بیشتر روزها وقتی به خانه می آمد، رنگ به چهره نداشت، راز این قصه مخفی ماند تا روز تشییع جنازه اش که بچه های مدرسه آقای مدیر را لو دادند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ انقلاب که پیروز شد، ناصر را برای ریاست آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان انتخاب کردند اما آنقدر در سال های پیش از انقلاب سختی کشیده بودند که دیگر همسرش به رفتن آنجا رضایت نداشت.

قرار شد در دو شیفت صبح و عصر در منطقه 6 تهران مدیریت مدرسه ای را قبول کند. مدرسه اش در قسمت محروم نشین منطقه قرار داشت، آن روزها درآمد ناصر از کار در مدرسه و انجام کارهای کامپیوتری، 2500 تومان بود اما هر روز صبح که از خانه بیرون می رفت فقط 5 تومان از پول ها را برای خود بر می داشت و هر چه بانو از او می خواست تا پول بیشتری بردارد، قبول نمی کرد که نمی کرد. شب ها که به خانه می آمد، رنگ و رو به چهره نداشت و وقتی زینت بانو از او سوال می کرد مگر غذایت را نخوردی می گفت: فرصت نکردم...


بیشتر بخوانید:جوان‌ترین شهید دوران دفاع مقدس را بشناسید + فیلم 


در مراسم تشییع جنازه اش بچه های مدرسه بسیار بی تابی می کردند و تازه کاشف به عمل آمد که بله آقا ناصر همان پولی را هم که با خود می برده خرج بچه های محروم مدرسه می کرده و غذایش را هم به بچه هایی می داده که غذا نداشته اند. برای آنها کلاس های درس خصوصی می گذاشته تا مبادا از دیگر همکلاسی های خود عقب بمانند.

منبع:جماران

انتهای پیام/

چرا شهید عبدالی میان بچه ها محبوبیت داشت؟

برچسب ها: دفاع مقدس ، خواندنی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.