به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛عربستان سعودی خود را بازیگر مهمی در منطقه خاورمیانه می داند زیرا با وجود توان مالی،سلاح های وارداتی و حمایت برخی از کشورهای غربی، برنامه ریزی های اشتباه و کم تجربگی سران آل سعود باعث شده است که نظام ریاض پی در پی از چاله ای به چاله ای دیگر بیفتد که شکست هایش در سوریه، عراق، لبنان و یمن مؤید این مدعاست ولی سران سعودی همچنان در لجاجت خود پافشاری می کنند و در راهِ منتهی به پرتگاه گام بر می دارند که معلوم نیست سرانجام به چه سرنوشتی دچار خواهند شد.
عادل الجبیر وزیر امور خارجه عربستان در کنفرانس خبری مشترک با سرگی لاوروف همتای روس خود در ریاض درباره حمایت کشورش از راهکار سیاسی در سوریه سخن گفت و جرأت نکرد که جملۀ معروف و همیشگی خود را به زبان بیاورد یعنی جملۀ "بشار اسد باید کناره گیری کند چه با راهکار نظامی چه راهکار سیاسی".
الجبیر حتی این جرأت را به خود نداد که مسالۀ "بشار اسد تا پایان دورۀ حکومت انتقالی (موقت) در مسند خود باقی خواهند ماند" را بار دیگر به زبان بیاورد.
الجبیر در این کنفرانس خبری چیزی برای گفتن نداشت زیرا راهکار نظامی که وی از آن دم می زد، منتفی شده است و عربستان در تعیین راهکارهای سیاسی برای بحران سوریه جایگاه و نقشی ندارد راهکارهایی که پایه و شالوده اش در نشست های آستانه با حضور پُررنگ ایران و روسیه ریخته می شود.
آل سعود که از انقلاب های بهار عربی و ملل عرب انقلابی که برای پایان دادن به ستمکاری، محرومیت و چپاول ثروت و انحصار قدرت در دست چند خاندان و دار و دسته های آنها به پا خاسته بودند، دچار نگرانی شد بنابراین از هیچ تلاشی و ترفند و فریبی برای خنثی کردن انقلاب های مردمی با هدف به بیراه کشاندن انقلاب ها و تبدیل آن به کشمکش های حزبی و قومیتی و درگیری های مسلحانه و آشوب دریغ نکرد تا شاید بتواند از سرایت انقلاب های مردمی به داخل خاک عربستان جلوگیری کند و تاج و تخت پادشاهی خود را از گزند انقلاب های مردمی حفظ کند در حالی که مردم عربستان در دوران حکومت خاندان سعودی چه ستم ها، محرومیت ها ، بی عدالتی ها و چه بسا اتهام "تکفیر" را نکشیده اند.
تظاهرات پراکنده ای که روز 15 مارس 2011 در سوریه برای مطالبۀ برخی خواسته ها آغاز شد، فرصت مناسبی را به دست آل سعود داد تا بتواند این تظاهرات را به آشوب، درگیری های مسلحانه و اختلافات مذهبی و قومیتی تبدیل کند و به هدف خود یعنی"نابود کردن یکی از کشورهایِ محور مقاومت دست یابد زیرا پیروزی های سوریه در مقابله و مبارزه با رژیم اشغالگر صهیونیستی باعث شده است که آل سعود به علت سکوت در قبال پایمال شدن حقوق فلسطینی ها، جرایم و جنایات صهیونیست ها و یهودی سازی اولین قبلۀ مسلمانان احساس حقارت و سرخوردگی کند بنابراین برای نشان دادن چهره ای خوب و موجه از خود به عنوان مهد اسلام، تلاش کرد که از تظاهرات مطالبات خواهانۀ سوریه بهره برداری کند.
آل سعود از امکانات رسانه ای، سیاسی و مالی خود استفاده کرد و انواع اسلحه و مهمات را به دست گروه های مسلح که آنها را "مخالفان سوری" می خواند، رساند در حالی که این گروه های تروریستی و افراطی از ارتکاب هیچ جُرم و جنایتی در حق مردم سوریه رویگردان نیستند و ابزار آل سعود برای نابود کردن سوریه و اختلاف افکنی در میان مردم این کشور و تحریک آنها علیه همدیگر هستند و می کوشند که نظام دمشق را سرنگون کنند و قدرت را در سوریه به دست بگیرند و حکومتی همچون حکومت وقت طالبان در افغانستان تشکیل دهند.
عربستان سعودی برای دستیابی به اهداف خود در سوریه از 2 همپیمانش قطر و ترکیه کمک گرفت و آمریکا، فرانسه، انگلیس، اردن و رژیم صهیونیستی نیز به حمایت از آل سعود پرداختند بنابراین سران متکبر سعودی آرزوی دستیابی به پیروزی های قریب الوقوع و گشودن دروازۀ دمشق را در سر می پروراندند ولی دیری نپایید که سرشان به سنگ واقعیت خورد و چشم باز کردند و دیدند که در شوره زار تخم می کارند و کشتی آنها در دریای طوفانی و موّاج سوریه گرفتار باد مخالف "دمشق، تهران و مسکو" شده است و سرانجام نتوانست با کمک تروریست های خود در حلب، حمص، غوطه و درعا کاری از پیش ببرد و دست از پا درازتر برگشت و تصمیم گرفت که برای جبران شکست های خود در سوریه جنگی را در یمن به راه بیندازد و گمان می کرد که می تواند ظرف چند ماه این جنگ را به نفع خود به پایان ببرد ولی زهی خیال باطل.
خلاصۀ کلام اینکه آل سعود چاره ای بجز دادن امتیازات پیاپی نداشتند و سرانجام تن به واقعیت های سوریه دادند و پرچم سفید تسلیم را بلند کردند و نشست های آستانه را به عنوان واقعیت موجود پذیرفتند و ناظر خروج خفت بار گروه موسوم "جیش الاسلام" شدند و پس از گرفتار شدن در باتلاق جنگ یمن بیش از پیش به واقعیت های تلخ تن دادند زیرا شهرها و فرودگاه های عربستان به آماج حملات یمنی ها تبدیل شده و در تیررس سلاح های آنهاست و حمایت های سیاسی، اطلاعاتی و تسلیحاتی غربی ها از عربستان کمکی به آل سعود نکرده است.
آل سعود همانگونه که در سوریه به بن بست رسیدند، دیر یا زود در یمن نیز به اشتباهات خود پی خواهند برد ولی مشکل خاندان سعودی اینست که این بار با کشوری درافتاده است که مرزهای مشترک با عربستان دارد و شهرها، فرودگاه ها و تأسیسات مهم عربستان در تیررس موشک ها و هواپیماهای بدون سرنشین یمنی ها است بنابراین آل سعود به جای لجاجت و فرورفتن روزافزون در باتلاق جنگ یمن باید سر عقل بیاید و پای خود را از این باتلاق بیرون بکشد و اشتباهاتی را که در سوریه مرتکب شده است، در یمن تکرار نکند که اگر تکرار کند، چیزی بجز ناکامی و شکست به دست نخواهد آورد.
منبع:العالم
انتهای پیام/