاشق شدن زمانبندی خودش را دارد و شما باید به آن احترام بگذارید و عجول نباشید.
گاهی درباره «تنها عشق زندگی» صحبت میکنیم، اما ما انسانها طوری آفریده شدهایم که میتوانیم بارها عاشق شویم. اگر این ویژگی را نداشتیم هرگز نمیتوانستیم پس از شکست عشقی دوران دبیرستان یا از دست دادن شریک زندگیمان پس از جدایی یا مرگ، دوباره خود را بازیابیم.
در رابطه عاشقانه واقعی، بدون هیچ چشمداشتی به طرف مقابل خوبی میکنیم و هرگز حساب این را که چه کسی چه کاری برای دیگری انجام داده، نگه نمیداریم. شاد کردن شریک زندگیمان موجب میشود که خودمان نیز شاد شویم.
وقتی میبینیم شریک زندگیمان شاد است، ما نیز احساس شادی میکنیم. وقتی میبینیم او ناراحت یا افسرده است، ما هم حس خوبی نداریم و ناراحت هستیم. عشق موجب میشود که با حالت روحی و احساسی طرف مقابل، حس همدلی داشته باشیم.
وقتی عاشق کسی هستیم، مشتاقانه سازش میکنیم تا نیازها یا خواستههای او را برآورده کنیم؛ اما برای این کار نیازها و خواستههای خودمان را قربانی نمیکنیم و طرف مقابل نیز نباید از ما انتظار داشته باشد که برای منفعت شخصی او، احساسات و نیازهای خودمان را قربانی کنیم، زیرا چنین رابطهای عشق نیست، بلکه کنترل و سوءِاستفاده است.
وقتی عاشق هستیم با یکدیگر با احترام و مهربانی رفتار میکنیم. هرگز بهطور عمدی شریک زندگی خود را نمیرنجانیم یا به او بیاحترامی نمیکنیم. وقتی در غیاب او درموردش صحبت میکنیم، طوری با گرمی از او میگوییم که شنوندگان میتوانند عشق را در واژههای ما حس کنند. هرگز پشت سر شریک زندگیمان از او انتقاد نمیکنیم.
عشق ما به فرد دیگر موجب میشود که هم نسبتبه او و هم در جامعه به اصول اخلاقی و وجدانی پایبند باشیم.
این مطلب را از دست ندهید: رمز و رازهای یک ازدواج موفق
حضور او در زندگی ما موجب میشود که سعی کنیم فرد بهتری باشیم تا او همچنان ما را تحسین کند.
اگر عاشق باشیم، هرگز احساس تنهایی نمیکنیم، حتی وقتی که تنها هستیم. فکر کردن به فرد دیگر موجب میشود حس کنیم فرشته نگهبانی داریم که همیشه همراه ماست.
وقتی شریک زندگی ما پس از تلاش فراوان در کاری موفق میشود، سرشار از حس شادی میشویم، طوری که گویی خودمان هم پیروز شدهایم.
این مطلب را از دست ندهید: ۹ ترفند طلایی برای عمیق کردن عشق بین زوجهای جوان
هیچ حس حسادت یا رقابتی وجود ندارد و فقط شادی و لذت خالصی است که با موفقیت شریک زندگیمان به ما دست داده است.
حتی وقتی برای کار، سفر یا مسائل دیگر برای مدتی از او جدا میشویم، فکرمان ناخواسته به سمت او منحرف میشود و با خود فکر میکنیم که او الان چه کاری انجام میدهد.
عشق موجب میشود که رابطه جنسی مقدس شود. عشق ورزیدن ما دیگر با روزهای اول تفاوت دارد و اکنون عمیق و مقدس شده، معنی عشق میان ما به یک پیوند واقعی جسمی و ذهنی تبدیل شده است.
حضور عشق در رابطه موجب میشود که احساس امنیت داشته باشیم، طوری که انگار فرد مقابل پناهگاه امنی است که نزد او برمیگردیم و وقتی با او هستیم، احساس امنیت و ثبات میکنیم.
شریک زندگی ما، ما را آنطور که هستیم میبیند و همچنان عاشق ماست. ما میتوانیم تمام جنبههای خود (چه مثبت و چه منفی) را به او نشان بدهیم و عشق بیقیدوشرط او را دریافت کنیم و معنی عشق را لمس کنیم.
هشدار: شبکه های اجتماعی جایی برای عاشق شدن نیست!
او ما را بهخوبی میشناسد و میداند که ذاتا چگونه انسانی هستیم. عشق به ما اجازه میدهد که خود واقعیمان را به طرف مقابل نشان بدهیم و در مقابل احساس آرامش دریافت کنیم.
بهخاطر حس امنیتی که در رابطه عاشقانهمان داریم، میدانیم که میتوانیم با یکدیگر بحث و جدل کنیم و این بحثها موجب جدایی ما نمیشود. گاهی با یکدیگر مخالفت میکنیم، اما حس ناراحتی و رنجش را برای مدتی طولانی حفظ نمیکنیم، چون نمیخواهیم نسبتبه شریک زندگیمان حس بدی داشته باشیم.
انتهای پیام/
جالب ایجاس ک ن من میگم ن اون میاد بگه ولی خودم از رفتارش ی چیزایی فهمیدم
عشق هرگز نمی میرد، کاش میشد جونمونم بدیم ولی با خاطرات عشقمون زندگی نکنیم.بزرگترین اسارتها،اسارت درخاطرهاست
خدایا مارا به هم برسون
الان خیلی پشیمونم که این کار و کردم ؛چون یه جورایی منم بعد از این همه سال ؛که فکر میکردم زندگیم خوبه ؛اونطور ی که فکر میکنم نبود ؛احساس میکنم از اول داشتم تقاص پس میدادم ؛الان تازه فهمیدم همین یه ماهه که این همه اذیت شدنم توی این ده ساله ؛عاملش تو و حس تو بود ؛خیلی غمگینم؛یه جورایی منم شبیه تو هستم ؛یه آدمی که داره دست وپا میزنه تا به خوشبختی برسه ؛ولی همش تلاشات بی نتیجه هست ؛
همیشه از خودم میپرسیدم آخه چی میتونه دلیلش باشه ؛
چرا من ؟!
مگه من چه بدی در حق کسی کردم که باید یه چیزی بلنگه ؛
الان فهمیدم این لنگیدنه ؛همش غصه خوردن تو وحس تو به من بوده؛
الانم خیلی ناراحتم ؛نمیدونم چکار کنم ؛درموندم ؛منم شدم مثل تو ؛
ولی از همین جا میخام برای پسر خالم بنویسم که ؛
پسر خاله من واقعا تقصیری نداشتم ؛من حتی تا قبل از اینکه بخام ازدواج کنم؛به مادرم گفتم ؛مامان پسر خالم من ازدواج کنم داغون میشه چون اون منو میخاد ؛ولی مادرم ؛البته مادرم هم تقصیری نداشت ؛گفت تویه خاستگار سمج برات اومده که هیچ رقمه بی خیالت نمیشه ؛و اگر به پسر خالتم بگم داری ازدواج میکنی ؛اونم میاد جلو ؛وبین این دو درگیری شکل میگیره؛ومنم که واقعا مستعصل بودم ؛چون خاستگارم گفته بود به بابام اگر دخترتون رو ندید من خودمو نابود میکنم ؛ما هم دلمون براش خیلی میسوخت؛چون واقعا دلش گیر من بود ؛ما هم چاره ای جز این مادرم ندید ؛که گفت اگر به پسر خالتم بگیم بیاد ؛هر دوشون تو رو میخان ؛و باهم در گیر میشن ومعلوم نیست چه اتفاق ناگواری بیفته این وسط؛
و آبرومون توی فامیل میره؛مادرمم از اون حرف پدر پسر خالمم خیلی ناراحت بود و گفت بی خیال پسر خالت شو ؛به من ؛و
گفت ؛خانواده خالت اذیتت میکنن ؛درسته پسر خالت تورو میخاد
ولی خالت اینها همش بهت تیکه میندازن؛
واذیتت میکنن؛
و اینکه خانواده خالت یه ذره ول خرج نیستن؛
وشما هم پرتوقع و ولخرج هستی ؛اینو مامانم راست میگفت من خیلی دست ودلباز و پول هدر ده هستم ؛
اگه کسی خساست داشته باشه انگار خفه میشم ؛واقعا دست
خودم نبست ;کلا ذاتن اینطورم ؛باید خوب بخورم وبپوشم ووو
کلا اهل تجملات هستم وچیزهای لوکس
مامانمم گفت الان عروسشون بشی ؛
میخان محدودت کنن اینو نخر واونو نخر وووو
گفت اذیت میشی دخترم؛
البته من کلا دختر قانعی هستم ولی خوب محدودیت زیاد اذیتم میکنه؛
بخاطر همین مادرم گفت فقط چیزی نگو به خالت اینها و دلایلشم گفتم واست؛فقط همین ؛وگرنه پسر خاله تو خیلی آقایی؛
البته مامانم گفت خالت دنباله عروس چادریه؛
گفت پسر خالت دختر چادری میخاد منم که چادری نبودم ؛مامانم میگفت تو از هیچ کس نمیکشی ؛ممکنه خانواده خالت زوربگن بهت ؛
عصبانی بشی و دعوا بشه ؛
پسر خالم حق داشت ؛من باید برای اون بودم ولی الان بایه لج ولجبازی الکی بین خانواده هامون این طوری بشه ؛و ما چوبشو بخوریم ؛
من خیلی دوست داشتم به پسر خالم برسم چون یه عشق زمان بچگی بود
از بچگی همدیگرو دوست داشتیم اونم همش با نگاه ؛
البته پسر خالم یه حرکت هایی میزد واذیتم میکرد بعضی وقتها
ولی من اینقدر مغرور بودم توی دلم میخندیدم بهش ولی بروز نمیدادم که منم بهش علاقه دارم ؛پسر خالم راس میگه من واون باید سهم هم میشدیم
ولی الان ۱۰سال گذشته ؛البته من هیچ تقصیری نداشتم ؛منم خودم یه قربانی بودم ؛توی این قضیه ؛چون همش لج ولجبازی خانواده ها مارو از هم دور کرد ؛من میخاستم برم به پسر خالم بگم که قضیه این طوریه وباهاش بشینم وحرف بزنم ؛چون دوستش داشتم ولی گفتم خیلی زشته ؛پسر خالم راجع بهم فکر بد میکنه ؛ولی با اینکه میدونستم پسر خالم اینقدر مهربون بود ؛منو باور میکرد ؛واصن راجع بهم فکر بد نمیکرد ؛ولی خوب به عنوان یه دختر به نجابتم فکر کردم ؛و هیچ وقت بهش نگفتم ؛الان که فکرشو میکنم چقدر همه مون اشتباه کردیم ؛خیلی اشتباه؛به نظر من توی این قضیه همه مون به یه اندازه تقصیر کار بودیم ؛خیلی از این جریان ناراحتم و غمگین ؛چون الان احساس میکنم این وسط پسر خالم خیلی ضربه خورده؛ومن اصن روحمم خبر نداشته ؛
بعدش این از همه بدتره که ادعای دوست داشتن و عاشق بودن معشوقه تو داری بعد از ۱۰سال ؛که ازدواج کرده ؛و دوباره رفتی سمت معشوقت؛ولی بازیش بدی تا بلکه اگه یه دفعه گفت برو ؛ضایع نشی ؛وغرورت نشکنه؛
از همه بدتر اینه ؛
به نظر من انسان عاشق جرات داره ؛و میره حرفشو رک و پوست کنده میگه ؛حالا یا طرف میگه شناخت میخام یا میگه برو ؛
ولی اینکه بخای اذیتش کنی ؛مثلا که چی بشه ؛
خوب اذیتشم کردی و خودتو معرفی نکردی ؛که عاشقشی؛به نظرت درسته؟؟
به نظرم این آقا داره اشتباه میکنه ؛نباید پنهان بشه ؛چون اگه معشوقش بفهمه که چه کسی هست ؛هیچی کم نمیشه ازش ؛فوقش میفهمه که یه نفر عاشقشه ؛همین ؛
ولی اینکه بخای بازی بدی معشوقتو خیلی دردناکه؛
یه قلب عاشق و جرات میخاد ؛همین؛
وقتی که عشقت پرکن میکنهاز عشق هیچی در زندگی قشنگتر و لذت بخش تر نیست
اما وای بحال وقتی که کسی رو عاشقانه دوست داری و در لغت راه زبان بهت میگه دوستت آره اما اصلا درکت نمیکنه و فقط هر لحظه برات جهنم میشه با این که تو در کنار عشقت داری زندگی میکنی
درکل من میگم عشق باید دو طرفه باشه
یه ضرب و المثل هست که میگه
عشق یه سره باعث درد سره
ولی با همه سختیها تا عشق نباشه زندگی اون معنی واقعی ش رو ندارن برا همتون عشق پاک آرزو میکنم،❤️
ضمنا کاش آدمائی که نسبت مناسبی مثل پدر مادر و داداش ندارن و صرفن شوهر خواهر یا شوهر دوست هستن نشینن پای درد و دل ینفر که داره تلاش می کنه رشد کنه و شل اش کنن ، این نوعی خیانت به زندگی آدم هاست نمیشه اسم شو کمک گذاشت
اعتماد نکن به پسرا که میگن من عاشقتم فعلان،چون بیشترشون بعد اینکه به مقصودشون رسیدن ولشون میکنن میرن.یعنی واقعا خیلی دردناکه نامردیه...
اونایی ک از عشقشون گذشتن پس عاشق واقعی نبودن من از بچگی عاشق کسی شدم ک دوسم داشت ابراز کرد ی مدت ن گفتم و خیلی سخت بود سرد بودم عادت نداشتم ب کسی رو بدم ولی دلمو برده بود بالاخره بعد چند ماه منم ابراز کردم و تا الان بعد چندین سال از حسمون کم نشده و فقد داره زیاد میشه هیچوقت ناراحتم نمیکنه و اگ بحثی بشه سعی میکنه با آرامش بهمبگه در کل زندگی خوب داریم خداروشکر و الان نامزدم واقعا ایده آل منه و من از خدا بابت داشتنش ممنونم
ولنتاین مبارک
هیچ عشقی وجود نداره همش توهم و خیالات خودمونه بابا.
عشق فقط یکی است اونم عشق به خدای یگانه.
خدایی که لحظه مرگ کنارته.
در قیامت کنارته.
تو رو از عذاب و آتش دور نگه میداره.
بگو ببینم اون روزی که به گرفتاری مبتلا شدی
چه کسی جز خدای رحمان و رحیم به داد ما میرسه
حتی معشوقمونم ما رو تنها میگذاره.
پس فقط به خدا فکر کنیم و همانند علما و عرفای دینمان مقام سلوکی و درجات بالایی را به دست آوریم. و همانند شهدا
همه چیزمان را فدای خداوند کنیم.
اما خب نه پول داشتم نه خونه و نه ماشین، یه دانشجو ساده بودم.
میدونستم اگه به خانواده هم بگم مخالفت میکنن. پس خودمو زدم به اون راه
، ولی هر وقت میدیدمش تنم میلرزید و استرس داشتم
همیشه منتظر فرصتی بودم تا حتی شده از دور ببینمش
من نتونستم بهش ابراز عشق کنم، اشتباهم درست همین بود.
اون ازدواج کرد منم تنها موندم با کلی احساس.
بد موقعی عاشق شده بودم.
ولی بابام از طرف خوشش نمیاد باید چیکار کنم که نظرش تغییر کنه
شما از لحاظ اعتقادی بهم نمی خورید، ادامه دادن رابطه فقط وقت تلف کردنه.
و زندگیتو تباه میکنی
چهارساله عاشق یع نفرم دوسال بخاطر دلایلی باهم کات کردیم اون منو خیلیییی دوس داره منم خیلی بیشتر ازاون دوسش دارم .
نمیزارن ما به هم برسیم برامون دعا کنید
پیشنهاد من اینه که یواش یواش بهش بگی که نمیخوام رابطه مون عاطفی بشه و بیا همون دوست و رفیق بمونیم...
...۲۰ سالمه عاشق دختر ۱۵ ساله شدم .ثانیه به ثانیه براش فکر میکنم . چند بار هم دوستام خواستن برن بهش احساسم رو بگن ولی میترسم بگم عاشقتم اون نه بگه یا بخاطر شغل آیندم قبول کنه (دانشجوی دندان پزشکی )و به خاطر خودم نباشه... خلاصه داغونم
من به کسی که دوسش داشتم گفتم و اون پسم زد الان میگم کاش بهش نمیگفتم
وقتی بزرگ تر شدیم تو چهار شنبه سوری به خاطر این که براش آهنگ بفرستم شمارشو بهم داد.....
بعدش یزره که صحبت کردیم با خودم گفتم بزار بهش بگم دوستش دارم
گفتم ولی اون گفت که نمیدونه چی باید بگه ....
کلا آدم دوست داشته شدن نبود مثل این که
من الا ۱۶ سالمه و همین امروز در تاریخ ۳ اکتبر ۹۸ کلا از ذهنم بیرونش کردم نه با دل خوری اتفاقا براش دعا هم وردم برای خوش بختیش ...
کلا دخترا هستن که تو یه رابطه بیشتر آسیب میبینن
ولی من خوب موقعی خودمو نجات دادم و الان حالم خیلی خوبه و منتظر اتفاقای خوبم
ایشالا همتون به عشق الهیتون برسید
و خوش بخت و دولتمند بشید
ولی حواستون به آرزو هاتون باشه چون حتما بر آورده میشه
میدونم سخته ولی منتظر بمون
عشق مقدس است وعاشق اهل خیانت نیست.عاشق ناپاکی رابه حریم پاک ومقدس دل راه نمیدهد . هوس رانباید عشق نامید...
عشق هایی هستن که سالیان طولانی پابرجا میمونن حتی پس از مرگ
. من به هر کی که عاشقه احترام میزارم چون خودم یه عاشقم و درک میکنم چه حس قشنگیه . دمه همه عاشقا گرم
من سال ۸۰عاشق شدم وبعدازیک سال اون ازدواج کردوالان سال۹۸من هنوزبه اوفکرمیکنم وهرشب برایش گریه میکنم البته اون هم بادختری ازدواج کردکه مادرش براش انتخاب کرده بوددورادورمیشنوم زندگیش جالب نیست دودسال پیش مادرمنودیده بودگریه کرده بودگفته بودمن هنوزنتونستم دخترت رافراموش کنم وباخاست مادرم تن به این ازدواج داده بودم من هرگزبعدازاون ازکسی خوشم نیامده وخواستگارهای خیلی زیادی هم ردکردم والان چندساله افسردگی گرفته ام وخیلی ازمریضی های ناتوان کننده ی اعضای بدن راهم گرفته ام اماالان دیگه نه اونودوست دارم نه هیچ چیزی توی این دنیاوالان ۴۰ساله هستم ....
اما اگه حسود نباشی