پیرمرد ۷۰ ساله‌ای که با دختر سرایدار خود ازدواج کرده بود، پس از دو ماه زندگی مشترک حاضر به جدایی از وی شد.

شیرین‌ترین طلاق بعد از ۲ ماه زندگی مشترکبه گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ اوایل فروردین ماه امسال بود که پیرمرد ثروتمند که همه فرزندانش برای زندگی به خارج از کشور سفر کرده بودند، در تنهایی خود از پنجره حیاط خانه ویلایی اش دختر جوانی را دید که در کنار پدرش در حال تمیز کردن حیاط خانه است.

پیرمرد ۷۰ ساله که چند سالی از فوت همسرش می‌گذشت با دیدن این صحنه به فکر فرو رفت و از آن روز به بعد دختر جوان را زیر نظر داشت و این در حالی بود که پدر دختر جوان، سرایدار و باغبان خانه ویلایی بود. روز‌ها می‌گذشت و جمشید روز‌هایی که مرد سرایدار دخترش را به خانه ویلایی می‌آورد، لباس‌های شیک می‌پوشید و به بهانه‌های مختلف خودش را به دختر جوان که المیرا نام داشت نزدیک می‌کرد، اما هیچ کسی فکر نمی‌کرد که جمشید دلباخته المیرا شده است.

اردیبهشت ماه امسال بود که جمشید دیگر طاقتش سر رسید و نتوانست علاقه‌ای که به دختر جوان داشت را پنهان نگه دارد. مرد ثروتمند سرایدر خانه اش را صدا زد تا با هم صحبت کنند.

پدر ۴۵ ساله المیرا از اینکه صاحب کارش او را صدا زده تا با هم صحبت کنند شوکه شده بود، چون در این سال‌ها که او نزد مرد ثروتمند کار می‌کرد چنین اتفاقی نیفتاده بود، پدر المیرا به طبقه دوم ساختمان رفت و در بالکن بزرگ در کنار میز استراحت جمشید ایستاد که مرد ثروتمند از او خواست تا روی صندلی بنشیند، جمشید در شروع صحبت هایش ابتدا شروع به مقدمه چینی کرد و قبل از اینکه درخواستش را مطرح کند از پدر المیرا عذرخواهی کرد و این در حالی بود که مرد باغبان هر لحظه بیشتر در فکر فرو می‌رفت تا متوجه حرف‌های صاحب کارش شود.

مرد ثروتمند دیگر نتوانست حرف هایش را طولانی کند و المیرا را از پدرش خواستگاری کرد. مرد سرایدار شوکه شده بود و نمی‌دانست چه جوابی باید بدهد و این درخواست در حالی مطرح شد که جمشید وعده‌های پولی زیادی را برای گرفتن جواب مثبت مطرح می‌کرد.

پدر المیرا به فکر فرو رفته بود و نمی‌دانست چه تصمیمی باید بگیرد و از جمشید خواست چند روز به او مهلت دهد تا با دخترش صحبت کند.

جواب مثبت اجباری

المیرا وقتی ماجرای خواستگاری مرد ثروتمند را شنید شوکه شد و با توجه به وعده‌های پولی که جمشید مطرح کرده بود از پدرش خواست چند روزی به او فرصت دهد تا درباره زندگی اش فکر کند. این در حالی بود که پدر المیرا با زبان بی زبانی از دخترش خواست تا برای تغییر زندگی شان به جمشید جواب مثبت دهد.

المیرا چند روز در فکر بود تا اینکه بغضش شکست و در حالی که اشک می‌ریخت به آغوش مادرش پناه برد و گفت: بخاطر خانواده ام، خواهرم و برادرم جواب مثبت می‌دهم تا آن‌ها معنی آرامش در زندگی را درک کنند. المیرا به جمشید جواب مثبت داد و دختر ۲۲ ساله با مهریه ۵۰۰ سکه‌ای با مرد ثروتمند ازدواج کرد و این در حالی بود که المیرا سر سفره عقد آرام اشک می‌ریخت.

طلاق پس از ۲ ماه زندگی

آخرین روز‌های تیرماه امسال جمشید همراه المیرا به دادگاه خانواده رفت و خواست تا به این ازدواج کوتاه مدت پایان دهد.

جمشید در دادگاه خانواده ونک پیش روی قاضی پرونده قرار گرفت و گفت: تنها بودم و به فکر ازدواج مجدد بودم که دلباخته المیرا شدم و او را از پدرش که باغبان و سرایدار خانه ام است خواستگاری کردم و آن‌ها نیز به خاطر مشکلات مالی که در زندگی شان بود پذیرفتند تا دخترشان با من ازدواج کند. در این ۲ ماه از المیرا نه خیانتی دیدم و نه بی احترامی و او همیشه سعی می‌کرد که در این مدت زندگی متوجه ناراحتی هایش نشوم، اما شب‌ها صدای گریه کردن هایش را می‌شنیدم و از اینکه با من به اجبار و از روی کمک به خانواده اش ازدواج کرده بود ناراحت بود.

مدتی به این رفتار‌ها بی تفاوت بودم و فکر می‌کردم با گذشت زمان همه چیز عادی می‌شود و المیرا مرا به عنوان شوهرش می‌پذیرد، اما چندی قبل متوجه عشق پنهانی او به پسرعمویش شدم. یک شب گوشی المیرا را برداشتم و فهمیدم او به خاطر خانواده اش حاضر شده از عشقی که به پسرعمویش داشته بگذرد و با من ازدواج کند و شرایط روحی پسر عمویش نیز به خاطر این اتفاق به هم ریخته است و خودم را باعث جدایی آن‌ها دیدم. تا اینکه یک شب از المیرا خواستم تا با هم راحت باشیم و بدون هیچ نگرانی صحبت کنیم که المیرا  سکوتش شکست و از عشق و زندگی‌ که قرار بود با پسرعمویش بسازد حرف زد.

وی افزود: همین باعث شد تا تصمیم گرفتم امروز به دادگاه خانواده بیایم و از المیرا که مثل دخترم است طلاق بگیرم و برای کمک به زندگی آینده اش همه ۵۰۰ سکه بهار آزادی را به صورت نقدی به او پرداخت می‌کنم تا روز‌های سخت زندگی با من برایش جبران شود.

عشق به پسر عمو

المیرا آرام اشک می‌ریخت و به قاضی دادگاه گفت: از بچگی با پسرعمویم بزرگ شدم و قرار بود مرد زندگی ام شود که ماجرای خواستگاری مرد ثروتمند پیش آمد که بعد از چند روز تصمیم گرفتم به خاطر خانواده ام پا روی رویاهایم بگذارم. اما پس از ازدواج شب‌ها اشک می‌ریختم و دلتنگ پسرعمویم می‌شدم و از او می‌خواستم که مرا ببخشد. تا اینکه جمشید متوجه ماجرا شد و خودش تصمیم به جدایی گرفت.

قاضی دادگاه پس از شنیدن صحبت‌های دختر و مرد ثروتمند طلاق آن‌ها را صادر کرد و جمشید نیز در همان دادگاه همه مهریه المیرا را پرداخت کرد.

منبع: رکنا

انتهای پیام/

 

طلاق توافقی مرد 70 ساله از همسر جوانش

برچسب ها: طلاق عاطفی ، عشق
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۳
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
سعید
۰۳:۵۳ ۲۵ مرداد ۱۳۹۷
پول زیاد داشته 2ماه زن جوان داشتخ حالا سراغ دخترجوان دیگر می رود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۱۱ ۲۳ مرداد ۱۳۹۷
دروووووووووود بر شرفت
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۰۲ ۲۲ مرداد ۱۳۹۷
با حال بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۳۸ ۲۲ مرداد ۱۳۹۷
پیر شدیم و نتوانستیم ازدواج کنیم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۳۷ ۲۲ مرداد ۱۳۹۷
پیر شدیم و نتوانستیم ازدواج کنیم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۳۹ ۲۲ مرداد ۱۳۹۷
پول حلال مشکلات هست .جز مرگ.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۴۴ ۲۲ مرداد ۱۳۹۷
درود بر تو
United States of America
زن
۱۱:۱۸ ۲۲ مرداد ۱۳۹۷
والا بعضیها چقد شانس دارن.خوش به حالش مردم نون شب ندارن بخورن این دختره در عرض یک شب صاحب اینهمه ثروت شد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۱۵ ۲۲ مرداد ۱۳۹۷
خدا عزتت بده پیرمرد خیلی مردی
Iran (Islamic Republic of)
ملکوت
۰۷:۵۰ ۲۲ مرداد ۱۳۹۷
آفرین بر این مرد خدای باد کار خوبی کرده است.
Iran (Islamic Republic of)
ابومصطفی
۲۲:۵۵ ۲۱ مرداد ۱۳۹۷
درود بر شرف پیرمرد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۲۴ ۲۱ مرداد ۱۳۹۷
بازم ادم خوبی و درستکاری بوده ..هر کس دیگ بود اصلا اینکارو نمیکردو میگفت بهم خیانت کرده .

مطمعن باش خدا تگاهش میکنه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۱۲ ۲۱ مرداد ۱۳۹۷
بی وجدان ها بعضی مردم آنقدر پول دارند که هر کاری دلشون میخواد انجام میدن.
آخرین اخبار