به گزارش خبرنگار حوزه بهداشت و درمانگروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان؛ عصر ارتباطات موجب شده تا خواسته یا ناخواسته تغییراتی در سبک زندگی و فرهنگ مردم ایران به وجود آید، در این میان جوانان بیشترین گروهی هستند که با وجود شبکههای مجازی سبک زندگی آنها نسبت به گذشته، تغییر کرده است؛ یکی از این تغییرات، ارتباط بین دخترها و پسرها در فضای مجازی است که میتواند به سمت ازدواج یا مسائل دیگر پیش رود البته در کنار ازدواج، درگیریهای عاطفی که در شبکههای مجازی ایجاد میشود، در دیدگاه اول برای بسیاری از جوانان جذاب است.
بسیار پیش میآید که این افراد پس از مدتی آشنایی با یگدیگر، به دلایل مختلف از یکدیگر جدا شوند، اتفاقی که معمولا برای یک طرف آسان و برای طرف دیگر دردآور است؛ افسردگی و تنهایی را میتوان از خواص اتمام این نوع از رابطهها دانست.
برخی مواقع اختلاف فرهنگی، اخلاقی، اعتقادی، سنی، مالی، تحصیلی و غیره دلیل پایان پذیرفتن رابطه در بین این افراد است و گاهی از مواقع هم یکی از طرفهای رابطه، استفاده خود از طرف مقابل را کرده و ترجیح میدهد هرچه زودتر خود را از شر این رابطه خلاص کرده و به دنبال رابطهای دیگر برود؛ با وجود این اما برخی از مواقع هم روابط منجر به ازدواج میشود.
مریم فرضی، روانشناس بالینی در گفتوگو با خبرنگار حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص تفاوتهای ازدواج سنتی و ازدواج مدرن، اظهار کرد: ازدواج سنتی را میتوان به دو دسته تقسیم میکنیم؛ در گروه اول مانند زمانهای قدیم عملا دختر و پسر بدون اینکه همدیگر را دیده باشند، به دلیل اینکه خانوادهها از همدیگر شناخت دارند به یکدیگر معرفی میشوند.
فرضی با اشاره به اینکه در حالت اول، از طریق خواستگاری و بسیار رسمی دختر و پسر کنار یکدیگر قرار میگیرند، اظهار کرد: هرچند این حالت در جامعه ما بسیار اتفاق میافتاد اما با تغییراتی که در تفکرات خیلی از جوانها به وجود آمده و حضور همه افراد در فضای مجازی سبکهای فکری و فرهنگی تغییر کرده است.
این روانشناس بالینی با بیان اینکه ازدواج سنتی در حالت دوم زمانی میتواند مطلوب باشد که خانوادهها بر روی یکدیگر شناخت داشته باشند، ادامه داد: در این حالت دو نفر به یکدیگر معرفی میشوند اما خواستگاری رسمی به سرعت به ازدواج ختم نمیشود؛ در این نوع از ازدواج زمانی دختر و پسر برای مراوده و رفت و آمد با یکدیگر در نظر میگیرند تا به یک شناخت نسبی از هم برسند.
وی با اشاره به اینکه در این رابطه 2 نفر تمام زوایا همدیگر را بررسی میکنند تا به یک شناخت کلی از هم برسند اظهار کرد: مسائلی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که خانوادهها چقدر از لحاظ فرهنگی، مذهبی، جهانبینی، تحصیلاتی، شغلی و اعتقادی به یکدیگر نزدیک هستند و اینکه دختر و پسر چقدر تمایل دارند یکدیگر را ببینند و با هم رفت و آمد داشته باشند.
فرضی با اشاره به اینکه افرادی که قصد ازدواج دارند باید یک زمان سه تا 6 ماهه را برای تصمیم گیری درست، در نظر بگیرند، اظهار کرد: اگر پس از گذشتن این مدت که میزان آن بستگی به رفت و آمدها دو طرف دارد (مثل اینکه طرفین آیا هر روز یکدیگر را ملاقات میکنند و یا هفتهایی چندبار) اگر دو نفر هم سطح بودند، میتوان گفت زندگی آنها از یک ثبات برخوردار خواهد بود.
این روانشناس بالینی با اشاره به اینکه داشتن تفاهم ظاهری در انتخاب مناسب همسر تاثیرگذار است، اظهار کرد: اگر دو نفر از نظر اعتقادی، مالی، فرهنگی و حتی ظاهر به هم نزدیک باشند میتوانند زندگی عاشقانهای داشته باشند.
این روانشناس بالینی در ادامه با بیان اینکه ازدواج مدرن دو حالت دارد، عنوان کرد: در حالت اول دختر و پسر در سنین نادرست در مکانی مانند کوه، جنگل، پارک، خیابان و از مکانهایی از این قبیل یکدیگر را میببینند و با یکدیگر دوست میشوند؛ در این حالت ممکن است با وجود پیدا نکردن ملاکهای لازم برای تفنن و سرگرمی با یکدیگر دوست شوند، در این حالت حتی ممکن است آرام آرام دچار درگیری عاطفی شوند و بعد از یک مدت تصمیم بگیرند با یکدیگر ازدواج کرده و کنار هم زندگی خود را شروع کنند.
وی خاطرنشان کرد: در این دوستیهای پنهان، هرچند افراد شناختی بر روی یکدیگر ندارند اما به سرعت درگیر احساس میشوند؛ این دوستیها ممکن است زمان طولانی طول بکشد و حتی پس از آن درگیر ازدواج میشوند اما پس از گذشت زمان کوتاهی که در برخی از موارد حتی 1 یا 2 ماه هم نیست به دلیل عدم حضور خانوادهها در فرآیند ازدواج، تفاوتهای خانوادگی در میان افراد مشخص شده و این مشکل که عدم درک دختر و پسر تلقی میشود در خانواده ایجاد اختلاف میکند.
فرضی در خصوص ازدواجهایی که در دوران دوستی با نظارت خانوادهها و در یک چارچوپ مشخصی حرکت میکنند، اظهار کرد: در این ازدواج مسائل و مشکلات زیر نظر خانوادهها مطرح میشود و خانوادهها خیلی بهتر، میتوانند کمک کنند.
این روانشناس بالینی در خصوص حالت سوم ازدواجها که با دوستیهای پنهان انجام میشود اما انتخاب مناسبی برای یکدیگر هستند، مطرح کرد: این ازدواج از طریق دوستی شکل میگیرد اما دختر و پسر افراد عقلگرایی هستند که ملاکهای منطقی و درستی برای ازدواج دارند؛ این ازدواج ها، به ازدواج های موفق ختم میشود چرا که هر دو طرف از نیازهای یکدیگر مطلع هستند و هدفشان در زندگی مشخص است.
فرضی با تاکید بر اینکه افراد باید با مشاوره اقدام به ازدواج کنند، عنوان کرد: باید به جوانها کمک کرد تا بدون استرس به شناخت کاملتری از هم دست پیدا کنند و شاید در ازدواجهای مدرن هم موارد موفقی داشته باشیم که عملا با ملاکهای از قبل تعیین شده شکل گرفته و به یک نتیجه خوب برسند.
این روانشناس بالینی با اشاره به اینکه متاسفانه در برخی ازدواجهای که از طریق دوستی پیش میرود، هیچ ملاک و معیاری وجود ندارد، گفت: اگر مدت زمان دوستی بین دو نفری که به شکل تصادفی کنار هم قرار گرفتهاند و این باور را دارند که باید با هم ازدواج کنند، طولانی شود، حرف خانوادهها خیلی پیش نمیرود و زمانی هم که حرفی بزنند، جوانها فکر میکنند آنها نمیخواهند به هم برسند یا میگویند شما متوجه نیستید، آن زمانها تمام شده یا سبک زندگی تغییر کرده است و این مساله باعث میشود جوانها رو در روی والدین خود قرار گیرند.
این روانشناس بالینی با بیان اینکه شکست عاطفی بیشتر اعتماد به نفس دختر خانمها را میگیرد، گفت: در این دوستیها دختر خانمها بیشتر اصرار به ادامه رابطه برای ازدواج را دارند و با اینکه می دانند این نوع ازدواج درست نیست اما چون از لحاظ عاطفی وابستگی شدیدی پیدا کردند، نمیتوانند از طرف مقابل خود جدا شوند و پس از جدا شدن هم ضربه عاطفی خیلی بدی میخورند.
فرضی با تاکید براینکه زمانی هر دو نفر میتوانند به رابطه خود کمک کنند که با اطلاع خانوادهها در کنار هم باشند و بتوانند از آنها در مشکلات کمک بگیرند یادآور شد: زیر 10 درصد دوستیهای پنهان، دوستی مناسبی است و معمولا برنامهها و تصوراتی که افراد در این نوع از دوستیها از آینده خود دارند کاملا غلط است.
انتهای پیام/