در این مطلب گفت‌وگوی بی‌پرده و صریح با سرپرست سازمان داوطلبان جمعیت هلال‌احمر «حبیب درگاهی» را مشاهده می کنید.

عملیاتی‌ام؛ از شعار بدم می‌آید/ بهترین مشوق برای داوطلب استفاده درست از اوستبه گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛  از بهمن ‌٩٥ تا بهمن ٩٦، چهار نفر طعم جلوس بر صندلی شماره یکِ داوطلبان را چشیده‌اند. یعنی یک سال یک سازمان و چهار رئیس! می‌توان گفت این مجموعه بیش از هر سازمان دیگری در هلال نیاز به بازنگری در برنامه‌ها و فعالیت‌های خود دارد. برای همین فرصت را غنیمت شمردیم و بی‌پرده با سرپرست جدید سازمان داوطلبان که در دوره جدید و پس از کش و قوس‌های فراوان در این سازمان در دوره‌های گذشته، به این سمت منصوب شد، گفت‌وگو کردیم. «حبیب درگاهی» سوال‌های صریح «شهروند» را بی‌پاسخ نگذاشت.


شما سومین مسئول سازمان داوطلبانید که در این دفتر با او قرارِ گفت‌وگو گذاشته‌ام. می‌خواهم بدانم دوره‌های پیشین را چطور ارزیابی می‌کنید؟ شما در آن وقت‌ها هم در جمعیت هلال‌احمر حضور داشتید؛ پس می‌توانید در مورد روند سابق توضیح دهید.
این‌قدر مهم است که می‌خواهید در مورد آن حرف بزنیم و منتشر شود؟


بیشتر بخوانید: ضرورت گسترش تیم‌های واکنش سریع برای مواقع بحران/رشد ۳ درصدی تجهیزات امدادی ویژه نوروز ۹۷


چی مهم است؟
این‌که نظر آدم راجع به گذشته چیست؟

نمی‌خواهم درباره افراد حرف بزنیم. بالاخره تجربه دیگران قابل بررسی است. منظور من صحبت از دوره‌های گذشته سازمان داوطلبان است؛ آنچه بر این نهاد گذشته.
بسم الله الرحمن الرحیم. سازمان داوطلبان یکی از سازمان‌های بسیار خوب و موثر جمعیت هلال‌احمر است و فعالیت بسیار خوب و باقدمت و انسان‌دوستانه و داوطلبانه خوبی از بدو تأسیس تاکنون ارایه داده است. هرکدام از دوستانی که در دوره‌های گذشته رئیس سازمان داوطلبان بوده‌اند، براساس موقعیت زمانی، تصمیمات دولت، نگرش‌های بین‌المللی و سیاست‌های نظام و رئیس محترم جمعیتِ وقت کارهایی کرده‌اند که یقینا خوب، قابل تمجید و رو به جلو بوده است. از نظر من همه آنها آدم‌های فعال، خوب و پر تلاشی بوده‌اند.

می توانم راحت سوال بپرسم؟
بله.

شما را «مهندس» صدا می‌زنند؛ مدرک مهندسی‌تان چیست؟
در چند رشته درس خوانده‌ام؛ مثلا مهندسی کامپیوتر، تاریخ و...

مرتبط‌ترین رشته‌ای که با پُست «سرپرست سازمان داوطلبان» خوانده‌اید، چیست؟
ببینید؛ یک سری مهارت‌های دانشگاهی داریم و یک سری مهارت‌های تجربه‌ای. من تجربه‌های زیادی در زمینه داوطلبان دارم. مشاور بوده‌ام. معاون داوطلبان استان بوده‌ام. قبل از آن رئیس شعبه بوده‌ام و با کارهای داوطلبان عجین بوده‌ام. فعالیت‌های من مدام با داوطلبان درگیر بوده است.

چند سال معاون داوطلبان هلالِ قزوین بودید؟
حدود ١٢سال.

اهل قزوینید؟
بله.
فکر می‌کنم یکی از نخستین استان‌هایی که بعد از انتخاب به‌عنوان «سرپرست سازمان داوطلبان» به آن سفر کردید هم قزوین بود؟
نه. اصفهان رفتم. قم رفتم. قزوین نخستین نبود.

پس نخستین سفرِ کاری‌تان به کدام شهر بود؟
فکر می‌کنم به اصفهان.

پس استان بعدی قزوین بود؟
نه. حتی سومی هم قزوین نبود. اگر دنبال این هستی که بگویی بلافاصله به شهر زادگاهم رفته‌ام، موفق نمی‌شوی.

اگر تمایل دارید، درباره قزوین و دوران مدیرعاملی شما در این استان صحبت کنیم. شما بعد از قزوین هم به کیش رفتید.
هنوز هم هستم. یک سالی شده.

قزوین استان حادثه‌خیزی است؟
قزوین با توجه به این‌که محل ارتباطی چند استان است، از نظر جاده‌ای اهمیت دارد. از نظر آب و هوایی دشت قزوین دشت معروفی است؛ هم منطقه کوهستانی دارد و هم منطقه دریاچه‌ای. حادثه‌های متفاوتی به خود دیده؛ خشکسالی و سیل. قزوین استانی است که تقریبا با تمام حوادث دست‌وپنجه نرم کرده. بافت سنتی خوبی دارد. پایتخت خوشنویسی ایران است و آثار باستانی زیادی دارد.

و هلال قزوین؟
جمعیت هلال‌احمر استان قزوین یک جمعیت پرتلاش با نیروهای کارآمد و خوب است که همیشه اهداف هلال را به درستی پیش برده.

زمانی که شما سرپرست سازمان داوطلبان شدید، در جمعیت گفتند که «یک هلال‌احمری مسئولیت گرفته»؛ منظور از «یک هلال احمری» چیست؟ یعنی فردی که تنها سابقه‌ای در هلال‌احمر داشته؟
شاید منظور این است که فردی از جنس کار بوده و سلسله مراحل را طی کرده. البته باید از خودشان بپرسید. اما خب شاید آدم‌هایی بوده‌اند که گذشته مرا می‌شناختند.

چه گذشته‌ای؟
سال ٦٩ در زلزله رودبار و منجیل امدادگر بودم. زمانی که ١٨سالم بود. اصل آشنایی با هلال از همان جا شروع شد. زمانی که مرکز پرورش اسلامی بود، من به‌عنوان مربی کامپیوتر مراکز مشغول به کار شدم. در حوزه مالی کار کردم. رئیس شهرستان بودم. بعد معاون داوطلبان شدم. در ادامه عضویت در هیأت‌مدیره را تجربه کردم و آخرین‌جا هم ریاست مرکز مستقل کیش بود.

زمانی هم در اندونزی حضور داشتید.
بله. در زمان زلزله به‌عنوان تیم امدادرسان عازم شدم.

با چه پُستی؟
نیروی امدادی بودم.

چه سالی؟
همان زمان زلزله اندونزی. سالش خاطرم نیست. من تمام دوره‌های امداد و کمک‌های اولیه را گذرانده‌ام. همین حالا هم اگر در جاده اتفاقی بیفتد، هم کیف کمک‌های اولیه را در صندوق دارم و هم کاور هلال. نخستین کاری که می‌کنم، کاور هلال را می‌پوشم و به امدادرسانی می‌پردازم. به این مسأله افتخار می‌کنم. راضی‌ام. هیچ کجا نیست که در جاده تصادف شود و من نایستم.

گاهی اوقات تقسیم‌بندی‌های جوانان، داوطلبان و امدادگران آن‌قدر بین هلال‌احمری‌ها خط‌کشی می‌کند که شخصا اعتقاد چندانی به آن ندارم. سوالم این است که شما خودتان را در این تقسیم‌بندی می‌بینید؟ بیشتر به‌عنوان یک داوطلب؟ یا یک امدادگر؟
به نظرم تقسیم‌بندی‌ها آن چنان جایگاهی ندارد. من خودم به‌عنوان سرپرست سازمان داوطلبان هر کجا حادثه‌ای اتفاق بیفتد، پیشقدم هستم. قطعا رئیس سازمان امدادونجات هم در فعالیت‌های داوطلبانه پیشقدم است. رئیس سازمان جوانان هم یقینا کمک‌حال داوطلبان است. همه ما درنهایت یک خانواده‌ایم.

تعامل سازمان داوطلبان با دیگر مجموعه‌های هلال‌احمر چطور است؟ جلسه‌ای برای هم‌اندیشی و پرهیز از موازی‌کاری برگزار شده؟
از وقتی که آمده‌ام، دو جلسه با رئیس سازمان جوانان و یک جلسه با رئیس سازمان امدادونجات داشته‌ام. همه اعلام آمادگی کرده‌اند که به یکدیگر کمک کنیم. مشکلی بین سازمان‌ها نیست و موازی‌کاری‌ها به حداقل رسیده. قرار بر این شده در کاری که یک سازمان به خوبی عمل می‌کند، سازمان دیگر وارد نشود.

یک داوطلب را نام ببرید که کاری انجام داده و در ذهن شما ثبت شده است.
شاید تصور این باشد که باید آدمی را نام ببرم که بزرگترین کمک ریالی یا کار فکری را کرده. از نظر من، بزرگترین کار چیزی است که در توان فرد باشد. اگر بر افشای نامش اصرار نکنی، برایت می‌گویم داوطلب خانمی بود که همیشه در تمام فعالیت‌ها پیشقدم بود: سبد غذایی، فرشتگان رحمت، نیابت،... . او با سرطان درگیر شد، اما باز هم به فعالیتش ادامه داد و به این کار می‌بالید. شاداب بود و واقعیت‌ها را پذیرفته بود. او مهمترین بخش زندگی‌اش را فعالیت داوطلبانه می‌دانست و تا آخرین لحظه عمرش بر کار داوطلبانه پافشاری می‌کرد.

پس تعریفی که شما از «داوطلب نمونه» دارید، این است که او تا آخرین لحظه عمرش دنبال کار داوطلبانه باشد؟
نه نه. شما پرسیدید که چه کسی بیشتر در ذهنت مانده.

این مورد را یک ویژگی برای فرد داوطلب نمی‌دانید؟
موثر بودن داوطلب در فعالیت‌های اجتماعی است. گاهی فردی با کمک فکری و وجودش تحول ایجاد می‌کند. اگر بخواهم بهتر توضیح بدهم باید بگویم که شما در گلخانه‌ای حاضر شده‌اید و انواع گل‌ها را می‌بینید؛ هرکدام شاخص خودشان را دارند.

آمار واقعی داوطلبان چه تعداد است؟
بیش از ٧٠٠هزار داوطلب داریم.

در سال‌های اخیر صحبت‌ها و تحلیل‌های متفاوتی درباره آمار حقیقی داوطلبان شده است. چند ماه پیش هم قرار شد در این مورد شفاف‌سازی شود و با طراحی یک سیستم، تعداد اعضای داوطلب هلال دقیقا مشخص شود. این سیستم به نتیجه رسیده؟ ما می‌دانیم چقدر داوطلب فعال داریم؟ در حوادث روی چند نفر می‌توانیم حساب کنیم؟ حوزه فعالیت‌شان چیست؟
داوطلبان دریچه ورود و خروج دارند. چون خدمات داوطلبانه است، ریزش وجود دارد. اجباری در این کار نیست و ریزش طبیعی به نظر می‌آید. من متوجه سوال شما هستم. هنوز سیستم خاصی که حضور داوطلبان را ارزیابی کند، وجود ندارد. اما برای سازماندهی آنان اقدامات خوبی درحال انجام است که دسته‌بندی شوند و در حوادث فعالیت مناسبی انجام دهند. سالیانه ١٠٠ تا ١٥٠هزار داوطلب فعالانه حضور دارند. بستگی به حوادث دارد. مثلا در زلزله کرمانشاه همه ٧٠٠هزارنفر وارد شدند. بستگی به وسعت حادثه و میزان نیاز به مشارکت دارد. انتظارم این بود درباره فعالیت‌های جدید سازمان هم بپرسید. نمی‌دانم جزو سوال‌هایتان هست یا نه.
دنبال گفت‌وگویی هستم که تاریخ مصرف نداشته باشد، اما طبیعتا سراغ آمارها و خدمات نوروزی و کرمانشاه و طرح‌های‌تان هم می‌رویم.
علاوه بر آن، اقداماتی که می‌خواهیم در آینده انجام دهیم.

در پایان به آنها می‌پردازیم و به‌طور جداگانه و در قالب گفت‌وگویی دیگر منتشرش می‌کنیم.
فکر کنم وقت زیاد بگیرد.
به آنها هم می‌رسیم. شما حرف از «ریزش» زدید. سوالم این است که برای «نگهداشت داوطلبان» چه مشوق‌هایی در نظر گرفته‌اید؟
بهترین مشوق برای داوطلب، استفاده درست از اوست. ما پزشکان داوطلب داریم. شک ندارم اگر به آنها بگوییم که چند روز از وقت‌تان را در مناطق محروم سپری کنید، جواب منفی نمی‌دهند. این کار با سرشت آدم جور است و باعث رضایت می‌شود و درنهایت نگهداشت را به وجود می‌آورد. مثلا اگر پایگاهی که فردی هدیه داده را با نام خودش نام‌گذاری کنیم، بهترین نگهداشت است. باید از هنرمندان هم در جایگاه هنری خودشان استفاده کنیم.

مهندس درگاهی، شما چقدر به کارهای شعاری و نمادین اعتقاد دارید؟
من به شعار هیچ اعتقادی ندارم. من نیروی عملیاتی‌ام و کار میدانی را موفق می‌دانم. کار نمادین، در جای خودش کار خوبی است. ما اتاقی برای هنرمندان فراهم کرده‌ایم تا در سازمان حضور داشته باشند. مسئولیت هم با خودشان است.

الان اگر فردی شرایطی را برای عضویت یک هنرمند در هلال فراهم کند و او هم پول بخواهد، شما حاضرید بپردازید؟
ما براساس قانون قدم برمی‌داریم. قانون می‌گوید که خدمات داوطلبانه کاملا رایگان است و پرداخت وجه به داوطلب هیچ جایگاه قانونی ندارد. اگر درست برخورد کنیم، آدم‌های اهلش وارد می‌شوند. ما نمی‌خواهیم با پول، کسی را وارد هلال کنیم. بسیاری از افراد افتخار می‌کنند که وارد هلال‌احمر شوند. نمونه‌اش آقای مهدی مهدوی‌کیا. جمعیت هلال‌احمر جایگاه مرتفع و بین‌المللی دارد. افراد با افتخار عضو هلال می‌شوند و فعالیت می‌کنند.

وارد ماجرای کرمانشاه شویم. ما شاهد حضور خودجوش سلبریتی‌ها و «ان‌جی‌او»ها در زلزله کرمانشاه بودیم. آیا می‌توانیم روزی را ببینیم که سازمان‌های مردم‌نهاد یکپارچه و با کمک هلال در حوادث حاضر شوند؟
براساس برنامه ششم توسعه کشور پیش‌بینی شده که هلال در این زمینه نقش اساسی داشته باشد. ما به‌عنوان بزرگترین «ان‌جی‌او»ی فعال در کشور این توانایی را داریم. ما با بسیاری از سمن‌ها در ارتباطیم. می‌خواهیم اتاق فکری با عنوان «اتاق اندیشه‌ورزی» راه بیندازیم. در این اتاق از سازمان‌های مردم‌نهاد استفاده خواهیم کرد.

این اتاق چه کار می‌خواهد بکند؟
از فکرهای متفاوت در آن استفاده خواهیم کرد؛ هنرمندان، اندیشمندان، ... .

یعنی این گروه‌ها عضو اتاق می‌شوند؟
بله، تعداد دارد بیشتر می‌شود تا فعالیت‌ها گسترده‌تر شود. اگر بتوانیم برای برنامه‌های‌مان خوب تصمیم بگیریم، جامعه هنری و ورزشی این آمادگی را دارد. ما باید شرایط را برایشان آماده کنیم.

پس می‌توانیم بگوییم تابه‌حال غفلت کرده‌ایم؟
نمی‌شود اسمش را «غفلت» گذاشت. شاید هنوز زمانش فراهم نشده.

پس شما قبول دارید اگر در حادثه‌ای مثل زلزله کرمانشاه هماهنگی‌هایی با هلال برای حضور در منطقه انجام شود، نتیجه بهتری به دست می‌آید. اگر «ان‌جی‌او»ای اطلاعات هلال را داشته باشد، به‌دور از آزمون و خطا و هدر دادن منابع گام برمی‌دارد و نتیجه مناسبی می‌گیرد، باور کنید این حوزه به ساماندهی نیاز دارد.
ما به‌عنوان دستگاهی که تجربه کافی در حوادث دارد، برای جلوگیری از موازی‌کاری و کارهای پراکنده برنامه‌ریزی و تقسیم کار می‌کنیم؛ این‌که چطور بر حسب نیاز منطقه توزیع متوازن داشته باشیم و اقلام ضروری را پخش کنیم.

در زمان زلزله، برخی سعی کردند به بی‌اعتمادی به مجموعه هلال دامن بزنند. کمک‌های مردمی اما حرف دیگری زد. شما چه نظری در این مورد دارید؟
اعتماد به هلال‌احمر ثابت شده است. کارنامه هلال درخشان است. در کرمانشاه هم این کارنامه درخشان بار دیگر ثابت شد. من به سلیقه‌ها احترام می‌گذارم. یک نفر ممکن است اعتقاد داشته باشد که اگر به فلان چهره ورزشی کمک برساند زودتر به آسیب‌دیدگان خواهد رسید. این اختلاف نظر هست، اما معنای آن بی‌اعتمادی به هلال‌احمر نیست. ٣٦ میلیارد تومان کمک نقدی مردم به هلال‌احمر در زلزله کرمانشاه ثابت کرد این حرف‌ها در عمل واقعیت ندارد.

چند کلمه انتخاب کرده‌ام؛ نخستین چیزی که به ذهن‌تان می‌رسد را بگویید.
خدا به خیر بگذراند (خنده).
حادثه؟
هلال‌احمر
زلزله؟
هلال‌احمر
نبش قرنی و طالقانی؟
داوطلبان
قزوین؟
پایتخت خوشنویسی
فرشتگان رحمت؟
طرح بسیار خوب و مورد علاقه من
نیابت؟
طرحی که تحسین خیلی‌ها را برانگیخت.
پایگاه امدادونجات؟
آرام‌بخش مسافران و حادثه‌دیده‌ها.

منبع: روزنامه شهروند

انتهای پیام/

گفت‌وگوی بی‌پرده و صریح با سرپرست سازمان داوطلبان جمعیت هلال‌احمر

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار