پروردگار عالم آدمی را دارای عقل آفریده است تا بتواند مسائل را از هم تفکیک کند و بهترین مسیر را برای خود انتخاب نماید.

خداوند انسان را دارای ذهن و اندیشه و عقل آفریده است تا بتواند مسائل را از هم تفکیک کرده و آموزه‌ها را بشنود و بهترین مسیر را برای خود انتخاب نماید. مسیری که بتواند وی را به اهداف والایش برساند.

برخی انتهای این مسیر و اهداف والا را رسیدن به پروردگار و رضای او می‌بینند و برخی در جهان مادی غرق می‌شوند و از خود را مسائل معنوی جدا می‌کنند و برخی ...

اما به راستی با وجود عاقل بودن انسان آیا باز هم نیازی به مبعوث شدن پیامبران و تبلیغات بود؟

در همین راستا باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا امروز به بررسی ضرورت نبوت و دلیل مبعوث شدن پیامبران با وجود عقل در آدمی بپردازد، پس پیشنهاد می‌کنیم با ما همراه باشید.

ضرورت نبوت

از آنجا که انسان موجودی است حقیقی و دارای استعداد رسیدن به آخرین مرحله کمال است، خداوند متعال هم از هیچ گونه فیض و بخششی کوتاهی ندارد.


این مطلب را از دست ندهید: فلسفه عدم وجود زنان در میان پیامبران الهی


بنابراین به هر شخصی به اندازه استعداد او کمالاتی اعطا می‌کند تا به فعلیت برسد که هر کس دارای صفات نیک و اخلاق پسندیده‌ای است کمال او بهشت و اگر دارای اخلاق فاسد باشد کمال او دوزخ می‌باشد از این رو، بحث نیاز ضروری انسان‌ها به وحی و شریعت و نبوت، مسئله‌ای حقیقی و مورد نیاز است.

شریعت و نبوت در لغت و اصطلاح

شریعت از شرع گرفته شده و به معنی راه آشکارا «شرعت له طریقا» یعنی راهی به او نمودم و آشکار کردم. شرع در اصل مصدر است. سپس اسم شده به راه آشکار و به آن شرع (بفتح و کسر اول) و شریعت گفته شده و بطور استعاره به طریقه خدائی اطلاق شده است.

نبوت؛ (که از نبی گرفته شده است) این لفظ (نبی) که بر وزن فعیل است اگر به معنی فاعل باشد، معنایش خبر دهنده است؛ زیرا که نبی از جانب خدا خبر می‌دهد و اگر به معنی مفعول باشد، معنایش خبر داده شده است که نبی از جانب خدا خبر داده می‌شود.

شریعت در اصطلاح؛ به معنای مجموعه عقاید اخلاقی و قوانین و مقرراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسان‌هاست.


این مطلب را از دست ندهید: راه میانبر برای درک وجود خداوند چیست؟


آیات و روایات درباره ضرورت نبوت و شریعت

مردم (در آغاز) یک دسته بودند. سپس خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آن‌ها نازل نمود تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه‌های روشن به آن‌ها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آن‌هایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (اما افراد بی‌ایمان، هم چنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد به راه راست هدایت می‌کند.


بیشتر بدانید: کدام دو پیامبر با هم پسرخاله هستند؟


 از هشام بن حکم روایت کرده اند که گفت: زندیقی که نزد امام صادق (علیه‌السّلام) آمده بود، از آن جناب پرسید: از چه راهی انبیاء و رسل را اثبات می‌کنی؟ امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: ما بعد از آنکه اثبات کردیم آفریدگاری صانع داریم که ما فوق ما و ما فوق تمامی مخلوقات عالم است و صانعی است حکیم. چنین صانعی جایز نیست که به چشم مخلوقاتش دیده شود و او را لمس کنند و با او و او با مخلوقات خود نشست و برخاست کند، خلق با او و او با خلق بگومگو داشته باشد. پس ثابت شد که باید سفرایی در خلق خود داشته باشد، تا آنان خلق را به سوی مصالح و منافع‌شان و آنچه مایه بقایشان است و ترکش باعث فنایشان می‌شود هدایت کنند. پس ثابت شد که خدا در میان خلق افرادی دارد که خلق را از طرف او که حکیم و علیم است به سوی نیکی‌ها امر می‌کنند و از بدی‌ها نهی می‌نمایند.


بیشتر بدانید: بزرگترین عید نزد پیامبران کدام عید است؟


در اینجا ثابت می‌شود که خدا در خلق زبان‌هایی گویا دارد که همان انبیاء و برگزیدگان از خلق اویند. حکمایی هستند مؤدب به حکمت او و به همان حکمت مبعوث شده‌اند و در عین اینکه از نظر خلقت ظاهری مانند سایر افرادند از نظر حقیقت و حال غیر آنهایند. بلکه از ناحیه خدای حکیم و علیم مؤید به حکمت و دلائل و براهین و شواهدند. شواهدی چون زنده کردن مردگان و شفا دادن جذامیان و نابینایان. پس هیچ وقت زمین از حجت خالی نمی‌ماند. همواره کسی هست که بر صدق دعوی رسول و وجوب عدالت خدا دلالت کند.

اگر ما عقل داریم، پس پیامبر‌ها برای چه هستند؟!

انسان ناگزیر از زندگی جمعی و اجتماعی است تا از رهگذر آن نیاز‌های گوناگون زندگی خود را تأمین کند. از طرف دیگر آدمی به وضوح نگران آینده خود و مراحل احتمالی حیات که ممکن است در پس این عالم داشته باشد، است. در مجموع هم در پی پذیرفتن زندگی اجتماعی با تمام وجود احساس می‌کند که نیازمند قانون است تا از طریق عمل به قانون و اجرای آن سعادت همه جانبه خود را به دست آورد؛ هم برای رسیدن به وضعیت مطلوبی که در آینده در برابر او قرار می‌گیرد، به دنبال هدایت و راهکار بهره مندی از شرائط ایده آل است. بشر به دلیل چنین احساس نیازی همواره خواهان قانون و جویای آن بوده، داشتن قانونی جامع و کامل که سعادت همه جانبه‌ای برایش رقم بزند، در سر لوحه آرزو‌های خود داشته است؛ اما تجربه چند هزار ساله بشر به خوبی روشن ساخت قانونی که بشر پیوسته در آرزوی آن است، چیزی نیست که از طریق عقل جزئی و منفعت اندیش و یکسو نگر آدمیان به دست آید.


بیشتر بدانید: ثروتمندترین پیامبر الهی که بود؟


به علاوه تدوین قانونی جامع و کامل برای این هدف بزرگ نیازمند داشتن شناختی کامل و همه جانبه از انسان جهان هستی و عوالم پیش رو و ناشناخته‌ای است که احیانا به آن‌ها قدم خواهد گذاشت.

در نتیجه برای تدوین چنین قانون و طرح برنامه هدایت و سعادت انسان مبدئی فرا بشری لازم است که با شناخت کامل از همه خواست‌های ظاهر و باطنی و دنیایی و آخرتی و نیاز‌های فردی و اجتماعی، قانونی را وضع نماید که سعادت بشر را در تمام عرصه‌های یاد شده، بدون کم و کاست و بر اساس عدالت برآورده سازد. چنین قانونی تنها از رهگذر فرایند وحی و داستان نبوت قابل دستیابی است.

نبوت و قانون وحی برای اداره زندگی اجتماعی و تأمین سعادت در ابعاد مختلف برای بشر ضرورتی انکارناپذیر دارد، اما این آغاز راه و یا حداکثر هدف میانه است. هدف نبوت بسی فراتر از امور یاد شده است و آن عبارت از فراهم نمودن زمینه برای دست‌یابی بشر به مقام قرب الهی و حاکم شدن توحید بر همه شئون آدمیان در دنیا و آخرت است که با هدایتگری فردی کامل امکان پذیر است تا هم خود راه هدایت را بداند و هم چگونگی هدایت کردن دیگران به این مسیر را شناخته باشد.


بیشتر بخوانید: قومی که پیامبرش را با اره قطعه قطعه کردند


با این دلایل به درستی می‌توان ضرورت قرارگرفتن ساختار نبوت و راهکار ارتباط خاص بین انسان با عالم غیب را دریافت. در غیر این صورت به شکل واضحی زندگی انسان و حیات او دستخوش نابسامانی و بی هدفی و بی سرانجامی تلقی می‌گردد که از خدای حکیم چنین خلقی محال است. معقول نیست که خداوند این همه هزینه برای ایجاد موجودی با این مقدار توانمندی و قابلیت نماید. اما در عین حال راه و مسیر تعالی و تکامل و سعادت وی را هموار نسازد.


این مطلب را از دست ندهید: چگونه پیش خدا عزیز شویم؟


این مستدل‌ترین و ساده‌ترین شکل اثبات وحی و نبوت است. اما عمیق‌تر از هر دلیل عقلی و عرفانی، سخن نورانی امام صادق (ع) است که درباره ضرورت نبوت فرمود:

«چون ثابت کردیم که آفریننده و سازنده‌ای داریم که برتر از ما و از همه آفریده‌هاست و این صانع، حکمت مدار و بلند مقام است و هیچ‌یک از آفریدگان شایسته و سزاوار آن نیستند که از نزدیک با او گفتگو نمایند، معلوم می‌شود که خداوند حکیم میان خلق خود، سفرایی دارد که میان او و بندگانش واسط‌اند. پیام‌های خالق را به مخلوق می‌رسانند. آدمیان را به مصالح و منافع و وسایل بقای آنان و موجبات فنای شان آگاهی می‌دهند. پس ثابت می‌شود که میان آفریدگان، کسانی هستند که از سوی خدای حکیم و علیم مأموریت امر و نهی دارند، و آن‌ها پیامبران و برگزیدگان اویند.


ببینید: نمازی پُراهمیت که خداوند هیچ پاداشی برای آن مشخص نکرد!


حکیمانی‌اند که حکمت الهی را آموخته و با آن مبعوث شده‌اند. در خلقت جسمانی با سایر مردم فرقی ندارد، ولی در حالات معنوی اخلاقی و صفات و کمالات وجودی کاملاً متمایز هستند. از طرف خداوند به حکمت و متانت تأیید شده‌اند. افزون بر آن‌ها (بعد از انبیا) در هر دوره زمانی ره‌آورد نبوت از طریق دلایل و براهین آن‌ها به وسیله اوصیا حفظ شده است تا زمین از حجتی که نشانه صدق عدالت را همراه دارد، خالی نباشد».

در این کلام نورانی که خاستگاه تحلیل‌های دلایل فلسفی، کلامی و عرفانی ضرورت نبوت است، بر این نکته تأکید گردیده که خداوند حکیم، چون برتر از مشاهده دیگران است، حکمت او ایجاب می‌کند که از طریق انبیا و سفیران خود راه کمال و سعادت و قرب الهی را به بندگان نشان دهد.

حکیم بزرگ معاصر علامه طباطبایی بیان زیبایی در این باره دارند:

«اگر درست دقت کنیم خواهیم دید قانونی که بشر پیوسته در آرزوی آن است و مردم تنها و دسته دسته با نهاد خدادادی لزوم چنان مقرراتی را که سعادت‌شان را تأمین کند، درک می‌کنند، همانا قانونی است که جهان بشریت را از آن جهت که جهان بشری است، بی‌تبعیض و استثنا به نیکبختی رسانیده، در میان شان کمال عمومی را برقرار سازد.

بدیهی است تا کنون در دوره‌های گوناگون زندگی بشر چنین قانونی که تنظیم یافته عقل و خرد باشد، درک نشده است. اگر چنین قانونی به حسب تکوین [نظام آفرینش]  به عهده خرد گذاشته شده بود، البته در این روزگاران دراز برای بشریت درک و مفهوم می‌شد، بلکه همه افراد مردم که به دستگاه تعقل مجهّز می‌باشند، آن را تفصیلاً درک می‌کردند، چنان که لزوم آن را در جامعه خود درک می‌کنند.

به عبارت روشن‌تر قانون کامل مشترکی که باید سعادت جامعه بشری را تأمین کند، اگر تکویناً به عهده خرد گذاشته شده بود، هر انسان با خردش آن را درک می‌کرد، چنان که سود و زیان و سایر ضروریات زندگی خود را درک می‌کند، ولی از چنین قانونی تاکنون خبری نیست.


بیشتر بدانید: راه رسیدن انسان به تقرب خداوند


قوانینی که خود به خود یا با وضع یک فرمانروا یا افراد یا ملکی تاکنون در جوامع بشری جریان یافته است، برای جمعی مسلّم و برای غیر آنان غیر مسلّم است. دسته‌ای از آن با اطلاع و دسته‌ای بی‌اطلاع می‌باشند. هرگز همه مردم که در ساختمان بشری مساوی و همه با خرد خدادادی مجهّزند، درک مشترکی در این باب ندارند.

چون به مقتضای نظریة هدایت عمومی وجود چنین درکی در نوع انسان ضروری است، ناگزیر دستگاه درک کننده دیگری در میان نوع انسان باید وجود داشته باشد که وظایف واقعی زندگی را به آنان بفهماند و در دسترس همگان گذارد. این شعور و درک که غیر از عقل و حس می‌باشد، شعور وحی نامیده می‌شود».

گفتنی است که عقل با تمام ارزش آن از کاستی‌هایی برخوردار است که نمی‌تواند به تنهایی سعادت انسان را تامین کند:

الف. -مشکل اصلی عقل این است که دایره عملکرد و شناخت آن محدود بوده، قدرت به دست آوردن شناخت و معرفتی جامع و کامل از انسانی که خود جزئی از آن است، در آن وجود ندارد. عدم دسترسی به شناختی جامع و تمام عیار مانع از تعیین حدود و چگونگی عملکرد‌ها و جهت گیری‌ها و هر نوع برنامه جامع و کامل برای حرکت در مسیر کمال حقیقی است.

البته جای تردید نیست که به گفته امیرمؤمنان (ع) عقل سرمایه‌ای پایان ناپذیر و مشاوری خیرخواه است. کسی را که با آن به رایزنی بپردازد، فریب نمی‌دهد.


ببینید: راهی که خدا برای رسیدن به خودش پیشنهاد می‌دهد!


ب- به دلیل اهمیت عقل، یکی از اهداف متعالی و بنیادین نبوت و بعثت انبیای آن است که گرد و غبار هوا‌های نفسانی را از چهره عقل بزداید. گنجینه‌های نهفته عقول آدمیان را آشکار سازد.

اما متأسفانه به گفتة امیرمؤمنان بسیاری از آدمیان توفیق بهره‌مندی از داده‌های عقلانی را ندارند.

ج- برخی با وجود چراغ عقل در شقاوت فرو می‌غلطند. زیرا عقل تنها نیروی ادراکی و اعمال قدرت در وجود آدمی نیست. گاهی هوا‌های نفسانی، عقل را که اصلی‌ترین فرمانده وجود انسان است، در چنگال خود به اسارت می‌گیرد.

در این صورت نه تنها عقل نجات بخش و کارساز نیست، بلکه چراغی است در دست خواست‌های نفسانی. نفس پس از اسیر گرفتن عقل، از نور آن جهت خواست‌های غیر الهی و غیر انسانی بهره می‌گیرد.

باتوجه به این گونه امور عقل به تنهایی توان تامین اداره بشر و تامین سعادت او را ندارد؛ عقل بدون هدایت وحی چه بسا ممکن است به عنوان جاده صاف‌کن خواسته‌های نفسانی عمل‌کند. عقل آن گاه مفید و کارساز است که در بند شریعت و نبوت باشد و از هدایت انبیا و در پرتو نور وحی پرورش یابد.

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.