به گزارش حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ علی باقری معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی عصر امروز در جمع دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایران در ابتدا به موضوع نفوذ پرداخت و طی سخنانی گفت: هدف اصلی جریان نفوذ تبدیل سراب "اتکا به بیگانه" و "اعتماد به دشمن" به بزرگراه پیشرفت و رفاه است.
وی ادامه داد: اگر یکی از مسایل مهم امنیتی کشور موضوع جاسوسی باشد، اما مهمترین موضوع در ساحت سیاسی کشور، مسئله نفوذ است که هم سیاست داخلی و هم سیاست خارجی را دربرمیگیرد.
باقری تصریح کرد: جاسوسی یک پروژه برای اشراف اطلاعاتی و کسب اطلاعات و اخبار و تحلیل از داخل است تا دشمن بر اساس اطلاعات دریافتی سیاستها و برنامههای خود علیه کشور و ملت را کارا نموده و اقدامهای خود علیه نظام و انقلاب را مؤثرتر نماید، در حالی که نفوذ یک پروسه برای تحقق نرم و آرام اهداف و منویات دشمن است.
معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی تاکید کرد: نفوذ مهمتر از جاسوسی است، چراکه دام نفوذ هم افکار عمومی، هم نخبگان و هم کارگزارن نظام را در برمیگیرد، در حالی که هدف اصلی جاسوسی چنگانداختن بر اهرمهایی در حاکمیت و یا حداکثر نخبگان مرتبط با حاکمیت است.
وی ادامه داد: در این چارچوب تغییر اولویتهای ملت، نخبگان و حتی کارگزاران و نیز تغییر ذائقه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ملت و حاکمان در جهت خواسته، تمایل و منافع دشمن با رنگ و لعاب نیرنگ و فریب از جمله مهم-ترین کارکردهای جریان نفوذ است.
باقری گفت: هر چه قدر که تفکر "اتکا به بیگانه" و "اعتماد به دشمن" به هنجار در منظر حاکمان، نخبگان و افکار عمومی تبدیل شود، به همان میزان پروسه نفوذ پیش رفته و دشمن موفقتر شده است.
وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه "توهمگرایان" مناسبات بینالمللی را با عینک "اعتماد" میبینند، افزود: اتکا به "قدرت ملی"، نشانه "واقعگرایی" در مناسبات بینالمللی است.
معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی اضافه کرد: کسانی که مناسبات بینالمللی را از دریچه اعتماد مینگرند، نه تنها هیچ شناختی از واقعیتهای روابط بینالملل ندارند و واقعگرا نیستند، بلکه توهمگرا هستند، چراکه مناسبات بینالمللی بر مبنای اعتماد شکل نمیگیرد، بلکه بر اساس منافع و امنیت ملی بنا میشود و تضمین منافع ملی و صیانت از امنیت ملی مستلزم ایجاد و تقویت مؤلفههای قدرت و تعبیه اهرمهای بازدارنده در قبال دشمن و بیگانه است.
باقری تاکید کرد: جریان نفوذ درصدد است تا گفتمان حاکم بر جامعه را از "واقعیت" همافزایی "قدرت ملیپیشرفت" به "توهم" همافزایی "اعتماد به دشمن پیشرفت" تبدیل کند و متأسفانه برخی از عناصر سادهلوح داخلی تحت تأثیر جریان نفوذ این-طور به جامعه القا میکنند که اتکا به قدرت ملی برای پیشرفت مستلزم پرداخت هزینه است، ولی دیپلماسی میتواند خسارتهای اعتماد به دشمن را از بین ببرد، لذا با اعتماد به دشمن (امریکا) و اتکا به بیگانه (اروپا)، بدون هزینه میتوان به پیشرفت رسید!
وی ادامه داد:، اما واقعیت این است که اگر پشت دیپلماسی به عناصر قدرت ملی گرم نباشد، دیپلماسی به-جای تأمین منافع ملی و ارتقای توان و قدرت ملی به ابزاری برای تغییر مرزهای منافع ملی و توجیه دست-کشیدن از مؤلفه-های قدرت ملی تبدیل خواهد شد.
باقری در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه واگذاری "قدرت هستهای" به امید کسب "منفعت اقتصادی"، هیچگاه برد-برد نمیتواند باشد، گفت: "برد-برد"، فقط یک بازی برای انحراف افکار عمومی از معامله-ای بود که نتیجه آن برای ملت ایران نه تنها "تقریباً هیچ" بود، بلکه زمینهساز گستاخی دشمن برای دستاندازی به توانمندی موشکی و اقتدار منطقهای ایران بود.
وی افزود: هرچند ممکن است دولتمردان تدبیر و امید از بیان این واقعیت ناراحت شوند، ولی واقعیت این است برجام معامله برد-برد نبود، چرا که در برجام ما از قدرت هستهای دست کشیدیم تا منفعت اقتصادی بهدست بیاوریم، اما در واقع نه تنها بسیاری از تأسیسات و فعالیتهای هستهای تعطیل شد و بسیاری از تجهیزات هستهای در معرض نابودی قرار گرفت و حتی از ۱۰۰ حق هستهای ملت ایران صرفنظر شد، بلکه منفعت اقتصادی مورد ادعای دولتمردان تدبیر و امید نیز متوجه کشور نگردید.
معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی تاکید کرد: بر این مبنا، واقعیتِ برجام، معامله میان واگذاری "قدرت هستهای" به امید کسب "منفعت اقتصادی" بود، از اینرو حتی اگر منفعت اقتصادی مورد انتظار هم حاصل میشد، باز هم برجام معامله برد-باخت بود که قطعاً طرف بازنده آن ملت ایران بودند، چه رسد به این که دولتمردان تدبیر و امید نتوانستند حتی شکلات منفعت اقتصادی را از دشمن بگیرند.
باقری تصریح کرد: امروز واضعان و حامیان برجام در داخل و حتی برخی از کشورهای عضو گروه ۱+۵ نیز بر این واقعیت تأکید دارند که در حالی که ایران به همه تعهدات خود پایبند بوده، ولی امریکا از انجام تعهدات خود سر باز میزند. بدیهی است هیچ انسان عاقلی توافقی را که یک طرف ملتزم به تعهدات باشد، ولی طرف مقابل هیچ ارادهای برای انجام مفاد توافق نداشته باشد، توافقی موفق، نتیجهبخش و برد-برد تلقی نمیکند، چه برسد به این که بخواهد در آینده نیز با طرف خاطی به توافقهای جدید دست یابد.
وی در ادامه با بیان اینکه با FATF تنها نتیجه "تقریباً هیچ" برجام یا همان انتقال دلار با گونی، به "تحقیقاً هیچ" یعنی منع انتقال دلار با گونی تبدیل شد، گفت: یک سئوال منطقی از دولتمردان تدبیر و امید این است، در حالی که خود شما اذعان دارید امریکا به تعهدات خود در برجام عمل نکردهاست، چرا با پذیرش FATF تعهدات بسیار بیشتری را بر ملت ایران تحمیل کردید؟
معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: آیا این نشانه واقعگرایی، عقلانیت و تدبیر است که نه تنها با دشمن عهدشکن برخورد نمیکنید، بلکه با پذیرش زیادهخواهیهای دیگر، به او پاداش هم میدهید؟ آیا تدبیر این است که از تعامل با دشمن عهدشکن دست کشید یا با قبول مطالبات نامشروع دشمن به او جایزه داد و او را در تحمیل فشارهای دیگر بر ملت ایران تشویق کرد؟
باقری اظهار داشت: این واقعیت غیرقابل انکار است که با اجرای مفاد توافق با FATF، نتیجه "تقریباً هیچ" برجام که بنا به فرمایش رئیس جمهور انتقال دلار با گونی است به نتیجه "تحقیقاً هیچ" برجام که ممنوعیت نقل و انتقال چمدانی دلار است، تبدیل خواهد شد.
وی در ادامه گفت: دولت تدبیر و امید قصد داشت تا با توافق هستهای کاری کند که هم چرخ هستهای بچرخد و هم چرخ اقتصاد، اما واقعیت این است که با وجود این که برجام موتور فناوری هستهای ایران را خاموش کرد، ولی در ازای آن پیشرفتهترین فناوری حمل و نقل پول در تاریخ جهان را به ملت ایران هدیه داد! تا جایی آقای رئیس جمهور فرمودند: پس از برجام موفق شدیم دلار را با گونی وارد کشور کنیم.
باقری تصریح کرد: البته آقای رئیس جمهور که ۲ سال و نیم پس از توافق هستهای از این دستاورد شگرف برجام پردهبرداری کرد، درباره بهای سنگین و خسارتبار دستیابی به این فناوری پیشرفته سخن نگفت و نفرمود که زمانی که ایران به فناوری برتر انتقال دلار با گونی دست نیافته بود، ۱۰ هزار کیلو مواد غنی-شده سه و نیم درصد، ۵۰۰ کیلو مواد غنی-شده بیست درصد، راکتور آماده افتتاح آب سنگین اراک، سایت غنیسازی فردو، ۱۹ هزار سانتریفیوژ نصبشده در نطنز و فردو و ... را در اختیار داشت و برای این که به این فناوری پیشرفته (انتقال دلار با گونی) دست یابد از ۱۰۰ درصد حق هستهای ملت ایران نیز صرفنظر کرد.
معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: باید واقعیتها را دید، بر اساس واقعیتها تصمیم گرفت و با مبنای شاخصهای واقعی به ارزیابی پرداخت. در حال حاضر واقعیت پیش روی ملت ایران حضور و یا خروج امریکا از برجام نیست، بلکه مسئله اصلی استمرار، تشدید، توقف و یا وقفه در دشمنی امریکا با ملت ایران است.
وی گفت: بنابراین آنچه که درباره سناریوهای مختلف درباره واکنش ایران در قبال کنشهای متفاوت امریکا در موضوع برجام گفته میشود، پیش از آن که درباره درستی یا نادرستی آن به صحبت پرداخت باید درباره واقعی و یا عدم واقعی بودن آن به یک جمعبندی رسید.
باقری با بیان اینکه یکی از ادعاهای دولت تدبیر و امید، از ابتدا "واقعگرایی" بود، افزود: دولت حتی مخالفان خود را به عدم درک واقعیت متهم میکرد و به همین دلیل هم آنها را "آرمانگرا" خطاب مینمود تا در منظر افکار عمومی دوگانه آرمانگرایی – واقعگرایی را تداعی کند.
وی تصریح کرد: از همین طریق هم به مردم القا میکردند که دولت بر اساس واقعیتها تصمیم میگیرد و تدبیر میکند، ولی مخالفان دولت حرفهای آرمانی میزنند و سخن و تحلیل آنها هیچ تناسبی با واقعیت ندارد. اما واقعیت چیز دیگری است، چرا که از جمله تاکتیکها و ترفندهای دولت تدبیر و امید که تقریباً در بیشتر عرصهها مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد، "وارونهنمایی واقعیتها" است؛ یعنی نهتنها، رویکرد دولت در بسیاری موارد "واقعگرایی" نیست، بلکه با تمرکز بر موضوعات غیرواقعی تلاش دارد تا با "واقعنمایی" اذهان را از مسایل اصلی و واقعی دور کند.
معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: در همین موضوع هستهای، دولتیها با ادعای دروغین تهدید نظامی، تلاش کردند به مردم القا کنند که چنانچه خواستهها و مطالبات غیرمنطقی، نامشروع و زیادهخواهانه امریکا در قالب توافق هستهای پذیرفته نشود، امریکا به ایران حمله خواهد کرد و لذا باید به خواستههای غیرقانونی امریکا تن داد تا از شرّ جنگ رهایی یافت. در حالی که ادعای تهدید نظامی، اساساً واقعیت نداشت.
باقری اظهار داشت:در اوج مذاکرات هستهای که دولتمردان ایرانی در داخل ایران فریاد میزدند که آی مردم! اگر با امریکا توافق نکنیم، امریکا به ایران حمله می-کند، رابرت گیتس وزیر دفاع اوباما که چند سال هم وزیر دفاع جرج بوش بود، در پاسخ به پرسش مجری بی بی سی که پرسید در زمان وزارت شما آمریکا تا چه حد به حمله به ایران نزدیک شده بود، صراحتاً اظهار داشت: «چه در زمان بوش و چه در زمان اوباما، ما اصلاً به گرفتن چنین تصمیمی نزدیک نبودیم».
وی با بیان اینکه تثبیت حقوق هستهای اساس مذاکرات هستهای و لغو تحریمها تنها هدف مذاکرات هستهای بود، ولی برجام نه اساس را حفظ کرد و نه هدف را محقق کرد!، اضافه کرد: بنابراین باید ابتدا صورت مسئله را بر اساس واقعیت-ها و نه آنچنان که دولتیها ترسیم میکنند، ترسیم کرد و سپس درباره نحوه کنش و واکنش در قبال آن تصمیمگیری کرد.
وی گفت: واقعیتی که اکنون پیشروی ما است، چیست؟ برای فهم درست واقعیت، ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که هدف از مذاکرات هستهای چه بود؟ در پاسخ به این سئوال باید گفت، هدف از مذاکرات هستهای فقط و فقط لغو تحریمها بودهاست. البته برخی دولتمردان ادعا میکنند که هدف مذاکرات لغو تحریمها نبوده، بلکه هدف مذاکرات تثبیت حقوق هستهای بودهاست.
باقری ادامه داد: اینجا هم یک ترفند دولت در وارونهنمایی واقعیت جلوهگری میکند، چراکه تثبیت حقوق هستهای، اساس و مبنای مذاکرات بوده و نه هدف مذاکرات. به عبارت دیگر، از آنجا که جوانان ایرانی بدون اتکا به بیگانگان توانستند فعالیتهای هستهای را در ابعاد مختلف عملیاتی کنند، از اینرو ملت ایران با همت، ابتکار، خلاقیت و مجاهدت جوانان خود توانست حقوق هستهای خود را در عمل استیفا کند و بیگانگان نه تنها هیچ کمکی به ما نکردند، بلکه تا جایی که توانستند در مسیر استیفای این حق کارشکنی و دشمنی هم کردند.
معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی اظهارداشت: بنابراین، ایران در شرایطی وارد مذاکره با طرف مقابل شد که آنها حقوق هستهای ایران را پذیرفته بودند. در این چارچوب رئیس جمهور امریکا در فروردین ۱۳۹۱، کتباً بر شناسایی این حقوق اذعان کرد. البته ترفند دولتیها در وارونهنمایی واقعیت و اظهار این ادعا که هدف مذاکرات لغو تحریمها نبودهاست، به این دلیل بود که آنها نتوانستهاند تحریمها را نه در سند برجام و نه در عمل بردارند.
باقری یادآور شد: در همین چارچوب هم مقام معظم رهبری در فرمان اجرای برجام به رئیس جمهور تصریح فرمودند: «از آنجا که پذیرش مذاکرات از سوی ایران، اساساً با هدف لغو تحریم-های ظالمانهی اقتصادی و مالی صورت گرفته است ... باید ... این تحریمها بهکلی برداشته شود.».
وی در ادامه تاکید کرد: "هدف مذاکرات"، هم لغو تحریمها بود، هم "موضوع اصلی توافق هستهای" لغو تحریمها بود و هم "معیار ارزیابی و قضاوت درباره رفتار امریکا در برجام" لغو تحریمها است، چراکه رهبر انقلاب اسلامی در همان فرمان به رئیس جمهور فرمودند: «وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است ... فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند».
باقری تاکید کرد: حال مناسب است دقت کنیم واقعیت مذاکرات چه بود و آنچه که دولتمردان بر روی آن تمرکز میکنند، چیست؟ دقت کنید امروز از تنها چیزی که صحبت نمیشود لغو تحریمها است و صرفاً حضور و یا خروج امریکا از برجام برای جامعه مهم جلوه داده میشود. آیا هدف مذاکرات لغو تحریمها نبود؟ آیا موضوع برجام لغو تحریمها نبود؟ آیا معیار ارزیابی برجام لغو تحریمها نبود؟ پس چرا لغو تحریمها به فراموشی سپرده شدهاست؟
معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی ادامه داد: از تیر ۹۴ تا کنون امریکا در برجام حضور داشته است، اما با وجود حضور امریکا در برجام، تحریمهای آیسا توسط کنگره وضع و از سوی باراک اوباما اعمال شد، با وجود حضور امریکا در برجام، تحریمهای کاتسا توسط کنگره وضع و از سوی دونالد ترامپ اجرا شد، با وجود حضور امریکا در برجام، ورود هر فرد ایرانی به امریکا منع شد، با وجود حضور امریکا در برجام، دهها شخصیت حقیقی و حقوقی ایرانی از سوی امریکا تحریم شدند، با وجود حضور امریکا در برجام، میلیاردها دلار اموال و داراییهای ایران توسط امریکا توقیف و مصادره شد، با وجود حضور امریکا در برجام، نرخ برابری دلار با ریال فراتر از ۶۰ هزار ریال رفت.
وی تصریح کرد: پس حضور امریکا در برجام نه توانست لغو تحریمها را که هدف اصلی مذاکرات هستهای بود، در متن برجام بگنجاند و نه توانست امریکا را ملزم به اجرای تعهدات مندرج در برجام نماید و نه توانست مانع از وضع و اعمال تحریمهای جدید از سوی امریکا شود.
باقری اظهار داشت: رفتار امریکا فقط در ۲۲ اردیبهشت ملاک نیست، معیار افزایش، استمرار، کاهش و یا قطع دشمنی امریکا است. با این وضعیت، غربگرایان همه توجهات را به بقا و یا خروج امریکا از برجام جلب کردهاند، در حالی که حضور یا غیبت امریکا از برجام مسئله مردم نیست، بلکه مسئله یک تفکر و جریان سیاسی است که همه حیثیت و آبروی خود را در گرو سازش با امریکا قرار داده و خروج امریکا از برجام هیچ آبرویی برای آنها باقی نخواهد گذاشت.
وی گفت: از منظر غربگرایان اگر در چند روز آینده، رئیس جمهور امریکا اعلام کند که در برجام باقی میماند، ولی تعلیق اجرای تحریم-ها را امضا نمیکند، حتماً در سراسر ایران اعلام جشن و پایکوبی خواهند کرد!، چراکه از نظر آنها مهم حضور امریکا در برجام است تا از حیثیت سیاسی یک جریان سیاسی صیانت شود و مسئله اصلی برای ملت ایران که مقابله با استمرار و تشدید دشمنی امریکا است، به فراموشی سپرده شود.
معاون سابق دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: در حالی که معیار و شاخص اصلی برای واکنش در قبال امریکا در موضوع برجام را رهبر انقلاب اسلامی در مهرماه ۱۳۹۴ تبیین نمودهاند و آن هم «وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای» است، اما غربگرایان بهکلی روی مسئله اصلی را پوشانده و واقعیت را کتمان نموده و میخواهند موضوع غیرواقعی حضور و یا عدم حضور امریکا در برجام را به مسئله اصلی در سطح افکار عمومی جلوه دهند.
وی در خاتمه گفت: رسانهها باید در مقابل تلاش برخی که میخواهند واقعنمایی کنند بایستند و مردم را از واقعیتها مطلع کنند. مسئولیت ملی و رسالت حرفهای رسانهها این است که با "واقعگرایی" جلوی "واقعنمایی" دروغین را بگیرند.
انتهای پیام/