یکی از حاشیه‌های همیشگی نمایشگاه کتاب، غرفه‌های فروش ساندویچ و تنقلات است که بعضی وقت‌ها مشتریانش حتی از خریداران کتاب هم بیشتر است.

گزارشی از گردش مالی غرفه‌های خوراکی نمایشگاه کتاببه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ «در نمایشگاه کتاب، غرفه‌های غذا کم‌کم دارد بیشتر از غرفه‌های کتاب می‌شود. دیگر بهتر است از امسال اسم‌اش را نمایشگاه غذا بگذارند.» این جمله ایست که به ویژه در دوسه سال اخیر، بارها و بارها در شبکه‌های مختلف اجتماعی دست‌به‌دست شده و همین شوخی‌ها و واکنش‌ها نسبت به زیاد بودن غرفه‌های غذا در نمایشگاه‌کتاب ما را بر آن داشت تا امسال با این نگاه سری به نمایشگاه کتاب بزنیم و به دنبال پاسخ برخی از سوالات‌مان باشیم.

مثلا اینکه در نمایشگاه کتاب چه تعداد غرفه غذا، اغذیه‌فروشی، آب و... وجود دارد و ساندویچی‌ها برای داشتن غرفه‌ای در این نمایشگاه چقدر سر و دست می‌شکنند؟ هزینه اجاره هر غرفه در این 10 روز چقدر است؟ درآمد این غرفه‌دارها در روزهای نمایشگاه به چه میزان است؟ فروش روزانه ساندویچ‌ها چند عدد است؟ اغذیه‌فروش‌ها روزهایی که در نمایشگاه کتاب ساندویچ و خوراکی می‌فروشند با روزهای عادی‌شان چقدر تفاوت دارد و سود می‌کنند؟


بیشتر بخوانید: با این ترفند‌ها از نمایشگاه کتاب استفاده بیشتری ببرید


شنیده‌ها حاکی از آن است که وزارت ارشاد برای در اختیار داشتن محیط نمایشگاه کتاب برای تبلیغات و اجاره غرفه‌های اغذیه فروشی در مجموع 3 میلیارد و 750 میلیون تومان به مصلی امام خمینی(ره) پرداخت کرده‌است.

در گام نخست باید مبلغی که پرداخت شده با اجاره دادن این فضاها برگردانده‌شود و در کنار آن سوددهی هم داشته‌باشد تا به‌درآمدزایی لازم دست پیدا کنند.

این در حالی ست که گفته می‌شود این فعالیت‌ها سال گذشته که در شهر‌آفتاب برگزار شده بود با سودی تقریبا صفر همراه بود و کمیته ناشران نتوانستند از امکانات و امتیازهایی که در اختیار داشتند استفاده‌کنند.

امسال نیز با وجود آنکه بار دیگر نمایشگاه کتاب به مصلی تهران آمده‌، پیمانکاری که غرفه‌های غذا را در اختیار گرفته و آنها را به اغذیه‌فروشی‌ها اجاره می‌دهد به ما می گوید که از وضعیت فروش و استقبال مردم؛ باز هم رضایت ندارند. او به سال‌های گذشته اشاره می‌کند که هم قیمت اجاره‌ها کمتر بوده و هم فروش بیشتر. اما گویا این 10 روز نمایشگاه کتاب برای غرفه‌داران چندان رضایت‌بخش و مطلوب نبوده. به طوری که برای آنها این روزها مانند گذشته سوددهی نداشته‌است.

هم غذای روح هم غذای جسم

اردیبهشت که به نیمه‌اش می‌رسد حال و هوای مصلی تهران را دگرگون می‌کند. با وجود آنکه سال گذشته مصلی تهران میزبان مردم برای حضور در نمایشگاه کتاب نبود؛ اما امسال بار دیگر شبستان‌اش مملو از غرفه‌داران کتاب است و مردمی که برای خرید کتاب در راهروهایش رفت و آمد می‌کنند. امسال هم مردم زیادی به نمایشگاه آمده‌اند. مصلی شلوغ است و بنرها، بیلبوردها و تراکت‌های فراوان تبلیغاتی، مردم را با موزیکی که گاه‌به گاه قطع می‌شود و صدای رادیو نمایشگاه بازدیدکننده‌ها را به فلان غرفه و فلان راهرو و... دعوت می‌کند بر این شلوغی اضافه کرده‌است.

علاوه بر شبستان، مانند هر سال خارج از آن نیز غرفه های زیادی با داربست‌های کوچک و بزرگ برپاست که در آن علاوه بر کتاب خدمات دیگر هم ارائه می‌شود. یکی از هیجان‌انگیزترین این خدمات بخش تنقلات، نوشیدنی و غذاست. غرفه‌هایی که مردم خسته از گشتن در غرفه‌های کتاب، خرید کردن و حمل بار فراوان به آنها پناه می‌بردند تا دلی از عزا دربیاروند.

برای همین استقبال خوبی هم از آنها می‌شود. آدم‌هایی که تشنه هستند و گرسنه، کودکانی که برای خوردن بستنی و ذرت مکزیکی دست پدر و مادرشان را می‌کشند و از آنها طلب کمی خوراکی و استراحت می‌کنند. دختران و پسران جوانی که برای خرید کتاب‌های درسی و... به مصلی تهران آمده‌اند و حالا بعد از ساعت‌ها چرخیدن خسته و گرسنه شده‌اند و با هیجان به دنبال خوراکی هستند که با کمک آن خستگی از تن‌شان برود. برای همین چمن‌های آن حوالی هم پر است از آدم‌هایی که پلاستیک‌های خریدشان را گوشه‌ای گذاشته‌اند و مشغول خوردند.

آنچه چشم می‌بیند؛ آنچه گوش می‌شنود

غرفه‌های غذا شلوغ است. چشم‌ها این را نشان می‌دهد؛ اما وقتی پای صحبت غرفه‌دارهای غذا می‌نشینیم گو‌ش‌هایمان چیز دیگری می شنود. یکی از غرفه‌دارهایی که نرسیده به شبستان قرار دارد، ذرت مکزیکی می‌فروشد. همین که سراغش می‌رویم دختر و پسری در خواست دو لیوان ذرت «پر پنیر» می‌کنند.

آقای غرفه‌دار در حالی که لیوان ها را آماده می کند در جواب ما و اینکه اوضاع فروش چطور است می‌گوید: «اصلا خوب نیست. من برای اولین بار است که در اینجا غرفه می‌گیرم. سرم کلاه رفته. فکر می‌کردم فروش خوب است؛ اما نبود. 15 میلیون تومان بابت این 10 روز اجاره داده‌ام؛ اما فروش اصلا خوب نیست.»

او حتی می گوید می‌خواسته غرفه‌اش را پس بدهد که قبول نکرده‌اند و ادامه می‌دهد: «جای خوبی به من غرفه نداده اند. رهگذر کم است. آنهایی که در شبستان هستند فروش خوبی دارند که خوب این غرفه ها را به از ما بهتران می‌دهند.» این غرفه دار اوضاع ساندویچ فروش‌ها را بهتر می‌داند: «جلوی کباب ترکی فروشی ها صف کشیده‌اند. آنها فروش خوبی دارند. اما برای من با روزهای عادی‌ام فرقی ندارد. حتی بدتر هم شده. آمده بودیم سودی کنیم در این روزها که نشد.»

وقتی پای پیمانکار وسط است

وارد شبستان می‌شویم. شلوغ است. مردم یا در رفت هستند یا در آمد. آدم‌های زیادی در راسته‌ای قرار دارند که بوی غذا و خوراکی‌ها در هم قاطی شده‌اند و پای هر گرسنه و تشنه‌ای را به سمت خود می‌کشاند. یکی از غرفه‌ها بستنی می‌فروشد. کسانی که در آنجا هستند بالباس های یک شکل مشتری راه می‌اندازند. با یکی از آنها هم صحبت می‌شویم می گوید: «10-12 سال می‌شود که در اینجا غرفه داریم. ما و یک ساندویچی دیگر با هم هستیم.

این غرفه‌ها در دست پیمانکار است و ما از آنها اجاره می‌کنیم. بسته به اینکه غرفه چیست و چه اندازه‌ای دارد قیمت‌ها هم متفاوت است. مثلا ما 15 میلیون تومان داده‌ایم. ساندویچی ها تا 25 میلیون تومان هم اجاره می‌دهند.»

فروش 35 هزار بطری آب در 10 روز

برخی غرفه‌های اطراف مصلی تنها آب می‌فروشند. بطری‌های آب خنک که در وان‌های یخ غوطه‌ور هستند و در انتظار مشتری. صاحب یکی از این غرفه‌ها می‌گویدکه بابت اجاره غرفه‌اش 12 میلیون تومان پرداخت کرده‌است: «تقریبا سعی کرده‌ام هر سال بیایم. یک غرفه ساندویچی هم دارم که آن را هم 15 میلیون تومان اجازه کرده‌ام.» هر بطری آب را هزار تومان می‌فروشد و در همان زمان کوتاه که با هم هم‌صحبت شده‌ایم چند نفری از او آب می‌خرند. با این حال فروش سال های قبل را بهتر می‌داند: «سال‌های قبل بهتر می‌فروختیم. سال قبل حدود 35 هزار بطری آب فروختم. اما چشم‌ام آب نمی‌خورد امسال فروش آنچنانی داشته‌باشیم. توان خرید مردم کم شده‌است. از طرف دیگر غرفه‌هایی که پاخور خوبی دارد را به ما نداده‌اند و در دست مدیران است. آنها باید درآمد خوبی داشته‌باشند.»

باید روزی 15 میلیون بفروشی تا سود کنی

با چند غرفه‌دار دیگر هم گفت و گو می‌کنیم. غرفه‌دارهایی که بیشترشان کارگران روزمزد بودند و چندان از اجاره غرفه‌ها و فروش اطلاع نداشتند. بیشترشان اما صحبت از پیمانکاری می کردند که غرفه ها را به متقاضیان اجاره داده اند. با پرس و جو او را پیدا می‌کنیم. می‌گوید چند سال می‌شود که پیمانکار غرفه‌های غذای نمایشگاه هایی است که در مصلی تهران برگزار می‌شود: «از سال 88 هر سال غرفه‌های غذای نمایشگاه‌های مصلی را از جمله قرآن، مطبوعات، دیجیتال، نمایشگاه‌های فصلی، دوچرخه و موتور و... از جمله کتاب را در اختیار گرفته‌ایم.

سال گذشته که نمایشگاه کتاب در شهر آفتاب بود ما در آنجا نبودیم. امسال کاری که کردند به ما گفتند نمایشگاه کتاب را باید جدا از نمایشگاه‌های دیگر حساب کنید و قرارداد میلیاردی هم با ما نوشتند.» او می‌گوید امسال نمایشگاه کتاب حدود 90 غرفه غذا دارد: «اجاره این غرفه‌ها بسته به اندازه و اینکه چه خوراکی می‌فروشند از 8 میلیون و 9 میلیون و 10 میلیون تومان است تا 15 میلیون. البته ساندویچی‌هایی هستند که دو غرفه گرفته‌اند که آنها 25 میلیون تومان بابت‌اش کرایه داده اند. قیمت‌ها تعرفه‌ایست که کمیته ناشران در نظر گرفته‌بود و وقتی به ما واگذار کردند ما هم براساس همان تعرفه اعلام شده غرفه‌ها را اجاره دادیم.»

این پیمانکار که خودش نیز غرفه ساندویچی دارد از فروش راضی نیست و در مقایسه با سال‌های قبل فروش را ضعیف می‌داند: «فروش اصلا خویب نیست. هر سال بد بود امسال بدتر شده‌است. حداکثر شاید دخل ریالی هر کدام از این غرفه ها 3 تا 5 میلیون تومان در طول روز باشد. در کل با این روند برای این غرفه‌دارها ضرر است. شاید در روز 300-400 ساندویچ فروخته شود. در صورتی که ایده‌آل فروش برای این غرفه‌ها با توجه به این مبلغ اجاره باید بالای 15 میلیون تومان در روز باشد. سال‌های قبل کمی بهتر بود. آن زمان اجازه‌ها پایین‌تر بود و فروش بالاتر؛ اما الان دقیقا برعکس شده‌است.» این پیمانکار از کارگرهایی می‌گوید که از بیکاری به اینجا آمده‌اند: «کارگرهایی که در اینجا کار می‌کنند اکثرا کارگرهای فصلی و بیکار هستند که به امید درآمد از شهرستان به اینجا آمده‌اند که خوب با این شرایط برای آنها هم روزهای خوبی نیست.»

با وجود گلایه‌ها از کم بودن فروش و اجاره‌های بالا؛ اما مردم زیادی در بین غرفه‌های غذا دیده می‌شود. آدم‌هایی که در انتظار خریدن ساندویچ و تنقلات هستند. با این وجود دخل این غرفه‌ها حرف دیگری می‌زند و شکایت از خالی بودن می‌کنند.

منبع: فارس

انتهای پیام/

اجاره هر غرفه خوراکی نمایشگاه کتاب چقدر آب می‌خورد؟

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.