به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ روزانه شاید گذر چشم هایمان به افرادی بیفتد که از جنبه های مختلف معلولیت را بدنبال خود به یدک می کشند ، برخی با دیدن این صحنه پروردگارشان را بابت سلامتیشان شکر می گویند، برخی از خود می پرسند؛ چه شد که این افراد مجبور به تحمل چنین زندگی هستند و یا چرا خداوند نعمت سلامتی را از این افراد گرفته است و ...
در همین راستا باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا بطور خلاصه و گذرا به چنین سوالاتی پاسخ دهد، پس پیشنهاد می کنیم شما هم گذری بر این مطلب داشته باشید.
براساس بیان آیات و روایات، فطرت انسان بر نیکی و خیر بنا نهاده شده است و بشر با فطرت و سرشت نیکوی الهی خلق شده است و هیچ فطرت بد و سرشت ناروا در کار نیست؛ زیرا هدف خداوند از خلقت انسان، تکامل و رشد او است و نیز او ارحم الراحمین است و با هیچ کس دشمنی ندارد.
خداوند درباره آفرینش انسان می فرماید:
«لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسانَ فی اَحْسَنِ تَقویم»
بیشتر بدانید: قسمت با اختیار و عقل انسان چه ارتباطی دارد؟ / حکایت قسمت در ازدواج
«ما انسان را به بهترین شکل آفریدیم.»
و نیز می فرماید: «اَلّذی اَحْسَنَ کُلَّ شَیءٍْ خَلْقَهُ»؛
«او همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید.»
در نظام احسن آفرینش، با این همه لطف و مهر و بزرگواری خالق، چرا کسی ناقص شود و از نعمتها محروم گردد. خدا که فیض بخش مطلق است، چرا فیض و لطفش را دریغ می نماید؟
نعمتهای الهی عمومی است و اگر به کسی نرسد، باید دید عیب از کجاست و چه عواملی باعث گرفتاری او شده است. بنابراین در این جهان بینی، خلقت بد و فطرت ناروا معنا ندارد.
چنانکه رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
«ما مِنْ مَوْلُودٍ اِلاّ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَةِ فَأَبَواهُ یُهَوِّدانِهِ وَیُنَصِّرانِهِ ویُمَجِّسانِهِ؛ تمام انسانها بر فطرت [سالم] متولد می شوند و این پدر و مادر کودک اند که او را یهودی و نصرانی و مجوسی می کنند.»
خداوند بدبختیها و زشتیها را از خود انسان می داند و می فرماید: «ما أَصابَکَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّه وَما أصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکْ»؛
بیشتر بخوانید: عوامل ژنتیکی مهمترین علت معلولیت درجامعه
«هر احسان و نیکی که به تو می رسد از جانب خداست، و هر بدی و زشتی که به تو می رسد از خود توست.»
و نیز می فرماید: «وما أصابَکُمْ مِّنْ مُّصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أیْدیکُمْ»؛
«هر مصیبتی که به شما می رسد نتیجه اعمال شماست.»
از این آیات و روایات به دست می آید که اصل، در آفرینش انسان، بی عیب و نقص بودن است و اگر انسانی فاقد بعضی کمالات باشد، وجود او استثنایی بوده و جنبه ثانوی دارد که بر قانون خلقت وارد شده است، و نیز بیانگر آن است که تمام بدیها، پلیدیها، نقصها و صفات زشت و ناهنجاریها، همه از خود انسان است.
آیا افرادی که مشکل جسمی دارند، بطور فلج هستند؛ در عالم ذر خودشان این مسئله را قبول کرده اند؟!
آیا کودک علیل می تواند به پدر و مادرش بگوید: مقصر شما هستید که به خاطر خوشی خودتان، مرا به دنیا آورده اید؟
بیشتر بدانید: فلج مغزی گریبانگیر چه افرادی میشود و راه درمان آن چگونه است؟
در راستای پرسش های بالا می توان چنین پاسخی را مطرح کرد:
به کسانی که مشکل جسمی دارند؛ نمی شود گفت که در عالم ذر خودت قبول کردی. زیرا بشر در نوع شکل و قیافه و قامت اختیاری ندارد. خداوند هر کس را به هر شکلی که بخواهد می آفریند.
دنیا بر اساس علیت و معلول، سبب و مسبب خلق شده است. بعضی از خوارکی ها و ژن ها در زیبایی افراد تأثیر دارد. همان طور که فرزندان، روحیات والدین را به ارث می برند.
براساس روایات، زمان و ساعت انعقاد نطفه، حالت حیض بودن مادر و تکلم، هنگام آمیزش، تأثیراتی بر جسم نوزاد خواهد داشت.
ولی نمی شود مادر و یا پدری را در علیل بودن کودکش مذمت نمود.
بیشتر بدانید: عذاب جهنم و نعمات بهشتی مادی هستند؟
چون نمی شود گفت در این مورد خاص، حتماً پدر و مادر مقصر هستند.
چه بسا مشیت الاهی بر این قرار گرفته که این بنده و والدینش به این صورت امتحان شوند.
اگر خداوند نعمت سلامتی را از فردی بگیرد؛ تحقیقاً بر اساس حکمت بوده و به نفع آن فرد است؛ گرچه شاید الان متوجه نشویم.
بطور مثال در روایت آمده است:
کسانی که در دنیا با سختی و مشکلات امتحان می شوند؛ آن قدر خداوند با کرمش به آن ها می دهد که آن بندگان می گویند ای کاش در دنیا بدنمان را با قیچی قطعه قطعه می کردند.
پس در نقص عضو هیچ نوزادی نمی شود به صورت قطعی، والدین را محکوم کرد. هیچ پدری نوزاد ناقص و فلج نمی خواهد. بشر براساس شواهد و قرائن ظاهری بررسی می کند و می گوید: اگر فلان دارو را می خوردی؛ فرزندت فلج نمی شد.
ولی اگر اراده خداوند بر موضوعی تعلق بگیرد؛ شما گرفتار نسیان و فراموشی شده و از خوردن دارو غفلت می کنید.
بیشتر بدانید: آشناپنداری از عالم ذر نشأت میگیرد؟/ چگونه وقایع روز الست را به یاد آوریم؟
مثلا والدینی که از قرص جلوگیری استفاده می کنند؛ اگر خداوند اراده کند که به آن ها فرزند بدهد؛ خوردن یک وعده قرص جلوگیری، فراموش می شود و یا این که قرص خاصیت خودش را از دست می دهد. قرص جلوگیری سبب حامله نشدن است نه علت واقعی.
بر اساس قانون طبیعت، والدین باید فرزنددار شوند. براساس همین قانون، همه والدین، بچه دار شدن را دوست داشته و به فرزند عشق می ورزند. والدین همه جوانی و سلامتی خودشان را به پای فرزندانشان می گذارند.
این قانون عشق به فرزند را مالک حقیقی انسان، خداوند متعال، عطا کرده است. هیچ مادری فرزند ناقص نمی خواهد و حق انتخاب ندارد تا این که فرزند سالم را بگیرد و ناقص را پس دهد.
مادر عاشق، فرزند سالم و تنومند را خواهان است.
پس اعتراض به والدین در خصوص فرزنددار شدن و یا فرزند فلج داشتن، اعتراض به خداوند است.
بله اگر بر اساس علم روز، بعضی از قوانین در علم پزشکی ثابت شده است که برخی از زوجین باید قبل از حاملگی به پزشک مراجعه و تحت درمان قرار بگیرند؛ باید این کار صورت پذیرد.
در پایان به داستان ابا بصیر نابینا از اصحاب امام باقر علیه السلام توجه کنید که مطالعه این داستان، ما را در جهت تحمل مشکلات کمک می کند.
«ابا بصیر که از نابینایی خود خسته شده بود و با اطلاعی که از فضایل و کرامات امامان علیهم السلام داشت؛ محضر امام باقر علیه السلام جهت رفع مشکل خود، مشرف شد.
او می گوید: من روزی به امام محمد باقر علیه السلام عرض کردم که شما ذریه رسول خدا هستید؟
فرمود: بلی. گفتم: رسول اللَّه وارث همه پیامبران است؟
فرمود: بلی.
آن حضرت وارث تمام علوم ایشان است.
حتما بخوانید: چقدر آماده مرگ هستیم؟
گفتم: شما جمیع علوم رسول اللَّه را به ارث بردید؟
گفت: بلی.
گفتم: شما قدرت دارید که مرده ها را زنده کنید و کور مادر زاد را از کوری شفا بخشید و شخص را از مریضی برص، مداوا کنید و مردم را به آنچه در خانه های خود می خورند و ذخیره می کنند؛ خبر دهید؟
فرمود: بلی. به اذن الهی می توانیم.
بعد از آن فرمود: ای أبو بصیر نزدیک من بیا. چون نزدیک رفتم؛ دست مبارک را بر چشم و روی من کشید؛ چشم باز کرده، بینا شدم و صحرا و کوه و آسمان و زمین را دیدم. بعد از آن دست به روی من کشید؛ به نابینائی همان طور که بودم؛باز گشتم.
أبو بصیر می گوید: سپس آن حضرت به من گفت: اگر می خواهی که بینا باشی؛ همچنان که بودی و حساب تو بر خدای تعالی باشد و اگر می خواهی که این چنین باشی که هستی و(بدون حساب) ثواب و پاداش تو، بهشت باشد؟
گفتم: همین می خواهم که هستم که بهشت نزد من از این، دوست داشتنی تر است»(محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 2، ص 142 و 143)
انتهای پیام/