البته در جای دیگری هم در قرآن یاد خدا مایه آرامش دلها مطرح شده است. «ألا بذکر اللّه تَطمئنّ القلوب» ، با یاد خداوند دلها آرام مىگیرد (رعد ۲۸). این دو آیه با هم منافاتى ندارد، زیرا در یک جا ترس از عظمت خداوند است و در جاى دیگر اطمینان به خداوند است.
بیشتربخوانید :شلوغترین طبقه جهنم کجاست و چه کسانی در آن هستند؟
چنانکه در آیهاى دیگر مىخوانیم: «اللّه نَزّل احسن الحدیث کتاباً متشابهاً تَقشَعِرّ منه جلود الّذین یَخشون ربّهم ثمّ تلین جلودهم و قلوبهم الى ذکر اللّه» کسانى که از خداوند خشیت دارند با خواندن و شنیدن قرآن پوست بدنشان مىلرزد و پس از مدّتى آرام شده و دلهایشان نرم مىشود (زمر ۲۳).
پس با نگاهی به آیه ۲ سوره مبارکه انفال و در عین حال آیه ۲۳ سوره مبارکه زمر در مییابیم که یاد خدا هم مایه تلنگر و تذکر و خشیت است و هم مایه آرامش انسان در واقع کسی که با شنیدن یاد خدا خشوع ورزد دلش آرام میگیرد. پس راه کسب آرامش با یاد خدا خشوع و ترس از عظمت پروردگار است.
حال گاهی برای انسان پیش میآید که باوجود ذکر زیاد و نمازخواندنهای فراوان باز هم به آرامش نمیرسد و دلیل آن را میتوان اینجا دریافت.
متن آیه
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ ءَایَتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَناً وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَمِمَّا رَزَقْنَهُمْ یُنفِقُونَ
ترجمه
مؤمنان، تنها کسانى هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهایشان (از عظمت او) لرزان شود و هرگاه آیات خدا بر آنان تلاوت شود، ایمانشان را مىافزاید و تنها برپروردگارشان توکّل مىکنند.
آنان که نماز را برپا مىدارند و از آنچه به ایشان روزى دادهایم، (به محرومان) انفاق مىکنند.
آرى، یاد قهر و عقاب الهى دل مؤمن را مىلرزاند و با یاد لطف و مهر الهى، دلش آرام مىگیرد، همچون کودکى که از والدین خود هم مىترسد، هم به آنان دلگرم است.
«وَجل»، به حالت اضطراب و خوف و ترس انسان گفته مىشود که گاهى به خاطر درک مسئولیّتها و احتمال عدم انجام وظایف است و گاهى به خاطر درک عظمت مقام و هیبت الهى است. لذا در قرآن مىخوانیم: «انّما یَخشَى اللّه من عباده العلماء»، تنها بندگان عالم و آگاه، از خداوند خشیت دارند.
پیامها
آنکه با شنیدن نداى اذان و آیات الهى بىتفاوت باشد، باید در کمال ایمان خود شک کند. «انّما المؤمنون اذا ذُکر اللّه وَجِلَت»
ذکر نام خدا از سوى هرکس باشد، در مؤمن اثر مىگذارد. «اذا ذُکر اللّه وَجِلَت»
ایمان، با عشق و خشیت درونى همراه است. «المؤمنون... وَجِلت قلوبهم»
ایمان، مراتب و درجاتى دارد و قابل کاهش و افزایش است. «زادتهم ایماناً»
ترسى که ریشه در جهل داشته باشد بد است، ولى ترسى که از معرفت سرچشمه بگیرد پسندیده است. «المؤمنون ... وجلت»
هر آیه قرآن، حجّت و دلیل و نورى است که مىتواند بر ایمان بیفزاید. «اذا تلیت... زادتهم ایماناً»
مؤمن، میان بیم و امید است. «المؤمنون، وجلت قلوبهم، یتوکّلون»
کسى که تنها خداوند را ربّ خود مىداند، تنها به او توکّل مىکند. «على ربّهم یتوکّلون»
نشانه ایمان آن است که ابتدا دل مؤمن با یاد خدا خشیت پیدا مىکند، «وَجِلَت قلوبُهم»، سپس با تلاوت و یادآورى آیات الهى، بر ایمانش افزوده مىشود، «زادتهم ایماناً» و توکّل بر خدا نموده، «یتوکّلون» نماز را به پا مىدارد، «یقیمون» و به دیگران نیز کمک مىنماید. «ینفقون»
رفتار انسان، برخاسته از انگیزهها، دیدگاهها و اعتقادات اوست. «انّما المؤمنون... یقیمون... ینفقون»
اسلام، انفاق بخشى از مال و دارایى را لازم دانسته است، نه تمام آن را. «ممّا رزقناهم ینفقون» (یکى از معانى «مِن»، تبعیض است)
نماز و انفاق مؤمن مقطعى نیست، بلکه مستمرّ و دائمى است. «یقیمون... ینفقون»
انفاق، باید از مال حلال و روزى الهى باشد. «ممّا رزقناهم ینفقون»
مؤمن، دارایى خود را بخشش الهى مىداند، نه محصول دسترنج خویش و این عقیده، گذشت و انفاق را بر او آسان مىکند. «ممّا رزقناهم ینفقون»
منبع: تفاسیر نور و نمونه
انتهای پیام/