بعد از تصمیم ترامپ مبنی‌بر خروج از برجام، عده‌ای از کارشناسان معتفد هستند تکلیف اقتصاد ایران با لغو برجام مشخص می شود.

مهم‌ترین عامل خنثی کننده ترامپ در اقتصاد ایران چیست؟به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بعد از تصمیم ترامپ مبنی‌بر خروج از برجام، کارشناسان نظرات متفاوتی درباره تبعات این تصمیم ارائه می‌کنند. عده‌ای معتقدند خروج آمریکا از این قرارداد اثرات ناگواری بر اوضاع اقتصادی کشور می‌گذارد.

این کارشناسان برای این نظر خود نوسانات ارزی اخیر را مثال می‌آورند، در حالی که هنوز آمریکا به این معاهده پایبند بود. عده‌ای دیگر معتقدند با لغو برجام توسط آمریکا، تکلیف اقتصاد ایران نیز مشخص می‌شود.

از نظر این کارشناسان فرصت مناسبی پیش آمده تا با اتکا بر تولید داخلی، نیازهای مصرفی کشور را تامین کنیم. البته باید توجه داشت که در مدت پنج سال گذشته دولت اتکای بیش از حدی به نتایج برجام داشته و برای چیدن میوه‌های آن منتظر مانده است. برای دولتی که چندین سال همه تخم‌مرغ‌های خود را در سبد برجام چیده، لغو آن می‌تواند خبر ناگواری باشد. برای بررسی تبعات خروج آمریکا از برجام و راه‌حل‌های کاهش این تبعات به سراغ ساسان شاه‌ویسی، فارغ‌التحصیل دانشگاه جرج واشنگتن رفته‌ایم. در ادامه این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانیم.


بیشتر بخوانید: سرنوشت نفت ایران بعد از تحریم‌ها چه خواهد شد؟


به نظر شما به‌طور کلی دولت باید چه برنامه‌هایی را در پیش بگیرد تا کشور را در مقابل خروج آمریکا از برجام بیمه کند؟
همین حالا هم کارهایی را می‌تواند انجام دهد که نه ربطی به برجام دارد و نه ربطی به تحریم؛ ولی متاسفانه انجام نمی‌دهد. درون‌زایی اقتصاد را می‌توانیم در داخل انجام دهیم که ربطی به برجام ندارد، دانش‌بنیان کردن اقتصاد داخلی است و ربطی به برجام ندارد، مردمی‌کردن اقتصاد ربطی به برجام ندارد.

مبتنی‌بر سرمایه‌های انسانی تربیت شده می‌توانیم مدیریت جهادی را اعمال کنیم که آن‌هم ربطی به برجام ندارد. بسیاری از مولفه‌های پرقدرتی که می‌تواند استحکام درونی نظام و به‌خصوص حوزه اقتصاد ملی ما را ارتقا دهد می‌توانیم انجام دهیم که ربطی به بود و نبود برجام ندارند. قبل از اینکه ما بخواهیم به فرصت‌های برجام برسیم، باید از ظرفیت‌های داخلی حداکثر بهره‌برداری را انجام دهیم که در حال حاضر با این ظرفیت‌ها فاصله داریم. اینکه این اقدامات صورت نمی‌گیرد باعث می‌شود ساخت‌وساز اقتصاد برون‌گرا دچار چالش شود.

در چند ماه گذشته احساس نگرانی از تصمیم ترامپ باعث ایجاد نوسانات ارزی شدیدی شد. به نظر شما با وضعیت جدید و خروج آمریکا از برجام مشخصا دلار چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟
این تاثیرات بیشتر ذهنی و روانی است و می‌تواند آثار شوکی در بازار ارز بجا بگذارد. بسیاری از افراد سعی می‌کنند ارزش پول ملی را مبتنی‌بر طلا یا دلار بسنجند و از کاهش سرمایه خود جلوگیری کنند. چرا این انفعال در ذی‌نفعان اقتصاد ما (مصرف‌کننده و تولیدکننده) به وجود آمده است؟ به خاطر اینکه مکانیسم ارزش پول ملی در کشور ما دچار فقدان شده است.

ارزش پول ملی هر کشوری را مبتنی‌بر تولید ملی یا قدرت اقتصادی آن کشور می‌سنجند. متاسفانه برداشت ناصوابی از وابستگی اقتصاد ملی به درآمدهای دلاری وابسته به نفت به وجود آمده و این در ذهن افراد جامعه، سیاستگذاران، کارگزاران، مدیران دولتی و نهایتا ذی‌نفعان بازار حک شده است.

یعنی چون احتمال دارد دچار چالش شویم و ورود دلار به کشور کاهش یابد، باید در این بی‌ثباتی و بی‌سامانی ارزش پول از دست رفته را در دلار جست‌وجو ‌کنیم، لذا به شکل حبابی نه‌تنها به قیمت‌های دلار و سکه دامن می‌زند، بلکه کسانی با سوءاستفاده از این شرایط منابع ریالی خود را وارد بازار می‌کنند، دلارها را از بازار جمع کرده و کشور را دچار کمبود ارز می‌کنند.

همچنین عده‌ای این دلارها را از کشور خارج می‌کنند، بنابر گزارش‌های بانک مرکزی، در پایان سال 96 برای اولین‌بار دچار کسری سرمایه ملی شدیم. از این جهت به نظر من شاید فضای ذهنی جامعه مقداری ملتهب شود ولی مگر فضای واقعی اقتصادی ما چقدر وابستگی به دلار دارد.

باید پرسید چقدر مدیران ما توانسته‌اند این منطق را در جامعه به وجود بیاورند؟ متاسفانه چون در جایی که باید آگاه‌سازی کنیم و تبلیغات مسموم شبکه‌های مجازی را خنثی و ظرفیت‌های اقتصادی ملی را تبلیغ کنیم، کم‌کاری شده است، لذا امروز دولتمردان دچار دستپاچگی جهت اتخاذ تصمیمات اثربخش و ساماندهی در محیط اقتصاد ملی شده‌اند. اگر به سیاست‌های ارزی کشور طی دو سال گذشته توجه شود، در حالی که فقط چندماه از تهدیدات ترامپ می‌گذرد باید پرسید طی 1.5 سال گذشته پس از برجام چه اتفاقی برای ارز افتاده است؟ آیا در یک‌سال گذشته قرار نبود نظام ارزی را ساماندهی کنیم؟ بخشی بزرگی از معضلات به عملکرد کارگزاران دولت برمی‌گردد. اگر نتوان فضای ذهنی ذی‌نفعان اقتصاد را آرام کرد، نرخ ریسک بالا می‌رود و هرگونه احتمالی را می‌توان در بازار ارز در نظر گرفت.

به نظر شما این فرصت بهانه خوبی نیست که اقتصاد را از اتکا به دلار رها کنیم؟
کشور ما بیش از 20 سال تحت تحریم دلار است و اوج آن را در سال‌های 2010 و 2011 مشاهده کردیم. ما خیلی وقت بود این فرصت را داشتیم که از دلار جدا شویم، ولی آیا این کار را انجام دادیم؟ باید مبتنی‌بر سیاست‌های اقتصاد مقاومتی مبنی‌بر اجرای بخش بزرگی از قوانینی که تعریف شده است مانند پدافند بانکی، پدافند غیرعامل ارزی و... وابستگی به دلار را کاهش می‌دادیم. در سال‌هایی که تحریم‌های ارزی شدت یافته بود، می‌توانستیم این کارها را انجام دهیم؛ بعد از آن هم می‌توانستیم؛ امروز هم می‌توانیم. البته اقداماتی انجام شده است مانند اینکه اعلام شده نرخ پایه مبادلات یورو تعریف ‌شود، نرخ مبادلات نفتی با یورو انجام شود و در برخی کشورها پیمان‌های پولی را به انجام رسانده‌ایم. امروز هم می‌توانیم این کار را به سرانجام برسانیم، اما نه صرفا با بیانیه و اظهارنظر مقامات، بلکه ساختار و تصمیمات کارگزاران باید هم‌راستا با این دغدغه در نظام پولی و ارزی کشور باشد. تا زمانی که ما نخواهیم همه عناصر و متغیرهای اثرگذار در این رویکرد را به کار بگیریم، حتی اگر مطرح هم بکنیم اتفاق خاصی در این حوزه نخواهد افتاد.

در حال حاضر مهم‌ترین منبع درآمد کشور فروش نفت و مشتقات آن است. آیا وضعیت جدید می‌تواند روی فروش نفت تاثیر منفی بگذارد؟
به نظر نمی‌رسد در کوتاه‌مدت تاثیر منفی داشته باشد. ما برای فروش نفت قراردادهایی را با اروپا داریم. البته با توجه به صحبت‌هایی که در روزهای گذشته وزیر امور خارجه انگلیس داشته و مذاکراتی که رئیس‌جمهور فرانسه در تماس تلفنی با آقای روحانی و ترامپ داشته، تلاش دارند ایران را به‌عنوان یک رژیم بی‌ثبات‌کننده در منطقه معرفی کنند؛ رژیمی که برخی از سلاح‌ها را در اختیار دارد و مباحث حقوق بشری را نیز رعایت نمی‌کند.

این مسائل یک‌سری دستمایه‌ها را برای برقراری تحریم‌ها به وجود آورده است؛ ولی به نظر نمی‌رسد اروپا فرصت ذی‌قیمتی را که ناشی از صادرات حدود 41 درصدی نفت ایران به بازارهای این اتحادیه است، صرفا برای جلب‌نظر ترامپ از دست بدهد. این مقدار از صادرات چیزی حدود 900 هزار بشکه در روز است؛ اما حتما ما را در یک دور تسلسل پیچیده مذاکرات برای نحوه خریدن، نحوه تسویه‌حساب، نحوه سرمایه‌گذاری‌های نفتی اروپا در کشورمان و... قرار خواهند داد تا بتوانند بعضی از دیدگاه‌های شاذ آقای ترامپ در رابطه با ایران را تامین کنند.

همان‌طور که مستحضرید امسال سال حمایت از کالای ایرانی است. حرکت به سوی این شعار چقدر می‌تواند اقدامات ترامپ را خنثی کند؟
صددرصد اقتصادهایی که پیشرو هستند و کارایی پیدا کرده‌اند و تولید ملی آنها در محیط بین‌الملل سهم بیشتری را توانسته کسب کند، بدون استثنا در درون‌زایی موفق بوده‌‌اند. تولید ملی شاه‌بیت و محور اصلی اقتصاد ملی است و می‌تواند باعث رشد اقتصادی همراه با اشتغال و ایجاد سهم در بازار بیش از 1000 میلیارد دلاری غرب آسیا شود.

یکی از مهم‌ترین مولفه‌های استحکام‌بخشی به اقتصاد، حمایت از تولید ملی و کالای ایرانی است. کشورهایی که این مسیر را گذرانده‌اند سعی کرده‌اند در بخشی سیاست سرکوب واردات را در پی بگیرند؛ همچنین سیاست سرکوب در صادرات برخی مواد خام، فناور کردن عوامل تولید و... را در پی گرفته‌اند. این متغیرها در محیط اقتصاد ما می‌تواند منجر به تولید ملی و حمایت از کالای ایرانی و همچنین مقاومت‌پذیری بیشتر اقتصاد ملی شود.

به‌طور کلی دولت باید چه برنامه‌هایی را در پیش بگیرد تا تاثیرات این‌گونه مخاطرات را در بخش صنعت و تولید داخلی کم کند؟
دولت باید یک نگاه واقعی و دقیق به مشکلات اقتصادی کشور داشته باشد. بخش بزرگی از واحدهای صنعتی ما واحدهای کوچک و متوسط هستند. دولت‌ها معمولا به واحدهای بزرگ و مادر توجه بیشتری می‌کنند و سرمایه‌های بزرگی را در شرکت‌های دولتی یا دولتی- خصوصی به‌کار می‌گیرند. دولت باید واحدهای کوچک را مورد حمایت قرار دهد تا در نظام ملی بهره‌وری ارتقا یابند. همچنین از گسترش واحدهای صنعتی که بی‌ضابطه شروع به تولید می‌کنند و اسم خود را نیز اقتصاد مقاومتی می‌گذارند، جلوگیری کند. کشور کره چهار شرکت خودروساز دارد در حالی که ما در کشورمان 27 بنگاه بزرگ خودروساز داریم.

یکپارچه‌سازی و مشخص کردن استراتژی صنعتی کشور اقداماتی است که دولت می‌تواند انجام دهد. بالاخره باید مشخص شود می‌خواهیم چه کار کنیم. ما در همه صنایع و همه حوزه‌ها می‌خواهیم تولید داشته باشیم. به‌دنبال تولید فولاد رفتیم و در نتیجه گسترش بی‌رویه آن، قسمتی از اصفهان خشک شد. با پتروشیمی‌ها بخشی از محیط آب و هوایی خودمان را آلوده کردیم. در حوزه زیرساخت‌ها آنقدر ساخت‌وساز کرده‌ایم که هم‌اکنون با اضافه تراکم بنا در ساخت ‌و سازهای ملی مواجه هستیم. دولت حدود 400 هزار طرح نیمه‌تمام دارد و باید تکلیف آنها را مشخص کند. دولت می‌تواند یک رابطه را بین طرح‌های نیمه‌تمام و کسانی که آمادگی کار یا سرمایه‌گذاری دارند برقرار کند. به‌عبارتی از منابع موجود بهره‌برداری و استفاده درست کند. همچنین باید به دغدغه‌های معیشتی مصرف‌کنندگان نیز بها داد تا بتوانند با درآمد خود از کالای داخلی حمایت کنند.

منبع: روزنامه فرهیختگان

انتهای پیام/

اتکا به تولید داخل خنثی‌کننده تصمیم ترامپ

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار