11 - قال علیه السلام: إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.(11)
با فضیلتترین و مهمترین مجاهدتها، عفت شكم و عورت است (از چیزهای حرام و شبهه ناك).
12 - قال علیه السلام: مَنْ زارَ أخاهُ فی اللّهِ طَلَبا لاِنْجازِ مَوْعُودِ اللّهِ، شَیَّعَهُ سَبْعُونَ ألْفَ مَلَكٍ، وَ هَتَفَ بِهِ هاتِفٌ مِنْ خَلْفٍ ألا طِبْتَ وَ طابَتْ لَكَ الْجَنَّةُ، فَإذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَةُ.(12)
هركس به دیدار دوست و برادر خود برود و برای رضای خداوند او را زیارت نماید به امید آن كه به وعدههای الهی برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشایعت خواهند كرد، و نیز هاتفی از پشت سر ندایش در دهد كه بهشت گوارایت باد كه از آلودگیها پاك شدی . پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه كند رحمت فرایش خواهد گرفت.
13 - قال علیه السلام:إ نْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِكَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلی یَسارِكَ فَاعْتَذَرَ إلَیْكَ فَاقْبَلْ مِنْهُ.(13)
چنانچه شخصی از سویی تو را بدگویی كند، و سپس برگردد و از سوی دیگر پوزش طلبد، عذرخواهی و پوزش او را پذیرا باش.
14 - قال علیه السلام: عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمی مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، كَیْفَ لایَحْتَمی مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ.(14)
تعجّب دارم از كسی كه به خاطر ضررهای غذا نسبت به ( تشخیص خوب و بد ) خوراكش اهتمام میورزد ، چگونه نسبت به گناهان به خاطر زشتی و زیانش اهمیّت نمیدهد.
15 - قال علیه السلام: مَنْ أطْعَمَ مُۆْمِنا مِنْ جُوعٍ أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ، وَ مَنْ سَقی مُۆْمِنا مِنْ ظَمَأ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ الْمَخْتُومِ، وَ مَنْ كَسا مُۆْمِنا كَساهُ اللّهُ مِنَ الثّیابِ الْخُضْرِ.(15)
هركس مۆمن گرسنهای را طعام دهد خداوند او را از میوههای بهشت اطعام مینماید، و هر كه تشنهای را آب دهد خداوند از چشمه گوارای بهشتی سیرابش میگرداند، و هركس مومن برهنهای را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتی خواهد پوشاند.
16 - قال علیه السلام: إنَّ دینَ اللّهِ لایُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَ الاَّْرأ الْباطِلَةِ، وَ الْمَقاییسِ الْفاسِدَةِ، وَ لایُصابُ إلاّ بِالتَّسْلیمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، و مَنِ اهْتَدی بِنا هُدِی، وَ مَنْ دانَ بِالْقِیاسِ وَ الرَّأی هَلَكَ.(16)
به وسیله عقل ناقص و نظریههای باطل، و قیاسهای فاسد و بی اساس نمیتوان به دین خدا دست یافت؛ تنها وسیله رسیدن به دین واقعی، تسلیم محض میباشد؛ پس هركس تسلیم ما اهل بیت باشد (از هر انحرافی) در امان است و هر كه به وسیله ما هدایت یابد خوشبخت خواهد بود. و شخصی كه با قیاس و نظریات شخصی خود بخواهد دین را دریابد، هلاك میگردد.
17 - قال علیه السلام: الدُّنْیا سِنَةٌ، وَ الاَّْخِرَةُ یَقْظَةٌ، وَ نَحْنُ بَیْنَهُما أضْغاثُ احْلامِ.(17)
دنیا همچون نیمه خواب (چرت ) است و آخرت بیداری میباشد و ما در این میان این دو در خواب پریشانیم.
18 - قال علیه السلام: مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ أنْ یَكُونَ مَتْجَرُهُ فی بِلادِهِ، وَ یَكُونَ خُلَطاۆُهُ صالِحینَ، وَ تَكُونَ لَهُ أوْلادٌ یَسْتَعینُ بِهِمْ(18)
از سعادت مرد آن است كه در شهر خود كسب و تجارت نماید و معاشرینش افرادی صالح و نیكوكار باشند، و نیز دارای فرزندانی باشد كه با آنان یاری گردد و كمك حال او باشند.
19 - قال علیه السلام: آیاتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، كُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ، فَیَنْبَغی لَكَ أنْ تَنْظُرَ ما فیها.(19)
آیههای قرآن، هر كدام آن، خزینه علوم (خداوند) است، هر گاه خزینهای باز میشود شایسته است كه خوب در آن بنگری.
20 - قال علیه السلام: مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَكَّة لَمْ یَمُتْ حَتّی یَری رَسُولَ اللّهِ صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ، وَ یَرَی مَنْزِلَهُ فی الْجَنَّةِ(20)
هر كه قرآن را در مكّه مكرّمه ختم كند نمیمیرد مگر آن كه حضرت رسول اللّه و نیز جایگاه خود را در بهشت رۆیت مینماید.
21 - قال علیه السلام: یا مَعْشَرَ مَنْ لَمْ یَحِجَّ اسْتَبْشَرُوا بِالْحاجِّ إذا قَدِمُوا فَصافِحُوهُمْ وَ عَظِّمُوهُمْ، فَإنَّ ذلِكَ یَجِبُ عَلَیْكُمْ تُشارِكُوهُمْ فی الاْجْرِ.(21)
شماهائی كه به مكّه نرفته اید و در مراسم حجّ شركت نكرده اید، بشارت باد شماها را به آن حاجیانی كه بر میگردند، با آنها - دیدار و - مصافحه كنید تا در پاداش و ثواب حجّ آنها شریك باشید.
22 - قال علیه السلام: الرِّضا بِمَكْرُوهِ الْقَضا، مِنْ أعْلی دَرَجاتِ الْیَقینِ.(22)
راضی بودن به سختترین مقدّرات الهی از عالیترین مراتب ایمان و یقین خواهد بود.
23 - قال علیه السلام: ما مِنْ جُرْعَةٍ أحَبُّ إلی اللّهِ مِنْ جُرْعَتَیْنِ: جُرْعَةُ غَیْظٍ رَدَّها مُۆْمِنٌ بِحِلْمٍ، أوْ جُرْعَةُ مُصیبَةٍ رَدَّها مُۆْمِنٌ بِصَبْرٍ.(23)
نزد خداوند متعال حالتی محبوبتر از یكی از این دو حالت نیست:
حالت غضب و غیظی كه مۆمن با بردباری و حلم از آن بگذرد و دیگری حالت بلا و مصیبتی كه مۆمن آن را با شكیبائی و صبر بگذراند.
24 - قال علیه السلام: مَنْ رَمَی النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیِهِ.(24)
هركس مردم را عیب جوئی كند و عیوب آنان را بازگو نماید و سرزنش كند، دیگران او را متهّم به آنچه در او نیست میكنند.
25 - قال علیه السلام: مُجالَسَةُ الصَّالِحیِنَ داعِیَةٌ إلی الصَّلاحِ، وَ أدَبُ الْعُلَمأ زِیادَةٌ فِی الْعَقْلِ.(25)
هم نشینی با صالحان انسان را به سوی صلاح و خیر میكشاند، و معاشرت و هم صحبت شدن با علما، سبب افزایش عقل است.
26 - قال علیه السلام: إنَّ اللّهَ یُحِبُّ كُلَّ قَلْبٍ حَزینٍ، وَ یُحِبُّ كُلَّ عَبْدٍشَكُورٍ.(26)
همانا خداوند دوست دارد هر قلب حزین و غمگینی را (كه در فكر نجات و سعادت خود باشد) و هر بنده شكرگزاری را دوست دارد.
27 - قال علیه السلام:إنَّ لِسانَ ابْنَ آدَمٍ یَشْرُفُ عَلی جَمیعِ جَوارِحِهِ كُلَّ صَباحٍ فَیَقُولُ: كَیْفَ أصْبَحْتُمْ؟
فَیَقُولُونَ: بِخَیْرٍ إنْ تَرَكْتَنا، إ نَّما نُثابُ وَ نُعاقَبُ بِكَ.(27)
زبان آدمی بر تمام اعضا و جوارحش تسلط دارد هر روز صبحگاهان زبان انسان بر آنها میگوید: چگونه شب را به روز رساندید؟
جواب دهند: اگر تو ما را رها كنی خوب و آسوده هستیم، چون كه ما به وسیله تو مورد ثواب و عقاب قرار میگیریم.
28 - قال علیه السلام: ما تَعِبَ أوْلِیاء اللّهُ فِی الدُّنْیا لِلدُّنْیا، بَلْ تَعِبُوا فِی الدُّنْیا لِلاَّْخِرَةِ.(28)
دوستان و اولیاء خدا در فعالیّتهای دنیوی خود را برای دنیا به زحمت نمیاندازند و خود را خسته نمیكنند بلكه برای آخرت زحمت میكِشند.
29 - قال علیه السلام: لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فِی طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.(29)
چنانچه مردم منافع و فضایل تحصیل علوم را میدانستند هر آینه آن را تحصیل میكردند گرچه با ریخته شدن خونها و یا فرو رفتن زیر آبها در گردابهای خطرناك باشد.
30 - قال علیه السلام: لَوِ اجْتَمَعَ أهْلُ السّماء وَ الاْ رْضِ أنْ یَصِفُوا اللّهَ بِعَظَمَتِهِ لَمْ یَقْدِرُوا.(30)
چنانچه تمامی اهل آسمان و زمین گِرد هم آیند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلال توصیف و تعریف كنند، قادر نخواهند بود.
31 - قال علیه السلام: ما مِنْ شَیْیءٍ أحبُّ إلی اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ، وَ ما شَیْیءٌ أحَبُّ إلی اللّهِ مِنْ أنْ یُسْألَ.(31)
بعد از معرفت به خداوند چیزی محبوبتر از عفت شكم و عورت نیست، و نیز محبوبترین كارها نزد خداوند درخواست نیازمندیها به درگاهش میباشد.
32 - قال علیه السلام: یابْنَ آدَم إ نَّكَ مَیِّتٌ وَ مَبْعُوثٌ وَ مَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَی اللّهِ عَزَّ وَ جَلّ مَسْۆُولٌ، فَأعِدَّ لَهُ جَوابا.(32)
ای فرزند آدم (ای انسان، تو) خواهی مُرد و سپس محشور میشوی و در پیشگاه خداوند جهت سوال و جواب احضار خواهی شد، پس جوابی (قانع كننده و صحیح در مقابل سۆالها) برایش مهیّا و آماده كن.
33 - قال علیه السلام: نَظَرُ الْمُۆْمِنِ فِی وَجْهِ أخِیهِ الْمُۆْمِنِ لِلْمَوَدَّةِ وَ الْمَحَبَّةِ لَهُ عِبادَة.(33)
نظر كردن مۆمن به صورت برادر مۆمنش از روی علاقه و محبّت عبادت است.
34 - قال علیه السلام: إیّاكَ وَ مُصاحَبَةُ الْفاسِقِ، فَإنّهُ بائِعُكَ بِأكْلَةٍ أوْ أقَلّ مِنْ ذلِكَ وَ إ یّاكَ وَ مُصاحَبَةُ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإنّی وَجَدْتُهُ مَلْعُونا فی كِتابِ اللّهِ.(34)
بر حذر باش از دوستی و همراهی با فاسق چون كه او به یك لقمه نان و چه بسا كمتر از آن هم، تو را میفروشد؛ و مواظب باش از دوستی و صحبت كردن با كسی كه قاطع رحم (كسی كه ارتباط خویشاوندی را بریده) میباشد چون كه او را در كتاب خدا ملعون یافتم.
35 - قال علیه السلام: أشَدُّ ساعاتِ ابْنِ آدَم ثَلاثُ ساعاتٍ: السّاعَةُ الَّتی یُعایِنُ فیها مَلَكَ الْمَوْتِ، وَ السّاعَةُ الَّتی یَقُومُ فیها مِنْ قَبْرِهِ، وَ السَّاعَةُ الَّتی یَقِفُ فیها بَیْنَ یَدَیِ اللّه تَبارَكَ وَ تَعالی، فَإمّا الْجَنَّةُ وَ إمّا إلَی النّارِ.(35)
مشكلترین و سختترین لحظات و ساعات دورانها برای انسان، سه مرحله است:
1 - آن موقعی كه عزرائیل بر بالین انسان وارد میشود و میخواهد جان او را برگیرد.
2 - آن هنگامی كه از درون قبر زنده میشود و در صحرای محشر به پامی خیزد.
3 - آن زمانی كه در پیشگاه خداوند متعال - جهت حساب و كتاب و بررسی اعمال - قرار میگیرد و نمیداند راهی
بهشت و نعمتهای جاوید میشود و یا راهی دوزخ و عذاب دردناك خواهد شد.
36 - قال علیه السلام:إ ذا قامَ قائِمُنا أذْهَبَ اللّهُ عَزَوَجَلّ عَنْ شیعَتِنا الْعاهَةَ، وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ كُزُبُرِ الْحَدیدِ، وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ أرْبَعینَ رَجُلاً.(36)
هنگامی كه قائم ما ( حضرت حجّت، روحی له الفدأ و عجّ) قیام و خروج نماید خداوند بلا و آفت را از شیعیان و پیروان ما بر میدارد ودلهای ایشان را همانند قطعه آهن محكم مینماید، و نیرو و قوّت هر یك از ایشان به مقدار نیروی چهل نفر دیگران خواهد شد.
37 - قال علیه السلام: عَجَباً كُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناء وَ تَرَكَ دارَالْبقاء.(37)
بسیار عجیب است از كسانی كه برای این دنیای زودگذر و فانی كار میكنند و خون دل میخورند ولی آخرت را كه باقی و ابدی است رها و فراموش كرده اند.
38 - قال علیه السلام: رَأیْتُ الْخَیْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِی أیْدِی النّاسِ.(38)
تمام خیرات و خوبیهای دنیا و آخرت را در چشم پوشی و قطع طَمَع از زندگی و اموال دیگران میبینم (یعنی قناعت داشتن ).
39 - قال علیه السلام: مَنْ لَمْ یَكُنْ عَقْلُهُ أكْمَلَ ما فیهِ، كانَ هَلاكُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ.(39)
كسی كه بینش و عقلش كاملترین چیزش نباشد هلاكتش آسانترین چیزش است.
40 - قال علیه السلام:إنَّ الْمَعْرِفَةَ، وَ كَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْكُهُ الْكَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَ قِلَّةُ ریائِهِ، وَ حِلْمُهُ، وَ صَبْرُهُ، وَ حُسْنُ خُلْقِهِ.(40)
همانا معرفت و كمال دین مسلمان در گرو رها كردن سخنان و حرفهایی است كه به حالش سودی ندارد.
همچنین از ریاء و خودنمایی دوری جستن و در برابر مشكلات زندگی بردبار و شكیبا بودن و نیز دارای اخلاق پسندیده و نیك سیرت بودن است.
1- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 141، ح 3.
2- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 140، ح 3.
3- مشكاة الا نوار: ص 172، بحارالا نوار: ج 66، ص 385، ح 48.
4- مشكاة الا نوار: ص 246، بحارالا نوار: ج 67، ص 64، ح 5.
5- تحف العقول: ص 186، بحارالا نوار: ج 71، ص 12، ح 2.
6- تحف العقول: ص 203، بحارالا نوار: ج 75، ص 139، ح 3.
7- تحف العقول: ص 210، بحارالا نوار: ج 75، ص 136، ح 3.
8- تحف العقول: ص 201، بحارالا نوار: ج 75، ص 136، ح 3.
9- مشكاة الا نوار: ص 232، س 20، بحارالا نوار: ج 78، ص 50، ح 77.
10- مشكاة الا نوار: ص 166، س 3.
11- مشكاة الا نوار: ص 157، س 20.
12- مشكاة الا نوار: ص 207، س 18.
13- مشكاة الا نوار: ص 229، س 10، بحارالا نوار: ج 78، ص 141، ح 3.
14- أعیان الشّیعة: ج 1، ص 645، بحارالا نوار: ج 78، ص 158، ح 19.
15- مستدرك الوسائل: ج 7، ص 252، ح 8.
16- مستدرك الوسائل: ج 17، ص 262، ح 25.
17- تنبیه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام: ص 343، س 20.
18- وسائل الشیعة: ج 17، ص 647، ح 1، ومشكاة الا نوار: ص 262.
19- مستدرك الوسائل: ج 4، ص 238، ح 3.
20- من لا یحضره الفقیه: ج 2، ص 146، ح 95.
21- همان مدرك: ج 2، ص 147، ح 97.
22- مستدرك الوسائل: ج 2، ص 413، ح 16.
23- مستدرك الوسائل: ج 2، ص 424، ح 21.
24- بحار الا نوار: ج 75، ص 261، ح 64.
25- بحارالا نوار: ج 1، ص 141، ضمن ح 30، و ج 75، ص 304.
26- كافی: ج 2، ص 99، بحارالا نوار: ج 71، ص 38، ح 25.
27- اصول كافی: ج 2، ص 115، وسائل الشّیعة: ج 12، ص 189، ح 1.
28- بحارالا نوار: ج 73، ص 92، ضمن ح 69.
29- اصول كافی: ج 1، ص 35، بحارالا نوار: ج 1، ص 185، ح 109.
30- اصول كافی: ج 1، ص 102، ح 4.
31- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 78، ص 41، ح 3.
32- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 70، ص 64، ح 5.
33- تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 78، ص 140، ح 3.
34- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 74، ص 196، ح 26.
35- بحار الا نوار: ج 6، ص 159، ح 19، به نقل از خصال شیخ صدوق.
36- خصال: ج 2، ص 542، بحارالا نوار: ج 52، ص 316، ح 12.
37- بحارالا نوار: ج 73، ص 127، ح 128.
38- اصول كافی: ج 2، ص 320، بحارالا نوار: ج 73، ص 171، ح 10.
39- بحارالا نوار: ج 1، ص 94، ح 26، به نقل از تفسیر امام حسن عسكری علیه السلام.
40- تحف العقول: ص 202، بحارالا نوار: ج 2، ص 129، ح 11.
انتهای پیام/