به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ . برخی از دوستان دو رویکرد متفاوت در سینما و تلویزیون دارند و در هر بخش رویکرد خاص خود را اجرا میکنند. این در حالی است که من همواره رویکرد خاص خود را در فیلمسازی چه در سینما و چه در تلویزیون دارم و تحت تأثیر شرایط رویکرد خود را تغییر نمیدهم.
در شرایط کنونی نیز به دنبال ساختن فیلم سینمایی نیستید؟
بنده در سال گذشته به دنبال ساختن یک فیلم سینمایی بودم که همچنان نیز این فیلم در برنامه کاری من وجود دارد. من پس از نزدیک به چهل سال که از تأسیس بنیاد سینمای فارابی میگذرد برای اولین بار از این نهاد درخواست وام کردم. با این وجود مسئولان فارابی شرایطی را برای من در نظر گرفتند و از جمله اینکه باید با هم در ساختن این فیلم شریک شویم که برای بنده جای تعجب داشت که چگونه میتوان در ساختن یک فیلم سینمایی با یک نهاد دولتی شریک شد. در نتیجه در نهایت موفق نشدم از فارابی وام بگیرم. بنده حاضر نیستم به هر قیمتی و با هر شرایطی فیلم بسازم.
چرا پس از ساختن پروژههای تاریخی «تنهاترین سردار» و به خصوص «ولایت عشق» که از جمله پروژههای مهم تاریخ تلویزیون به شمار میرود، دیگر به سراغ ساختن چنین پروژههایی نرفتید؟ آیا دیگر در این زمینه دغدغه نداشتید و یا اینکه شرایط برای ساختن چنین پروژههایی وجود نداشت؟
در مرحله اول باید عنوان کنم که من در ابتدا هیچ دغدغهای برای ساختن سریال تاریخی «تنهاترین سردار» نداشتم؛ و این پروژه را شخص دیگری آغاز کرده بود، اما در ادامه با مشکل مواجه شده بودند. به همین دلیل من را فرستادند که این پروژه را به سرانجام برسانم. پس از مدتی که از ادامه این پروژه گذشت ما به این نتیجه رسیدیم که ادامه دادن آن به شکل گذشته مقدور نیست و باید از ابتدا شروع کنیم که در نهایت نیز این اتفاق رخ داد.
نکته مهم دراین زمینه این است که وضعیت این گونه پروژهها به شکلی نیست که کسی بخواهد پیشنهاد آن را به صداوسیما بدهد و بلکه خود سازمان باید پیشنهاد چنین پروژههایی را به کارگردان بدهد. با این وجود شرایط صداوسیما پس ازتولید سریال «ولایت عشق» تغییر پیدا کرد و از سوی دیگر بنده هم ضرورتی برای ساختن چنین پروژههایی در خودم نمیدیدم. پروژه ولایت عشق درحدود ۵ سال طول کشید و به همین دلیل چنین پروژههایی نیاز به زمان زیادی دارد. نکته دیگر اینکه چنین پروژههایی نیاز به حمایت و عنایت ویژه مسئولان چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی دارد و باید شرایط مطلوبی برای ساختن چنین پروژههایی فراهم باشد.
سریال «خواب و بیدار» آغازگر مسیر جذب مخاطب در تلویزیون ایران بود. سریالی که از جنبههای مختلف دارای جذابیتهای بصری و محتوایی بود که سبب افزایش قابل توجه مخاطبان صداوسیما شده بود. چرا این نوع فیلمسازی را ادامه ندادید؟
سریال «خواب و بیدار» با پیشنهاد آقای قالیباف که در آن مقطع فرمانده نیروی انتظامی کشور بودند ساخته شد. بنده به آقای قالیباف گفتم من کار تبلیغاتی انجام نمیدهم.
آقای قالیباف در پاسخ به من گفتند: ما قصد کار تبلیغاتی درباره پلیس نداریم. با این وجود تصور مردم از نیروی انتظامی با تصوری که پنجاه سال پیش از این نیرو داشتند هیچ تفاوتی ندارد و به همین دلیل ما قصد داریم تصور افکار عمومی را در این زمینه تغییر بدهیم و از پلیس یک چهره جدید و مدرن به نمایش بگذاریم. این در حالی بود که نوع بزهکاری و تخلفات نیز نسبت به گذشته تغییر پیدا کرده و بزهکاران با توجه به تکنولوژیک شدن جامعه از ابزارهای جدید برای اهداف خود استفاده میکنند. بنده نیز، چون اطلاعات کمی از وضعیت پلیس داشتم مطالعات جدی خود را در این زمینه آغاز کردم و بسیاری از پروندههای پلیس را مطالعه کردم.
در حین این مطالعات با پرونده مختصری در حد دو صفحه درباره یک زن مواجه شدم که برای خرید و فروش مواد مخدر وارد کشور شده بود، اما در هتل پولهای وی را دزدیده بودند؛ وی نیز به دلیل تبحر در دزدی از بانک دست به دزدی از بانک میزند، پول خود را تهیه میکند مواد مخدر مورد نظر خود را خریداری میکند و از کشور خارج میشود. به نظر من این سوژه خوبی بود و به همین دلیل من روی این موضوع کار کردم و شروع به نگارش فیلمنامه کردم. در نهایت نیز نقش «ناتاشا» از موضوع همین پرونده گرفته شد که در نهایت نیز با واکنش مثبت مخاطبان همراه شد. نکته قابل توجه در این زمینه اینکه تا قبل از تولید این مجموعه هیچ کس و از جمله همکاران آقای قالیباف سناریو را از من نخواستند و به همین دلیل من در آزادی کامل سریال «خواب و بیدار» را ساختم. شاید یکی از دلایل موفقیت سریال خواب و بیدار نیز همین آزادی کامل در مرحله تولید و حتی پس از تولید بود. این در حالی بود که همه نوع حمایت لجستیکی نیز از کار صورت میگرفت و من هر چیزی اعم از وسائل نظامی و هلیکوپتر که میخواستم در اختیارم قرار میگرفت.
این در حالی بود که پس از سریال «خواب و بیدار» موسسه ناجی هنر به وجود آمد و وضیت تا حدود زیادی تغییر کرد.این موسسه اگر چه دخالتی در روند ساخت مجموعهها نداشت، ولی از نظر لجستیکی نیز مانند گذشته حمایت نمیکرد. به همین دلیل نیز مجموعههای بعدی مانند «حس سوم» و «بیصدا فریاد کن» اگر چه در فضای پلیسی ساخته میشدند، اما از امکانات زیاد نظامی بهره نمیبردند. به نظر میرسد برخی از ساختن فیلم پلیسی به دنبال پروپگاندیسم هستند که بنده به دنبال پروپگاندا نیستم و علاقهای به چنین کاری ندارم.
به چه میزان از جزئیات زندگی، روحیات و نوع رفتار «عمر سعد» آگاهی داشتید که این نقش را در مجموعه «مختارنامه» بازی کردید؟ بازی کردن در یک نقش منفور چه شرایطی داشت؟ آیا از نقشی که در این مجموعه بازی کردید رضایت دارید؟
ماجرای حضور بنده در مجموعه مختارنامه از زمانی شروع شد که آقای رسول جعفریان که مشاور برخی از پروژههای تاریخی و مذهبی بودند از بنده، آقای میرباقری و شهریار بحرانی دعوت کرده بودند تا درباره فیلمسازی تاریخی و مذهبی برای طلاب صحبت کنیم. در این مقطع زمانی آقای میرباقری به تازگی نگارش فیلمنامه مختارنامه را آغاز کرده بودند. این در حالی بود که ۱۶ سال بود که در جلوی دوربین هیچ کارگردانی بازی نکرده بودم و تنها در مجموعههایی که خودم کارگردانی آن را برعهده داشتم بازی کرده بودم.
در این جلسه آقای میرباقری به من گفتند که دوست دارند من نقش عمر سعد را در این مجموعه بازی کنم. من در ابتدا، چون فضا شلوغ بود گمان کردم ایشان شوخی میکنند. به همین دلیل نیز زیاد این موضوع را جدی نگرفتم. با این وجود پس از چند ماه دستیار ایشان با بنده تماس گرفتند و خواستند که در لوکیشن در نظر گرفته شده برای فیلمبرداری مختارنامه حضور داشته باشم. من هم رفتم و در آنجا بود که از من خواسته شد که نقش عمر سعد را در این مجموعه بازی کنم. این نقش در تنهاترین سردار نیز وجود داشت و به همین دلیل من نسبت به این نقش و روحیات عمر سعد آشنایی داشتم.
با این وجود هنگامی که سناریو مختارنامه را خواندم متوجه شدم که آقای میرباقری نگاه متفاوتی به عمر سعد کرده است. آقای میرباقری در این مجموعه در کنار نقش تاریخی عمر سعد در واقعه کربلا، شخصیت وی را به شکلی ترسیم کرده بود که علاقه زیادی به حضور در کربلا نداشته و تنها ملعبه دست قدرتمندان شده و دنیای خود را به آخرت فروخته و در نتیجه از نظر روانی بهم ریخته و آشفته است. بنده هنگامی که فیلمنامه را مطالعه کردم به این نتیجه رسیدم که این نقش جای کار زیادی دارد و با روحیات من همخوانی دارد و من میتوانم این نقش را بازی کنم. بازی من در مختارنامه نیز در حدود چهارسال به طول انجامید. با این وجود احساس میکنم در ایفای این نقش به صورت نسبی عملکرد قابل قبولی داشتم. این در حالی است که بازتاب این نقش نیز در بین افکار عمومی خوب بود و مردم واکنش مناسبی نسبت به این موضوع داشتند.
آیا هنگامی که وارد کار هنری شدید گمان میکردید به این جایگاه برسید؟ در این مسیر چه سختیهایی متحمل شدید؟
انسان هنگامی که وارد هر کاری میشود مهمترین هدفش این است که به بالاترین نقطه آن برسد و بنده نیز از این قاعده مستثنا نیستم. من دوست داشتم از نظر کارگردانی شبیه بیلی وایلدر و آلفرد هیچکاک شوم و از نظر بازیگری نیز علاقه داشتم به جایگاه آنتونی کوئین در سینما برسم. با این وجود به جایگاه امروز رسیدم. به صورت طبیعی نیز همه آرزوی انسان محقق نمیشود. با این وجود ازشرایطی که امروز دارم ناراضی نیستم. این در حالی است که فعالیت درسینما برای کسانی که در قبل از انقلاب در سینما فعالیت داشتند کار راحتی نبود و این شامل بنده نیز میشد که قبل از انقلاب هم به عنوان کارگردان فعالیت داشتم و هم اینکه در چندین فیلم بازی کرده بودم. با این وجود مسیر فعالیت هنری بنده در پس از انقلاب نیز ادامه داشت و من توانستم دغدغههای هنری خودم را پس از انقلاب نیز ادامه بدهم. امروز نیز در همان مسیر قرار دارم و امیدوارم همچنان بتوانم در این مسیر فعالیت کنم.
در بین آثاری که تا به امروز کارگردانی کردید و یا بازی کردید کدام یک را بیشتر دوست دارید؟
من بازی خودم در فیلم «میراث من جنون» که همراه با خانم فرزانه تاییدی و آقای منوچهر فرید بازی کردهام را هنوز دوست دارم و بعضی اوقات آن را دوباره میبینم. از سوی دیگر نقش «رضا حسن مطرب» در فیلم «تشریفات» و همچنین «نمکی» در فیلم «مسافران مهتاب» را نیز دوست دارم. در سالهای اخیر نیز نقش «اصغرکپک» در سریال «خواب و بیدار» و همچنین نقش «عمر سعد» در مختارنامه را که با واکنش مناسب افکار عمومی مواجه شده را دوست دارم. در زمینه کارگردانی نیز فیلم «خواستگاری» را دوست دارم که از جنس کمدی موقعیت بود. همچنین فیلم «همسر» را فیلم خوبی در کارنامه خودم میدانم. البته من به عنوان یک کارگردان حرفهای خودم را به یک ژانر خاص محدود نکردم و در زمینههای مختلف و از جمله، اجتماعی، ملودرام، تاریخی و پلیسی فیلم ساختهام.
اگر به آثار شما دقت کنیم با پررنگ بودن جنبههای روانشناختی شخصیتهای داستان مواجه هستیم که در برخی از آثار مانند «میراث من جنون»، «مسافران مهتاب» و یا حتی «همنفس» به جنون نزدیک است. دلیل پررنگ بودن جنبههای روانشناختی در آثار شما چیست؟
این وضعیت در همه آثار من وجود ندارد و به صورت مستقیم در آثاری که شما نام بردید وجود دارد. با این وجود من در زمینه روانشناسی و روانشناسی اجتماعی مطالعه میکنم و علاقه دارم و هنوز هم این علاقه در من پابرجاست. علم روانشناسی در شخصیت پردازی در سینما نقش بارزی ایفا میکند و به همین دلیل توجه به جنبههای روانشناختی دارای اهمیت است. این وضعیت حتی در سریال خواب و بیدار و در نقشهای ناتاشا و اصغر کپک نیز وجود دارد و این دو شخصیت دارای جنبههای روانشناختی هستند و نسبت به دیگر شخصیتهای سریال متمایزند. بنده تنها به دلیل اهمیت علم روانشناسی در شخصیت پردازی در سینما به این رویکرد علاقه دارم و دلیل خاص دیگری ندارد.
در طول سالیانی که در عرصه سینمای ایران فعالیت داشتید در کدام یک از بازیگران سینما راحتتر بودید؟
بنده افتخار داشتم در تئاتر آقای سمندریان به نام «کرگدن» در کنار آقای انتظامی بازی کنم که هم برای من باعث افتخار بود و هم اینکه یک کلاس درس به شمار میرفت. در آن مقطع زمانی ایشان یک بازیگر سرشناس با چندین جایزه سینمایی بودند و بنده تازه پا به عرصه هنر گذاشته بودم. از سوی دیگر در بین آقایان بازی آقای اکبر زنجانپور و در بین خانمها فاطمه معتمدآریا، فخری خوروش و گوهر خیراندیش را میپسندم.
اگر قصد داشته باشید چند فیلم برجسته تاریخ سینمای پس از انقلاب را نام ببرید به چه فیلمهایی اشاره میکنید؟
من فیلم اجارهنشینهای آقای مهرجویی را دوست دارم. از سوی دیگر فیلم ناخدا خورشید آقای تقوایی و همچنین فیلم گوزنها ساخته آقای کیمیایی را در قبل از انقلاب دوست دارم.
منبع : روزنامه آرمان
انتهای پیام/