به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ «حامد رحیم پور» در یادداشتی در روزنامه خراسان با عنوان سناریوی عربی نبرد بنادر نوشت:
جنگ در یمن برخلاف ادعاهای محمد بن سلمان و محمد بن زاید نبرد دو یا سه هفتهای نبود بلکه حالا با ورود به چهارمین سال این جنگ به نبردی فرسایشی بدل گردیده است.
این نبرد در شرایطی جریان دارد که ائتلاف عربی، اکنون تنها دو عضو دارد و دیگر طرفها تنها به طور اسمی خود را در این ائتلاف قرار دادهاند و البته طرفهای دیگری چون سودان هم در ازای دریافت کمکهای مالی هنگفت حاضر به ارسال نیروهای خود تحت فرماندهی سعودی و امارات شدهاند.
طی هفتههای اخیر پس از کشته شدن تعداد زیادی از نیروهای سودانی در درگیریهای جنوب یمن، زمزمههایی از خروج احتمالی سودان از ائتلاف مذکور در رسانهها شنیده میشود و از سوی دیگر سعودی و امارات گویا به دنبال جایگزینی شبه نظامیانی از چاد در این نبرد هستند.
بیشتر بخوانید: «ساحل غربی»جبهه جدید نبرد در یمن/ چشم طمع ریاض به عروس«دریای سرخ»
همچنین در عرصه میدانی هم هریک از دو طرف اصلی جنگ یعنی سعودی و امارات درحال دنبال کردن دستورکارهای موازی و حتی متضاد هستند، سعودی ها تمرکز خود را برای بازگرداندن دولت مستعفی و تسلط بر صنعا گذاشته اند که البته این هدف در حاشیه حفاظت از مناطق مرزی جنوبی قرار گرفته و عملا سعودیها را در نبرد زمینی به لاک دفاعی برده است.
اما نبرد اصلی و راهبردی در جنوب یمن در جریان است؛ جایی که امارات با هزینههای هنگفت تلاش دارد اوضاع را تحت کنترل بگیرد و درچارچوب آن چه «نبرد بنادر» یادمیشود، بر ساحل جنوبی یمن که مشرف به تنگه باب المندب در خلیج عدن و سواحل شرقی دریای سرخ است، تسلط یابد.
ساحل غربی یمن به طول بیش از 450 کیلومتر که همچنان در کنترل نیروهای مقاومت یمنی است از منطقه ذوباب در استان تعز شروع شده و تا شهرستان میدی در استان مرزی الحجه ادامه پیدا میکند.
این منطقه ساحلی به صورت میانگین تنها پنج کیلومتر عمق دارد و پس از آن به سلسله کوهستانی برخورد میکند که عبدالملک الحوثی از آن به عنوان عمق استراتژیک نیروهای مدافع یاد کرد، این همان جایی است که ارتشهای بزرگ را در تاریخ در خود فرو برده است و حالا نیز حمله شدید و سنگین اماراتی ها و سعودی ها با کمکهای اطلاعاتی و عملیاتی ارتش آمریکا، باعث شده است تا نبردها به حومه بندر الحدیده، آخرین تنفسگاه نیروهای مقاومت مردمی و ارتش یمن در ساحل دریای سرخ کشیده شود که البته با روی آوردن کمیتههای مردمی و ارتش یمن به نبرد چریکی به جای نبرد کلاسیک که در آن توسط نیروی هوایی برتر بدون شک نتیجهای جز شکست نداشتند، تاکنون تلاش متجاوزان با مقاومت چریک های انصار ا... ناکام مانده است اما، فارغ از اطلاعات میدانی از سیر نبردها میتوان دلایل و ابعاد مختلفی درباره استراتژی جنگی سعودی ها واماراتی ها برای اشغال بندر حدیده برشمرد:
1-محاصره برای پذیرش شکست:با مشاهده اقدامات نظامی اخیر ائتلاف تحت رهبری عربستان در حرکت به سمت کنترل بندر حدیده می توان اذعان کرد اشغال بنادر ساحلی یمن (از جمله ذباب، مخا و میدی در گذشته) سعودیها را امیدوار به تغییر وضعیت کنونی و رهایی آنان از چالش یمن کرده است.
هماکنون ۹۰ درصد واردات غذایی و دارویی یمن از طریق بنادر تأمین میشود و این امر حدیده را به شاهرگ اقتصادی و حیاتی صنعا مبدل کرده است.
در طول مدت زمانی که از آغاز تجاوز به یمن میگذرد این برای نخستین بار نیست که سعودیها قصد خارج کردن کنترل حدیده از دستان نیروهای مقاومت به رهبری انصارا... را در سر میپرورانند و بارها زیرساختها و مواضع نیروهای انصارا... در این منطقه را هدف حملات خود قرار دادهاند.
بنابراین تصرف این بندر یا تکمیل محاصره آن، صنعا و دیگر استان های تحت کنترل نیروهای انصارا... و متحدان آن را از منظر اقتصادی و غذایی بسیار در وضعیت بغرنجتری قرار خواهد داد.
در واقع سعودیها امیدوارند با اشغال نظامی حدیده، حلقه محاصره علیه مردم یمن را تنگتر کرده و با ترکیبی از جنگ، محاصره نظامی و قحطی، آن ها را به پذیرش خواستههای خود وادار کنند.2-توسعه طلبی با چراغ سبز آمریکا:این ایده که علت اصلی آغاز جنگ عربستان سعودی و امارات در یمن، چشم طمع این دولت ها به منابع طبیعی و جزایر زیبا و با موقعیت استراتژیک این کشور است از سوی بسیاری از تحلیل گران مطرح است.
در اثبات این ادعا می توان به ذخایر نفتی یمن که در حدود ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون بشکه در سال ۲۰۰۹ برآورد شده است،اشاره کرد.به طور کلی نگرشی وجود دارد که معتقد است آیندۀ رقابتهای استراتژیک جهانی در اقیانوس هند شکل خواهد گرفت.
٩ درصد تجارت جهانی و در حدود ۶٥ درصد کل نفت جهان از طریق دریا منتقل میشود. با در نظر گرفتن اهمیت انرژی و میزان گسترده تجارت دریایی، بهویژه بهخاطر نقش فزایندۀ اقتصاد کشورهای هند و چین، پیش بینی می شود کانون رقابت بین قدرتهای بزرگ در آیندۀ نزدیک، اقیانوس هند خواهد بود.
بر این اساس، دسترسی یا تسلط بر بخشی از این اقیانوس در آینده قدرت کشورها اثرگذار است. به همین دلیل برای بسیاری از کشورها از جمله همسایگان یمن و قدرت های بین المللی، تحولات سیاسی یمن به طور چشمگیری مورد توجه قرار دارد به ویژه آن که دولت مستقر می تواند اجازه استقرار نیروهای نظامی دیگر کشورها را در این منطقه استراتژیک صادر کند.تحقق هر کدام از دوسناریوی گفته شده معادلات یمن را بسیار تغییر خواهد داد.
سناریوی اول یعنی تشدید محاصره به منظور کاهش مشروعیت و حمایت از انصارا... و دولت صنعا در میان قبایل و مردم یمن بر اثر رسیدن به مرز فاجعه انسانی، محتملتر به نظر میرسد و این سیاست غیرانسانی تاکنون یکی از راهبردهای سعودیها در یمن طی سه سال گذشته بوده و خواهد بود.
بنابراین انصارا... باید برای این چالش و خطر تدبیرهای جدی و فوری اتخاذ کند. ضمن آن که قبایل ساحلی و غرب صنعا چندان به انصارا... وفادار نیستند و در صورت سقوط حدیده ممکن است به ائتلاف سعودی بپیوندند.
اما دومین سناریو یعنی توسعه طلبی سعودی- اماراتی با چراغ سبز آمریکا با توجه به تیم ترامپ و روشنتر شدن سیاست منطقهای وی، چندان دور از انتظار نیست.
تحولات میدانی جاری در یمن نشان می دهد چگونه مطامع و ماجراجویی شاهزاده های اماراتی و سعودی را درگیر نبردی کرده است که منجر به جان باختن بیش از 10هزار نفر شده است و عملا چشم اندازی برای حل سیاسی آن با ادامه حضور این دو شاهزاده جنگ طلب وجود ندارد.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/