به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ فیلیپ جرالدی، افسر سابق سازمان سیا به نحوه کنترل آمریکا توسط چیزی که او آن را «قدرت یهودی» مینامد، اشاره میکند.
جرالدی در گفتوگو با «فرهیختگان» میگوید: «اخیرا در کنفرانسی با عنوان «برخورد با دروغهای دولت آمریکا» سخنرانی کردم. سخنان من بیشتر با محور درک صهیونیسم بود به این معنی که چگونه قدرت یهودیان از موجودیت اسرائیل در آمریکا حمایت میکند.
من در سخنرانیام بیشتر روی دو مقوله فساد اداری در دولت آمریکا و قدرت لابیهای داخلی تمرکز کردم. اقدام لابیها بهصورتی است که افکار عمومی را به انحراف میکشند و منافع کشورهایی را که به آنها پول میدهند تامین میکنند حتی اگر با این کارشان آسیبهای جدی به آمریکا وارد کنند.»
بیشتر بخوانید: ردپای «سلطان کازینوها» در تصمیمات جنجالی ترامپ/ میلیاردر پرنفوذ صهیونیست در کاخ سفید کیست؟
انتقال من به سازمان سیا سخت نبود
داستان زندگی من حدود نیم قرن پیش آغاز شد. بعد از فراخوانده شدن برای جنگ ویتنام و درست زمانی که در سال 1968 از دانشگاه فارغالتحصیل شدم و بعدها به سازمان سیا پیوستم.
من در آن زمان بدون اینکه چیز زیادی از جنگ بدانم طرفدار آن بودم. این باور که کمونیسم در جنوب شرق آسیا، تهدید بزرگی برای جهان و آمریکاست، توسط رسانه در من ایجاد شده بود. آن موقع درباره جنبش دانشجویی ضد جنگ نظر مثبتی نداشتم به این دلیل که تصورم این بود آنها عمدتا بهدلیل فراخوان عمومی جنگ با آن به مخالفت برخاستهاند و اعتقادی به این مفهوم که خود جنگ اشتباه است، ندارند.
از آنجا که کمی روسی صحبت میکردم، مرا به واحد جمعآوری اطلاعات ارتش در غرب برلین فرستادند. حدود سه سال در آنجا بودم، جایی که من و 50 نفر از همکارانم جز نوشیدن و میهمانی گرفتن کار دیگری نکردیم.
آن سه سال برای من تجربهای بود تا لمس کنم عملکرد دولت چگونه است، درصورتی که دیدم اصلا کاری صورت نمیگیرد. پس از گرفتن دکتری در رشته تاریخ اروپا، انتقال من به سازمان سیا چندان سخت نبود. دلیل این مساله این بود که موضوع پایاننامهام به اندازهای مبهم بود که کسی به غیر از دولت مرا استخدام نمیکرد. حضور مقطعی من در یکی از واحدهای ارتش که ارتباط نزدیکی با سیا داشت، تجربه خیلی خوبی برای من بود.
سازمان سیا بهطور کامل قادر به ایجاد بحران برای آمریکا بود و سپس در قامت دفاع از منافع آمریکا ظاهر میشد؛ زیرا بهترین درمان برای دردسری بود که خود ایجاد کرده بود. مقابله با «کمونیسم اروپایی» پس از جنگ ویتنام تهدیدی جدی برای آمریکا بود که منابع را بهصورت بیهدف از بین میبرد در حالی که نه فرانسه، نه اسپانیا و نه ایتالیا هیچوقت حتی به کمونیسم نزدیک هم نشدند.
گزارشهای دروغین برای فریب آمریکا
همانطور که من پلههای ترقی را در سازمان سیا بالا میرفتم، متوجه یک توطئه سازمان یافته شده که برای ترویج تهدیدات امنیت ملی برای در گردش نگهداشتن منابع مالی شدم.
وقتی در ترکیه مسئولیت داشتم، متوجه گزارشهای اطلاعاتی ساختگی شدم که از سوی اسرائیلیها و دیگر کشورها برای پیش بردن اولویتهای خودشان از طریق آمریکا به سفارت یا دفتر سازمان سیا در ترکیه منتقل میشد.
گزارشهای ارسالی ذاتا ساختگی بود، اما بهدلیل اینکه با اخبار واقعی آمیخته میشد بسیار باورپذیر میشد و نمیتوانستیم از آن صرفنظر کنیم و عملا مبنای تصمیمگیری قرار میگرفت. درنهایت استفاده از گزارشهای وارده این تحلیل را به مقامات آمریکا میداد که ایرانیان و اعراب اساسا غیرقابل اعتماد هستند و در راستای منافع شوروی قدم بر میدارند.
همچنین گزارشهای متعدد منفی درباره صدامحسین هم توسط اسرائیلیها منتشر میشد که در کنار حمایت او از فلسطینیها، این گزارشها معنی جدیدی پیدا میکرد. محتوا و تاثیر بعضی از این گزارشها درنهایت در ارزیابی «پائول ولفوویتز و داگ فیس» از پنتاگون به نام «اطلاعات از دست رفته» آمده بود که درنهایت منجر به جنگ عراق شد. بعدها این موضوع مشخص شد در پنتاگون حفرهای محرمانه وجود داشته است و از این طریق «فیس» و «ولفوویتز» گزارشهایی را از ماموران اطلاعاتی اسرائیل دریافت میکردند که تاثیر زیادی در آغاز جنگ عراق داشته است.
زمان زیادی طول نکشید تا متوجه اوضاع بشوم که اسرائیل، نهتنها دوست و متحدی قابل اتکا برای آمریکا نیست بلکه عامل اصلی بسیاری از اشتباهاتی است که آمریکا در خاورمیانه مرتکب شده است. سیاست آمریکا در منطقه غرب آسیا عمدتا توسط یهودیانی که در پنتاگون و کاخسفید حضور داشتند و با توجه به اولویتهای اسرائیل شکل میگرفت، افرادی که دقیقا میدانستند چهکار میکنند. هیچکس نمیتواند اسرائیلیها را برای اقدام و تلاش در راستای منافعشان سرزنش کند، اما هر آمریکایی وفادار به کشورش باید «فیس» و «ولفوویتز» را برای اقدام آگاهانه در اولویت قرار دادن منافع اسرائیل در مقابل منافع مردم آمریکا، مورد سرزنش قرار دهد.
آمریکا منافع حیاتی در غرب آسیا ندارد
پس از خروج من از دولت بهدلیل اختلاف من با جنگ عراق، وجود این تمایل در میان مقامات آمریکا برای به خطر انداختن کشور بهمنظور تامین منافع خارجیها، مرا آزار میداد. باید بگویم هیچکشوری نیست آمریکا را بهتر و پیچیدهتر از اسرائیل گمراه و اداره کند.
من بهتدریج با افرادی که در برابر لابی اسرائیل مقاومت میکردند همراه شدم. نیازی نیست شما یک نابغه باشید تا متوجه این مساله شوید که آمریکا بهشدت درگیر جنگهای بیپایان علیه کشورهای مسلمان است در حالی که واشنگتن هیچ منافع حیاتیای در مناطقی مانند سوریه، لیبی و عراق ندارد. پس چه کسی از این جریان سود میبرد. اسرائیل بهصورت مشخص از قبل تلاشی سازمانیافته توسط بیش از 600 سازمان یهودی که در آمریکا بخشی از سیاست آنها، حمایت و ارتقای قدرت اسرائیل است، بهره میبرد.
نفوذ یهودیان در رسانهها
سازمانهایی که منافع کشور خارجی را در آمریکا تامین میکنند باید طبق قانون « فارا»، مصوب سال 1938 ثبت شوند ولی هیچیک از سازمانهای طرفدار اسرائیل هرگز چنین کاری انجام ندادهاند و حتی هیچگاه بهخاطر این تخطی از قانون بهصورت جدی به چالش کشیده نشدهاند، اقدامی که نوعی احترام به سازمانهای یهودی بهخاطر قدرتی که در دولت فدرال دارند، است. افرادی که منافع اسرائیل را در آمریکا پیش میبرند در اصطلاح به آنها لابی اسرائیل گفته میشود، اما من ترجیح میدهم آنها را زیرمجموعه لابی یهودی نامگذاری کنم. چیزی که خودش توسط آنچه من آن را «قدرت یهودی» در نظر میگیرم حمایت میشود. قدرت یهودی از مجموع ثروت یهودیان، کنترل بر بخشهای مهم رسانه و صنعت سرگرمی بهعلاوه دسترسی آسان به سیاستمداران فاسد تشکیل میشود.
نفوذ و کنترل گفتمان عمومی منجر به ایجاد چیزی به نام «روایت اسرائیل» میشود که از طریق آن اسرائیل خود را قربانی همیشگی و «تنها دموکراسی در خاورمیانه» و «نزدیکترین دوست و متحد واشنگتن» معرفی میکند. ادعاهایی که بهطور کامل دروغ است، اما بهشدت و با موفقیت برای شکلدهی دیدگاه آمریکایی درخصوص تقابل میان اسرائیل و اعراب، ترویج داده شده است و فلسطینیهایی که در برابر اشغالگری اسرائیل مقاومت میکنند همواره بهعنوان «تروریستها» نامگذاری میشوند.
آلن دشوویتز گفت: «نیازی نیست یهودیان بابت ثروت زیاد، کنترل رسانهها یا تاثیرگذاری بر افکار عمومی از کسی عذرخواهی کنند... آنها با تلاش آن را بهدست آوردهاند... و یهودیان هرگز برای قدرت خود عذرخواهی نکنند...» برای اکثر یهودیان ازجمله «دشوویتز»، «قدرت یهودی» چیزی است که به آن افتخار میکنند، اما آنها بر این باورند که این موضوع نباید توسط غیر یهودیان مورد بحث قرار گیرد. انتقاد غیریهودیان از رفتار و عملکرد یهودیان چیزی است که باید همچنان ممنوع باشد، درست همانطور که استفاده از عبارت «لابی اسرائیل» تا قبل از کتاب لابیصهیونیستی توسط والت و میرشایمر بسیار زشت و قبیح بود.
طرفداران اسرائیل بهطور معمول درگیر تخریب اعتبار افرادی میشوند که مخالف استفاده برچسبهای متداولی با عنوان «ضدیهود» و «منکر هولوکاست» هستند. این برچسبها بهعمد بهعنوان سلاحی برای پایان دادن به مباحث شکل گرفته است و انتقادات علیه یهودیان استفاده میشود.
باید در مورد «قدرت یهودی» صحبت کنیم به این دلیل که جنگهای خاورمیانه، صدمات و زیانهای زیادی به آمریکا زده است، حداقل بخشی از آن به این دلیل شروع شده است که نفعی به اسرائیل برساند و عمدتا تحت تاثیر یهودیان ثروتمند و قدرتمند اتفاق افتاده است. اگر آمریکا وارد جنگ با ایران شود، همانطور که احتمال آن رو به افزایش است، این جنگ کاملا در پازل سیاستهای اسرائیل خواهد بود و توسط محور سیاسی–مالی، واشنگتن-والاستریت برنامهریزی خواهد شد. اسرائیل بزرگترین مشکل سیاست خارجه آمریکاست که قادر است و میخواهد جنگهای فاجعهآمیزی را با کشورهایی که تهدیدی برای آمریکا نیستند راه بیندازد.
جمله معروف تهیهکننده یهودی هالیوود
کسانی که صاحب این قدرتند، سرمایهداران یهودی هستند که از سازمانهای متعدد یهودی، اندیشکدهها و رسانههایی که تاثیر زیادی بر به انحراف کشیدن و فاسد کردن روند سیاسی در آمریکا داشتهاند، بهره میبرند. «هیم سابان»، تهیه کننده مشهور یهودی هالیوود جمله معروفی دارد که میگوید: «من یک انسان تکبعدی هستم و آن یک بعد اسرائیل است.» «شلدون آدلسون»، کازینودار معروف یهودی که در ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم خدمت کرده است، رسما گفت: «از حضور در ارتش آمریکا پشیمانم و ایکاش در ارتش اسرائیل خدمت کرده بودم.» آنها نیز مانند دیگر یهودیان صاحبان قدرت و سرمایه که منافع اسرائیل را تامین میکنند و آمریکاییهای نومحافظهکار که بهشدت منافع اسرائیل را در نظر دارند، تقریبا تماما یهودی هستند.
این کلیشه که گفته میشود «مادامی که تلاش یهودیان برای تامین منافع یک حکومت یهودی در راستای منافع آمریکا باشد، اشکالی ندارد» یک دروغ ساختگی و منتشر شده توسط نویسندگان و رسانههای حامی «قدرت یهودی» است. «قدرت یهودی» نیز چیزی است که بهنوعی آمریکا را به یک سقوط اخلاقی کشانده است.
تکتیراندازان اسرائیلی تعداد زیادی از افراد غیرمسلح غزه را با گلوله میکشند و بهندرت کسی در واشنگتن در مورد این موضوع صحبت میکند. «دیوید فریمن»، سفیر آمریکا در اسرائیل، یک وکیل یهودی ارتدوکس است که از جایگاه خود برای دفاع از اسرائیل و نادیده گرفتن منافع آمریکا استفاده میکند. هفته گذشته او در یک کنفرانس مطبوعاتی در واکنش به انتقاد خبرنگاران نسبت به کشتار مردم غزه توسط ارتش اسرائیل گفت: « خفه شید.» زمانی که یک پرستار جوان فلسطینی قصد کمک به یک زخمی را داشت مورد اصابت گلوله تکتیرانداز اسرائیلی قرار گرفت که بهندرت در رسانههای آمریکایی به آن پرداخته شد. نوجوان عربزبانی که در حال فرار از سربازان اسرائیلی است از پشت مورد هدف قرار میگیرد در حالی که دختر جوان فلسطینی بهدلیل سیلیزدن به یک سرباز اسرائیلی به زندان محکوم میشود.
منبع: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/