در روزگاران قدیم کمتر زائر و مجاوری بود که به اطراف حرم مطهر امام رضا (ع) بیاید و از سوغاتی‌های این دیار، تحفه‌ای به همراه خود نبرد.

به گزارش خبرنگار  گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد ، زعفران، زرشک، مهر و تسبیح همه بوی خاک خراسان را می دهد، اما بازار فروش شان مشهد است و بازار رضا و عباسقلی خان و خیابان‌های منتهی به حرم امام رضا نیز از قدیم میزبان بازاریانی بود که این اجناس را می‌فروختند.

سال‌ها گذشت و مشهد پذیرای زائران و مسافران بیشتری شد، بازار هم گرم‌تر شد و تنوع این سوغاتی‌ها بیشتر شد.

آن‌ها که تولید کننده بودند، شرکتی راه انداختند و آنانکه فروشنده، حجره هایشان را به فروشگاه‌های بزرگ تبدیل کردند و خریدار نیز جنس بیشتری را می خرید تا آنکه ... چشم چینی‌ها به این بازار دوخته شد.

چشم دوختن همانا و چنگ انداختن در دل بازار همانا، در واقع طولی نکشید که چینی‌ها، بازار سوغات این دیار را از دست اهالی اش ربودند و تولیدات چینی، جای محصولات ایرانی را گرفت.

زحمت پیدا کردن جنس ایرانی و مرغوب به دوش خریدار افتاد و فروشنده واسطه‌ای بود تا سود بازار را به دست واردکنندگان و دلالان برساند.
 
انگشترمشهدی، هنری هزار ساله که  هنوز زنده است
در این گذار، اما بازار محصولی، حاصل دست رنج هنرمندان دیار خراسان با نام انگشتر نیز دست خوش بسیاری از اتفاقات و تغییرات شد.
 
محصولی که عمرش به بیش از 1000 هزار سال می رسد و بسیاری از انگشترسازان مشهدی به واسطه‌ی نزدیکی شان به معدن سنگ فیروزه نیشابور، هنرشان را صرف این کار می‌کردند.

در واقع برای بسیاری از زائران و مجاوران که به بازار انگشتر فروشان می‌رفتند، آنچه بیشتر از هرچیزی برایشان جلوه می‌کرد، سنگی بود که بر رکاب انگشتر سوار می شد و کمتر کسی به رکاب انگشتر توجه می‌کرد.

بسیاری از خریداران، رکاب اندازه‌ی انگشت شان را با هرطرحی که فروشنده در اختیار داشت انتخاب می‌کردند و عده‌ای نیز سراغ رکاب سازان می‌رفتند و طرحی مطابق نظر خودشان به انگشترساز سفارش می‌دادند.

سلیقه‌ها که متفاوت شد کار رکاب سازان نیز سخت‌تر شد، ظرافت، زیبایی و نوآوری در طرح رکاب نیز شد جزیی از مختصات یک انگشتر خوب.
در واقع بسیاری از فروشندگان سراغ انگشترسازانی می‌رفتند که وقت بیشتر و هنر بیشتری را صرف ساخت رکاب کنند، مشتری نیز به فروشگاهی می‌رفت که محصولات دست ساز و با ارزش تری را پیدا کند.
 
انگشترمشهدی، هنری هزار ساله که  هنوز زنده است
بازار رضا، طبقه اول. جایی بود که می توانستی بسیاری از‌ این انگشتر سازان خوش ذوق و هنرمند را پیدا کنی. جایی که صدای قلم و چکش در آنجا آنقدر زیاد بود که خبر از گرمی این بازار داشت.

انگشتر‌ها در طبقه اول ساخته می‌شد و در طبقه همکف به فروش می‌رسید، فاصله همین قدر کوتاه بود. بازاریان دیگر هم دنبال انگشتر دست ساز و زیبا بودند، مقصدشان همین بازار رضا بود ...


روزگار گذشت، قدیمی‌ها که رفتند، رنگ بازار هم رفت


هنر کمرنگ شد و تعهد فروشندگان به فروش انگشتر ایرانی و دست ساز کمرنگ‌تر. عده‌ای نان این کسب و کار به مذاقشان خوش نیامد و تغییر شغل دادند و عده‌ای که هنرشان، پاسخگوی خرج و مخارج محل کارشان نبود، مجبور به تغییر محل کارشان شدند.

اما مهمتر از هرچیز آن بود که دیگر انگشتر‌ها از طبقه اول به همکف نمی‌آمد ... انگشتر از هزاران کیلومتر آن طرف‌تر و در کشور‌هایی مانند چین، تایلند و ترکیه تولید می‌شد و سپس راهی بازار مشهد می‌شد.

کم کم انگشتر‌های ماشینی در بازار جایگزین محصولات دست ساز ایرانی شد و خریدار دل خوش از آن بود که می‌تواند انگشتری ارزان‌تر بخرد.

گرچه هنوز در این بازار می شد ردپایی از انگشترسازان متعهد را پیدا کرد، اما برای خیلی‌ها، خیابان میثم در منطقه طلاب مشهد، بهترین مکان برای این صنف شده بود، آن هم به دلیل اجاره‌های کم مغازه هایشان، با این حال رنج حاصل از تورم و رکود در بازار را تحمل می‌کردند.

انگشترسازی می‌گفت: من سالهاست که در این صنف فعالیت می‌کنم، اما بازار هیچوقت این چنین در سکوت فرو نرفته بود.
 
انگشترمشهدی، هنری هزار ساله که  هنوز زنده است
دردو دل گفتنش تنها گلایه از محصولات چینی نبود بلکه می‌گفت: آنقدر نوسان در بازار نقره بالاست که نمی‌دانیم نقره را به چه قیمت بخریم و رکاب انگشتر را با چه قیمتی بفروشیم.

در کارگاه دیگری 3 نفر پشت میز کوچکی نشسته بودندو قلم و چکش و سمباته به دست، مشغول کار بودند و هر کدام حرفی برای گفتن داشتند.

یکی می‌گفت: بازار انگشتر را همین رکاب‌های ماشینی خراب کرده است و دیگری می‌گفت: رکاب انگشتر‌های خارجی عیار‌های غیر واقعی دارند و بعضی از فروشندگان انصاف را رعایت نمی‌کنند و خیلی راحت انگشتر را با هر قیمتی که میخواهند به فروش می‌رسانند، در نتیجه حاصل این کار می‌شود بی رونق شدن بازار انگشتر دست ساز ایرانی.

به هر کدام از کارگاه‌ها که میرفتی، استادان قلم زنی بودند که کساد بازار بر کارگاهایشان سایه انداخته بود و دست ساخته هایشان رادر گوشه‌ای از کارگاه جمع کرده بودند.

یکی از قدیمی‌های این صنف حرف تازه‌ای داشت و می‌گفت: رکاب‌های دست ساز قیمت‌های بالایی دارند و مشتری شان در بازار کشور‌های عربی و اروپایی است و از آنجاییکه ساخت این رکاب‌ها خیلی زمان می برد بهتر است به سمت تولید انگشتر‌های ماشینی برویم، این کار هم سود دارد و هم میتوانیم با تولید انبوه، رقبایمان در بازار‌های داخلی و خارجی را کنار بزنیم.

گرچه ارزش هنر هنرمندان این صنف را نمی‌توان نادیده گرفت، اما بودند کسانی که با انگیزه‌ی رقابت با تولید کنندگان خارجی، رکاب ماشینی تولید می‌کردند.

یکی از این تولید کنندگان آقای حسینی است، او تجربه‌ی 30 سال اش را به کار گرفته است تا در کنار 70 کارگرش نگذارند سود این بازار به جیب دلالان و تولید کنندگان خارجی برود.‌

او می‌گفت: برای حفظ این کارگاه، بحران‌های مختلفی را پشت سر گذاشته است و حتی لوازم منزل و ماشین زیرپایش را نیز فروخته است تا بتواند تولید را زنده نگه دارد.

او حالا روزانه بیش از 100 رکاب انگشتر تولید می‌کند و می‌گوید اگر بتوانیم جلوی واردات انگشتر را بگیریم، میتوانیم از خروج ماهانه بیش از 2 میلیون دلار ارز از کشور جلوگیری کنیم.

بسیاری از این رکاب سازان مانند آقای حسینی، تولید برایشان زندگیست و رکاب انگشتر خونیست که در این زندگی جریان دارد، اما تداومش به همت مسئولان نیازمندست.

مسئولان اداراتی مانند میراث فرهنگی و صنایع دستی، سازمان صنعت، معدن و تجارت و گمرک که نگاهشان به این هنر و صنعت ایرانی کمتر شده است، با اندکی حمایت از فعالان این صنف می‌توانند، قلب بازار انگشتر را در داخل مرز‌های ایران و استان خراسان رضوی زنده نگه دارند.
 
انتهای پیام//ف.ف
 
گزارشگر:فروغ فرخ پور
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.