حجت الاسلام محمد برمایی در گفتگویی مفصل به تفسیر مشکلات ازدواج و بیان راه حل های آن پرداخت.
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ صحبت درباره مشکلات ازدواج، این روز ها موضوع بسیاری از محافل خانوادگی و مباحث جامعه شناسان است. بسیاری از شرایط فعلی جامعه در حوزه ازدواج و طلاق احساس نگرانی میکنند و بالا رفتن سن ازدواج را از جمله مشکلات بزرگ جامعه ایران می دانند.
حجتالاسلام و المسلمین محمد برمایی مدرس دانشگاه با رویکرد دین و روان، مدیر و موسس مرکز بارش افکار سپید؛ او سالهاست در حوزه پژوهش، مشاوره و آموزش در جهت تحکیم خانوادهها فعالیت میکند. در ادامه گفتگوی تفصیلی باشگاه خبرنگاران جوان با این کارشناس خانواده را میخوانید.
امام رضا (ع) یک جمله ای دارند که واقعا از هر بعدی بی نظیر است. ایشان میفرمایند که اگر هیچ آیه روایتی و سنتی درباره ازدواج برای ما نمی آمد، در بحث ازدواج همین بس که خردمندان به ازدواج رو آوردند. سوالی که شاید ذهن همه را درگیر کند این است که آیا آدم عاقل ازدواج میکند یا خیر؟ انسان زرنگ ازدواج نمیکند اما انسان عاقل ازدواج میکند. جامعه ما جامعهای است مبتنی بر زرنگی تا عقلانیت! جامعه زرنگ طلاق بیش از اندازه دارد؛ جامعه زرنگ اقتصاد بی مسئولیتی را تجربه میکند. جامعه زرنگ 15 میلیون پرونده قضایی دارد؛ بیشتر یک جامعه زرنگ است تا یک جامعه عاقل.
فرق بین عقل و زرنگی در جامعه این است که در جامعه زرنگ طلاق را خیلی راحت در خود می بیند. در جامعه زرنگ رانت فراوان اتفاق می افتد، در جامعه زرنگ دزدی زیاد است. در جامعه زرنگ یک ماشین تمامی ماشین هایی که در ترافیک هستند را دور می زند. اصولا انسان زرنگ ازدواج نمی کند، چراکه مسئولیت پذیری را نمی پسندد. دنبال نان خور اضافی و آقا بالاسر نیست. انسان زرنگ هیچ گاه دنبال راه مستقیم نیست. او همیشه از میانبر می رود، حتی اگر آن میانبر او را به گمراه ببرد.
تناسب میان زرنگ و عاقل مانند تناسب بین معاویه و امام علی (ع) است. امام علی (ع) در جمله ای خطاب به عمروعاص میفرمایند «مراقب باش که زرنگی تو آخرتت را به دنیای معاویه نفروشد». ازدواج در کشور ما بیشتر از ساحت زرنگی است. خیلی ها دیگر پای ازدواج و حتی دینداری هم نمی ایستند. چرا؟ چون زرنگ هستند.
ازدواج در همه دنیا یکی از پر مسئولیت ترین اتفاقات است. آدم ها وقتی بحث ازدواج وسط می آید، هر چند مدل های مختلف ارتباطی از جمله دوستی را تجربه کرده اند، اما به دلیل این که می دانند، ازدواج به معنای مسئولیت پذیری در تمامی ابعاد، عاطفی، اقتصادی و غیره است، به راحتی آن را نمی پذیرند. ازدواج را به دلیل حق و حقوق و تعهد ها ثبت می کنند. وقتی یک پسر ازدواج می کند همان ابتدا باید 100 سکه بپردازد. این مسئولیت پذیری است.
در مقابل انسان زرنگ که مسئولیت پذیر نیست، آدم عاقل ازدواج میکند. کسانی که با اتکا به عقل جلو میروند، هزینه رشد پرداخت میکنند و برای پیشرفتشان هزینه میکنند، اما کسی که زرنگ است، هیچ هزینه ای نمی کند و فقط دنبال میانبر است. یعنی می خواهد نیاز هایش را بدون ازدواج و با راه های دیگر برطرف کند؛ بنابراین پیامبر اکرم (ص) سنت ازدواج را آورد. ایشان در میان انبیاء نمایند عقلانیت بود. چنین انسانی نمی تواند کار غیر عقلانی را به سنتی جاودانه تبدیل کند.
خیلیها میگویند تمایل به ازدواج کم شده است. اگر از تمایل حرف می زنیم، یعنی به این فکر کردیم که غریزه و میل به رشد و تعالی کم شده است. به نظرم درباره این واژه ها و انتخابشان باید دقت کنیم. اگر میل به ازدواج کم شده بود، چرا انقدر کلاس های ازدواج من شلوغ و تلگرام من پر از سوال جوانان درباره ابعاد مختلف ازدواج است؟ چرا آدم ها دنبال انتخاب خوب در ازدواج هستند؟ با قطعیت می گویم که انگیزه برای ازدواج کم نشده است. البته قبول دارم که در یک قشر و سطحی از سن و تناسب اجتماعی برخی به تجرد قطعی (مجرد زندگی کردن) رسیده اند. مثلا بسیاری از جوانان اوایل دهه شصت، خودشان را در تجرد قطعی می بینند که باید برای آن ها برنامه ای اساسی در نظر گرفت.
اتفاقا من فکر می کنم که میل به ازدواج بیشتر هم شده است. مثلا همین دهه هفتادی ها هم تمایل به ازدواج دارند. همین هایی که به تازگی وارد فضا های جدی جامعه شده اند و به نظر من انسان های بسیار فاخری هستند. عکس آن چه که در فضا ی مجازی به نقد از دهه هفتادی ها می پردازند، من فکر می کنم که آن ها فوق العاده هستند. تمایل به ازدواج به هیچ وجه کم نشده است، بلکه ترس اجتماعی و فردی و امکانات لازم برای ازدواج کم شده است. جوانان می خواهند ازدواج کنند اما شرایطش فراهم نیست. دختر ها و پسر هایی را می شناسم که سال ها عاشق هم هستند و رابطه شان دوستی است؛ آن ها حتی می خواهند ازدواج کنند اما شرایط برایشان فراهم نیست. در جامعه امروزی ما مشکل غریزه نیست، مشکل ما در فراهم کردن بستر اجتماع در جامعه است.
همیشه جهل با آگاهی از بین می رود. اتفاقا همین امروز یکی از دوستان من کلیپی برایم فرستاد که در آن از جوانان می پرسیدند که از چی میترسید و یکی از آن ها گفت من از ازدواج می ترسم. ترس از ازدواج سطوح و مراتب مختلف دارد. اگر رشد تعالی فردی به جایگاه درستی نرسد، چنین اتفاقی می افتد. مثلا خیلی از جوانان پیش خودشان می گویند که نکند، من در ازدواجم اشتباه انتخاب کنم، نکند بد شود. این ها ترسهای فردی است که ریشه های روان شناختی دارد. یک سری از ترس ها بعد اجتماعی دارند. مثلا دیدید که برخی متأهل ها می گویند: «ازدواج نکنی ها! از دوران مجردیت استفاده کن.» حالا خودش بد ازدواج کرده است و به اشتباه نسخه آن را برای بقیه صادر می کند.
اصلا امتیازات و پاداش هایی که مسئولان به متأهل ها می دهند و تمایزی که میان مجرد ها و متأهل ها انجام می شود، این خودش ترس می آورد. چرا به جوان مجرد 28 ساله وام نمی دهید؟ چرا به او کار درستی نمی دهید؟ این ها همه آسیب ایجاد کرده است. همه این ها در بالا رفتن سن ازدواج موثر بوده است.
یک سطح دیگری از ترس وجود دارد که حاصل از ایمان و تقوای انسان هاست. حتما شنیده اید که در روایات آمده است که ازدواج رزق و روزی انسان ها را افزایش می دهد. این نشان می دهد که ما باید در سطح بالایی از ایمان و امید الهی قرار بگیریم. این هم بخشی است که مربوط به شخص می شود. اما ما در جامعه ای زندگی می کنیم که وقتی متأهل ها می گویند که ازدواج نکن، ایمان فردی کم می شود. به نظرم می شود ترس از ازدواج را از بین برد. ما می توانیم که این کار را در جامعه دانشگاهی و شهروندی و حتی در حوزه رسانه انجام دهیم.
عده ای هم ترس اقتصادی دارند که البته درست هم است. بیاییم ترس اقتصادی درست را با روایت غلط جواب ندهیم. یک جوان به من می گوید که من بیکارم، به نظر شما ازدواج کنم. من به این جوان باید بگویم که ازدواج کن؟ باید روایاتی را که به افزایش رزق و روزی اشاره دارد، بیان کنیم؟ در معارف دینی ما، مجرد ها و جوانان مقدس هستند، اما از برخی روایت ها و روایت خوان ها گله دارم. چرا که در جایگاه نادرست از این روایت ها بهره میگیرند و مفهوم اصلی آن را نمی گویند.
مثلا ما درباره عَزَب ها روایت داریم؛ در لغت عزب یعنی، دختر یا پسر مجرد. ما روایت داریم که عزب ها که قدم می زنند، ملائکه آن ها را نفرین می کنند. من بعضی وقت ها با دانشجویانم شوخی می کنم و می گویم آرام راه بروید که زمین لعنتتان نکند. اما نکته ای که در این روایت وجود دارد این است که عزب کسی است که می تواند ازدواج کند و ازدواج نمی کند. آن کسی که نمی تواند ازدواج کند و درآمدی ندارد، حمایت های دولتی، سازمانی و خانوادگی پشتش نیست، در معنای عزب جایگاهی ندارد. برخی به اشتباه به هر مجردی این روایت را نسبت می دهند. در صورتیکه لازم است ما انسان ها درباره این مسائل عاقلانه و به هنگام درستترین تصمیمات را بگیریم.
قطعا فقط به یک سمت و گروه خاصی برنمیگردد. مثلا ما نیاز های دولتی را هم لازم داریم. مسئولان ما کلا 30 میلیون تومان با کلی سختی و فشار وام می دهند و می گویند که ما از جوانان حمایت می کنیم. اقتصاد دولتی در فضای ازدواج می تواند کمک کننده باشد تا ترس های اقتصادی در حساب و کتابشان گرفته شود، که البته در این حوزه کوتاهی های فراوانی شده است.
از آن جایی که همه ما طرفدار عقلانیت و دین هستیم و معتقدیم دین و عقل در یک مسیر هستند، باید پایبند به روش های سنتی که مبتنی بر تفکر و عقل هستند، باشیم. روش های سنتی ریشه های فرهنگی عمیقی دارند و نمی توان منکرشان شد. این ریشه ها در خشک سالی و سختی ها می توانند، تنه جامعه را حفظ کند. ما تصور می کنیم که وارد مدرنیته شده ایم و جامعه ما تغییر کرده است در حالی که ما اصلا مدرنیته نداریم. جامعه یک مقدار شیک تر شده است و فضا ها تغییر کرده است. همه تلگرام و موبایل دارند و فکر می کنند جامعه ما مدرن شده است.
پیش از این که بیاییم تناسب بین سنت و دنیای جدید ایجاد کنیم، باید پذیرش و فهم درستی نسبت به آن داشته باشیم. سنت، عقلانیت رشد یافته و امتحان پس داده ما در کل تاریخ اجتماعی ایران است. ازدواج ریشه های سنتی بسیار مهمی مانند ساحت ازدواج دارد. وقتی که شما از سنت، خانواده را حذف کنید، دیگر چیزی نمی ماند. در دنیای جدید ابتدا دختر و پسر همدیگر را می پسندند و بعد خانواده ها وارد می شوند. این در مقابل جامعه سنتی است که ابتدا خانواده ها می پسندیدند.
خانواده ها در خصوص دوره آشنایی و انتخاب نیاز به یک بازبینی جدید دارند. ما نمی توانیم از شیوه سنتی در این حوزه استفاده کنیم. در جامعه امروز فرد گرایی افزایش پیدا کرده است. جوان می گوید که من انتخاب کرده ام، پدر و مادر می گویند ما نمی پسندیم. میان جوان امروز و دیروز و دو نسل تقابل به وجود آمده است. واقعیت این است که پدر و مادرهای ما باید با روحیات جوانان امروز ما آشنا بشوند و جوانان هم باید به عقلانیت سنت احترام بگذارند.
درباره دوره آشنایی و ازدواج باید سنت به جوانان احترام بگذارد. جامعه ما تغییر کرده و ملاک ها هم متناسب با آن تغییر کرده است. اما سوال من از جوانان این است که آیا می شود بدون خانواده ها ازدواج کرد؟ در کشور ما و در دنیای امروز اگر کسی بخواهد سنت را جابجا کند و خانواده را حذف بکند، راه را اشتباه رفته است. جوانان تحت هر شرایطی باید خانواده را در نظر بگیرند. خانواده های ما پر از تجربه اند و به تعبیر حضرت علی (ع) تجربه بالاتر از علم است. جوانان نباید دنیای سنتی را پس بزنند. اگر این کار را بکنند، به مشکل می خورند. ما در کلاس های آمادگی پیش از ازدواجمان که برگزار می کنیم، در جلسه آخر می گوییم که پدر و مادر ها حضور پیدا کنند. در آن جلسه جوانان دغدغه هایی را مطرح می کنند که پدر و مادر ها باورشان نمی شود که فرزندشان چنین تفکراتی در ذهنشان است و پدر و مادر ها هم موضوعاتی را مطرح می کنند که جوانان هیچگاه تصور آن را نمی کردند؛ این نشان می دهد که پدر و مادر ها و فرزندان کنار هم نیستند و به یک جمع بندی نرسیدند.
بله. بسیاری از گناهان جوانان ما در جامعه به گردن مسئولان محترم و والدین است. وقتی شغل و درآمد جزء نا امنی و ترس های جامعه به حساب میآید؛ وقتی ما به دلیل بی مسئولیتی مسئولانمان، در این مرحله قرار داریم، نمی شود منکر ضعف مسئولان شد. در حال حاضر مسئولان چه کاری برای ازدواج جوانان انجام می دهند. وقتی کاری انجام نمی شود، نباید توقعی داشته باشیم. ما میگوییم ازدواج که کم می شود، گناه زیاد می شود. بله این یک قائده درستی است. اما مقصر یا مقصر های آن چه کسانی هستند. همیشه که نمی شود گناهان را به گردن مردم بیندازیم. مقصر کم شدن ازدواج در جامعه یک نفر نیست. در جامعه عدالت محور باید به ریشه این آسیب ها توجه شود. چرا یک آدم دزد شود. هر چقدر که ما به ازدواج کمتر می پردازیم، نیاز های عاطفی، جنسی، غریزی و نیاز های اجتماعی جوانان ما سرگردان تر می شود و به همان اندازه ما خسارت های زیادی را در جامعه می بینیم.
من با ازدواج آسان موافقم اما می گویم پیش از آن که ازدواج آسان باشد باید عاقلانه و به هنگام باشد. خیلی ها الان نمی دانند که ازدواج دقیقا باید در چه تاریخی و در چه زمانی اتفاق بیفتد. الان دختر 15 ساله در قشم و جنوب کشور دارد ازدواج می کند و اتفاقا ازدواج خوبی هم انجام می شود، اما ما در تهران در کش و قوس بالا رفتن سن ازدواج هستیم. ازدواج عاقلانه و انتخاب به هنگام باید اینجا تعریف بشود. ما نمی توانیم یک نسخه برای همه اقوام بدهیم. من خودم دختر دارم و شاید هیچ وقت او نخواهد در سن 14 سالگی ازدواج کند. ازدواج آسان باید زمانی اتفاق بیفتد که به هنگام باشد و ملاک های ازدواج باید دقیق باشد.
یک کتابی را شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین کرده که علت تأخیر در ازدواج را نداشتن ملاک ها و مصداق های واقعی برای ازدواج خوب می داند. ما مثلا می گوییم باید همسرمان مومن باشد. ایمان باید در مصداق و رفتار تعریف شود. دختر و پسرهای ما هنوز بلد نیستند که خواستگاری کنند. دختر و پسر هایی که رتبه دو رقمی کنکور هستند. دختری که از یک پسری خوشش می آید باید در ایران چیکار کنند؟ ما فقط گفتیم که دختر و پسر دست به هم نزنند. تفکیک جنسیت آوردیم که تبعات بدی هم داشت.
رهبر انقلاب گفتند که ازدواج آسان یعنی تجمل و دینداری نداشته باشد. نباید به گونه ای ازدواج کنیم که دختر همسایه احساس بدی نسبت به ازدواج داشته باشد. امکان دارد که ازدواج با ساده ترین شکل، بدون هیچ تجملی و حتی در مقبره شهدای گمنام باشد، اما به دلیل به موقع نبودن و عاقلانه نبودن به بن بست برسد و ماندگاری نداشته باشد. ازدواج سه بخش دارد؛ بخش اول خانواده ها، بخش دوم خود فرد و تناسب دو طرف و بخش سوم آداب و رسوم است. نباید فقط به یک بخش توجه کنیم از دیگر موضوعات غافل شویم.
از آمار طلاق در ایران هم می شود جوک ساخت و خندید و هم می شود نشست و ساعت ها با آن گریه کرد. خیلی جوک تلخی است که بیشترین آمار طلاق در ایران در سال اول اتفاق می افتد. جالب این که سال اول ازدواج به جای اینکه سال خوش خوشان زوج ها باشد، سال طلاق در ایران است. مگه ازدواج می کنند که طلاق بگیرند؟
من معتقدم که در ایران پکیج حمایتی از ازدواج وجود ندارد. مسئولان می گویند که ما با وام حمایت کردیم، در صورتی که حمایت خاصی نمیکنند. من در دوره های آموزشی که برای زوج های جوان برگزار می کنم، می بینم که 100 درصد زوج ها مطالعه و آموزش دقیق نداشته اند. برای جهیزیه سه بار کل بازار را طی می کنند ولی برای بعد ازدواج و آموزش زندگی، تلاشی نمی کنند و برای آن آموزش نمی دانند. ما ازدواج را محدود کردیم به خواستگاری و بله گفتن. بعد که زیر یک سقف می روند، می فهمند که چه مشکلات و فرایندی را باید طی کنند.
ما برای سقف زندگی مردم در سیاست کشورمان آموزش و اقتصاد نداریم. ما هتلی در کل ایران نداریم که برای زوج های جوان تخفیف ویژه مثلا 50 درصدی در نظر بگیرد؟ در ایران 7 درصد درآمد ایرانیان خرج فراغت و تفریح می شود. تحکیم از تشکیل ازدواج مهم تر است که برای آن در سیاست کشور برنامه ریزی نمی شود. قوه قضاییه تا جایی که من اطلاع دارم چندین سال است که پکیج مشاوره را برای زوج ها در نظر گرفته است تا از بسیاری از طلاق ها جلوگیری کرده است. البته که این اتفاق بسیار خوبی است اما این ارگان وظیفه آموزش را ندارد. ما فقط با آسیب ها می جنگیم، اما پیشگیری نمی کنیم.
بعضی ها می گویند که مجرد ها باید ازدواج موقت کنند. من ازدواج موقت را تله جامعه می دانم که متأهیلینش خطرناک تر از مجرد هایش هستند. بزرگترین خیانت بعضی از مذهبی ها و جامعه شناسانی که فکر می کنند راهکار های دینی دارند، این است که ازدواج موقت را تبلیغ می کنند. ازدواج موقت در ایران بنگاه اقتصادی انسان های رنِد است. ازدواج موقت در ایران حیاط خلوت متأهل هاست نه مجرد ها. به اسم مجرد هاست اما به کام متأهل هاست.
ازدواج موقت در دین آمده است که آسیب ها اجتماعی از جمله تن فروشی کم شود و از حقوق اجتماعی زن حمایت شود. هدف دین از ازدواج موقت جلوگیری از بی دینی است.در جامعه ما ازدواج موقت امروز راهکار نیست، بلکه مسکنی است که می تواند مخاطب من را آلوده و معتاد کند و از اصل صراط مستقیمی که ازدواج دائم است، منحرف کند. ازدواج موقت ذهن مخاطب را از اصل حقیقت زندگی دور می کند.
ازدواج موقت نسخه مجرد های ما نیست. توصیه به ازدواج موقت این بزرگترین خیانتی است که به خانواده ها می شود. نباید آخرین راه را به عنوان راه اول معرفی کرد. به نظرم ازدواج موقت راهکاری برای جوانان مجرد مطلق است. ما در تبلیغاتمان و در منبر هایمان ازدواج موقت را خیلی بد توضیح دادیم و آن را خیلی تن فروشانه تبین کردیم. ازدواج موقت صرفا برای متأهل شهوت پرست و جوان تشنه نیست. در دین ازدواج موقت یک راهکار است و پیشنهاد برای هوس بازی و برای فعالیت اقتصادی نیست.
ازدواج سفید خیلی شیک اما بسیار پر آسیب است. با مطالعه تحقیقات جامعه شناسان می گویم که ازدواج سفید در دنیا امتحان بدی را پس داده است. ازدواج سفید در برخی از طبقات اجتماعی خاص رواج دارد. در تحصیل کرده ها و مجرد های قطعی ازدواج سفید رخ می دهد. ازدواج سفید حاصل بی تدبیری ما در ازدواج دائم است. ازدواج مبتذلی است که اصولا ازدواج نیست بلکه تعهد ابتدایی از یک ارتباط انسانی است. در این نوع رابطه هیچ حقوقی نمی بینید. در آن آدم ها خیلی راحت می توانند از هم جدا شوند و شکست های سنگین را تجربه کنند. وقتی مطلوبیت پایین بیایید و شرایط ازدواج سخت شود و کارآمدی ازدواج هم طوری تفسیر کنیم که به ناکارآمدی ازدواج منتج شود انسان ها سراغ ازدواج موقت می رود.
چقدر خوب می شد که ما آیات الهی را باور می کردیم. «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ از نشانه هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مى انديشند قطعا نشانه هايى است».
عبارت لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا بسیار عبارت فاخری است و به لحاظ روان شناختی بسیار کلمه ی مقدس و تخصصی است، اما نباید یادمان برود که ازدواج آرامش نیست. در ادامه آیه مودت جلو تر از رحمت است. این نشان می دهد که برای رسیدن به ساحت ایمان باید تلاش کرد. مودت یعنی رفتار و شناخت و رحمت که کاملا شناختی است. ازدواج همه زندگی ما نیست بلکه یک بخشی از زندگی ماست. آدرس غلط جامعه ما به جوان این است که ازدواج نکنید به هیچ جا نمی رسید. بعد جوان ما همه چیز دارد و به همه جا رسیده است، اما ازدواج نکرده است. چون آدرس غلط دادیم، باور اشتباه و غلط در جوان ایجاد کردیم. ازدواج همه زندگی نیست بلکه بخش مهمی از زندگی است. ازدواج آرامش نیست. فرآورده ازدواج می تواند آرامش باشد. در دنیا ازدواج بیشتر ساحت مردمی دارد و سنت ازدواج را مدیریت می کند. دولت وظیفه ندارد برای کرد ها و مازندرانی ها یک مانیفست ازدواج بدهد. این موضوع مصوبه دولت و مجلس نمی خواهد. مردم براساس آداب و رسوم، قومیت و دین ازدواج می کند. من معتقدم که ازدواج نباید دولتی شود.
من زوج هایی را می شناسم که 4 سال است، نامزد هستند، منتظر یک بودجه ای هستند تا ازدواج می کنند. این اتفاق برای این رخ می دهد که خیریه های ما کریمانه نیست و دقیقه 90 نیاز ها را برطرف می کنیم. مثلا خیریه ها فقط برای زوج هایی که سال هاست نتوانسته اند ازدواج کنند عروسی برگزار می کند یا حمایت مالی می کند. خوب برای چی این اتفاق پیش از اینکه آن زن و شوهر این همه نامزدی و مشکلات را تحمل کنند، اتفاق نیفتاده است؟ به کار های خیریه نگاه کنید. ما خیرین کمی داریم که شروع کنند پیش از این که نیازی به وجود بیاید به فکر آن باشد. ما سیستم خیریه مان سیستماتیک نیست. البته نمی گویم که بد است بلکه می گویم نباید به شکلی باشد که در آخرین مرحله خیریه وارد شود. به نظرم می شود با سیستماتیک کردن به موقع از آن استفاده کرد. طبق روایات، سه چیز به خیرین سفارش شده است. یکی از آن سه مورد کمک به اقتصاد یک جوان است که زندگی تشکیل دهند.
پیامبر از امام علی(ع) در خواستگاری پرسید چه برای ازدواج دارید؟ فرمودند زره دارم. این نشان می دهد که اقتصاد اهمیت فراوانی دارد.در مسکن و جهیزیه باید از جوانان حمایت شوند. نکته دیگر کمک به تفریح زوج هاست. من زوجی را می شناسم که با هدیه های ازدواج به مشهد رفتند و دیگر نتوانستند سفر دو نفره بروند. اینجا دولت باید حمایت کند. البته نباید کمک ها و دخالت های دولت آداب و سنت ازدواج را کنار بزند. به هر حال ازدواج ماهیت اقتصادی دارد و نباید آن را نادیده گرفت.
حمایت از کالای ملی، زمانی انجام می شود که جنس خوب ارائه شود. رهبر انقلاب اسلامی خیلی هوشمندانه این سال را سال حمایت از کالای ایرانی انتخاب کردند چرا که نیاز به توجه فراوان دارد. ما خیرینی داریم که چندین سال است که بهترین جنس های ایرانی به عنوان جهیزیه برای زوج ها فراهم می کنند. من از یک خیر پرسیدم که چرا یک جنس خاص را ایرانی نخریدید؟ گفت چون شش ماه دیگر خراب می شود. باید هر کالا با فرایند درست و با کیفیت مناسب عرضه شود تا هر روز بر اعتماد مردم به این کالا ها افزایش یابد.
گفتگو: علی بشیری
تنظیم کننده: علی کریمی
انتهای پیام/
اولا قبل ازدواج راجب قانون ازدواج کاملا مطالعه داشته باشید
دوما به هیچ عنوان مهریه طلا و جهیزیه ای که نمیتونید بدید رو قبول نکنید و سند ازدواج رو امضا نکنید که بعدش با قانون طرف هستید و قانون با کسی شوخی نداره
من چند واقعیت رو براتون میگم تا برایکسای که خواب هستند بیداری باشه و برای ادم عاقل عبرت
1.زن اگر هزاربار به شوهرش خیانت کند ثابت بشود باز هم باید مهریه طلا جهیزیه زن رو کامل بدهید میتونید بپرسید
2.با زن جماعت هرگز در نیافتید
3.راجب اجرت المثل زن در شیردادن و بزرگ کردن بچه تحقیق کنید
بازهم تاکید میکنم در مورد مهریه طلا جهیزیه رو تو محضر به طرف بدید و هرگز چیزی رو که نمیتونید بدید رو امضا نکنید که زندگی های امروزی به مو بنده
بازار مهریه بگیرها داغ داغه
عقل رو قاضی کنید هرگز ضرر نمیکنید
وسلام
می گید با زن جماعت در نیفتید انگار همه خانم ها بدن و تو ازدواج به دنبال نفع شخصی ان . اصلا اینجور نیست
اینم بپرسید ازشون
مانند تبیان
تابلو نیس شمارمو بذارم؟
توصیه اهل بیت برای جوانانی که شرایط ازدواج ندارن
دیگه چطور نظرو دعا کنم تا راهه درست و صحیح رو باز کنی خدا جون؟
اینروزها عطر شکوفه ها و یاس میپیچه تو کوچه ها و دلم بدجوری داغون میشه از دوریش :(
انشاءالله درست کنی من تنها قصدم ازدواجه و نه دوستی...
به ما دهه هفتادی ها هم نظری کن خدا مرسی:)
با امکانات حالا میشه ، شما ایمیلتا بفرست پیگیریش با من از خونه هم نمی خواد تکون بخوری
از دیپلم تا مهندس و کارمند... بدون کلک
اگه واقعا برای همیشه نمیتونی ازدواج دائم کنی بله برات صیغه خوبه اما اگه میتونی هرگز سمت صیغه نرو
وسلام