معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری گفت: برخی سازمانهای دولتی با گرفتن هزار جور مجوز از شرکتهای دانشبنیان کرکره این کسب و کارها را با افتخار پایین میکشند.
به گزارش حوزه فنآوریهای نوین گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان؛ "سورنا ستاری" با ویژگیهای مختلفی شناخته میشود، اما یکی از مهمترین ویژگیهای او بیان حرفهای خلاف عادت دولتمردان است چه آنجا که گفت "ارزش جوانانی که میتوانند باعث تحول اقتصادی شوند بیش از آن است که وقت خود را پشت در مدیران برای استخدام دولتی هدر دهند" و چه اینجا که میگوید "رشد تعداد دانشجو در داخل کشور حدود ۲۶ برابر شده است اما سؤال اصلی این است که چرا تأثیری در جی. دی. پی (تولید ناخالص داخلی) نداشته است؟ " و در پاسخ این پرسش نیز میگوید "تعاریفمان از رشد علمی کشور اشتباه است تعریفمان از رشد صنعت کشور هم اشتباه است تعریفمان از علمی نوشتن مقاله است در حالی که بودجه همین نگارش مقالههای علمی را هم دولت باید بپردازد."
گفتوگو با معاون ۴۵ ساله رئیس جمهور که از لیسانس تا دکترا در دانشگاه شریف مهندسی مکانیک خوانده حول دو پرسش اساسی پیشرفت نخست اینکه آیا سرعت رشد علمی در ایران متوقف شده یا کاهش پیدا کرده است؟ و دیگر اینکه آیا ایران کشوری است که دانشجویانش مهاجرت میکنند و در فرار مغزها رتبههای اول جدول را دارد؟ سورنا ستاری که بابت طراحی هواپیمای جنگنده آذرخش توانست نشاند رجه یک هنر را از رهبر معظم انقلاب دریافت کند تأکید میکند: باید "شاخص نوآوری جهانی" ملاک ارزیابی رشد علمی کشور قرار گیرد که اینکار نیازمند ایجاد اکوسیستم یا زیست بوم کسب و کار است. همان چیزی که در آن "دی. جی. کالا" یا "اسنپ" و "تبسی" شکل گرفته است و میگوید: "من نمیتوانم دست آقای محمدی مدیر عامل دی. جی. کالا را بگیرم و بگویم جوانها پای صحبتهای ایشان بنشینید که "استیو جابزتان" این است."
شاید در آغاز دهه ۹۰ هیچکس به آینده اقتصاد ایران به ویژه نقشآفرینی استارت آپها در آن امیدی نداشت و استارت آپها را فانتزی برمیشمرد، ولی اینک معاون علمی و فناوری "حسن روحانی" از آن به عنوان بستری برای مهاجرت معکوس نخبگان ایرانی یاد میکند که مشروح دلایل او برای این مهم رادر ادامه میخوانید:
*** در دولتهای نهم و دهم آمارهایی مبنی بر رشد علمی کشور اعلام شد اما در دولت یازدهم نگرانیای مطرح شد که رشد علمی کشور متوقف شده است شما از ابتدای دولت یازدهم به عنوان معاون علمی و فناوری رئیس جمهور فعالیت کردهاید آیا واقعاً رشد علمی کشور نسبت به دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد کاهش یافته است؟ اساساً رشد علمی را چگونه محاسبه کردهاند که اینک آن را با قبل مقایسه میکنند؟
ستاری: ابتدای پیروزی انقلاب ۲۷۰ هزار دانشجو داشتیم که ۱۰۰ هزار نفر آن در خارج از ایران و ۱۷۰ هزار دانشجو در داخل کشور مشغول تحصیل بودند در حال حاضر ۴ میلیون ۷۰۰ هزار دانشجو در داخل کشور و ۴۸ هزار دانشجو در خارج از کشور داریم یعنی رشد تعداد دانشجو در داخل کشور حدود ۲۶ برابر شده است اما سوال اصلی این است که چرا تأثیری در جی. دی. پی (تولید ناخالص داخلی) نداشته است؟ هر جای دنیا که بروید اگر تعداد دانشجو ۲۰ یا ۳۰ درصد افزایش پیدا کند جی. دی. پی هم افزایش پیدا میکند، اما چرا این اتفاق در ایران نیفتاد؟ باید پرسید چرا افزایش تعداد دانشجو در ایران در اقتصاد و زندگی روزمره مردم تأثیری نداشته است؟
در پاسخ این پرسش باید گفت: علت آنکه افزایش تعداد دانشجو در جی. دی. پی تأثیر نداشته به این معناست که ما مدلهای اشتباهی را در گسترش آموزش عالیمان پیگیری کردیم شاید یکی از دلایلش این باشد که از ابتدا کانسپت (مفهوم) دانشگاه یک کانسپت خارجی بود که وارد زندگی مردم شد فرض کنید که این مدل از فرانسه یا جای دیگر به کشور آمد نه با جامعه تعامل داشت و نه با صنعت یک سیستمی را با سیلابسها و اساتیدی که در خارج از کشور تحصیل کرده بودند وارد کشور کردیم. جایگاه دانشگاه به عنوان یک متغیر که باید جامعه را تحت تأثیر قرار بدهد، عوض کندو باعث تحولات شود اصلا دیده نشده است.
*** آنچه گفتید چه ربطی به رتبه علمی ایران قبل از دولت یازدهم و بعد از آن دارد؟
ستاری: برای اینکه تعاریفمان از رشد علمی کشور اشتباه است تعاریفمان از رشد صنعت کشور هم اشتباه است ما یک سیستم دیگر و یک کشوری با ۵ هزار سال تاریخ هستیم و باید سیستم دانشگاهیمان را خودمان بومیسازی میکردیم ما باید اقتصاد بومی و صنعت بومی خودمان را داشته باشیم و نمیتوان خط تولید را از خارج وارد کشور کنیم و فکر کنیم که این صنعت قرار است با دانشگاه هم کار کند دانشجوی دکترا را با پول دولت تربیت میکنیم و معنای آن این است که اصلا نه صنعت را میبینیم و نه مردم را سال گذشته ما بیشترین رشد علمی را داشتیم در حالی که تعریفمان از رشد علمی نوشتن مقاله است! روزی که من در این جایگاه قرار گرفتم رتبه جی. ای. ای. امان (Global Innovation Index) یا "شاخص نوآوری جهانی" ۱۲۱ بوده که الان شده ۷۵ و امیدواریم در سال ۹۷، چندین رتبه بهبود داشته باشیم برای چنین شاخصی ما یک اکوسیستم داریم در این اکوسیستم محیط کسب کار، اقتصاد، نظامهای مختلفی که در اقتصاد داریم هم ارزیابی میشودو در کنار آن نیروی انسانی، نیروی انسانی خلاق وضعیت خلاق و سایر موارد لحاظ شده است هدف ما در معاونت علمی این نبود که رشد علمی کشور را بالا ببریم بلکه این بود که یک مدل درستی داشته باشیم اینکه چگونه آموزش را میتوان به اقتصاد تبدیل کرد حال این شیوه را مقایسه کنید با شیوه ارایه مقالات به عنوان رتبه علمی ما در زمینه ارایه مقالات در دنیا جزو ۱۵ کشور اول هستیم در حوزههای مهندسی در میان ۱۰ کشور اول هستیم در حوزه علوم انسانی در رتبه ۴۶، در حوزه هنر بالای ۴۰ هستیم و در حوزههای پزشکی هم اوضاعمان بد نیست و در فنی – مهندسی زیر ۱۰ هستیم در نانو نیز از نظر تعداد مقالات در رتبه ۴ قرار داریم با پول دولت میتوانیم بیش از این کار کنیم؟ ما مقاله مینویسیم، اما این مقالهها و تحقیقات در کشور هیچ کاربردی ندارد و تنها وقت جوانان را میگیریم و بازاری برای آن در داخل نیست.
*** فکر میکنید شیوهای که شما در آن برای تشخیص رتبه علمی به اکوسیستم میاندیشید و آن را در نظر میگیرید چه مزیتهایی دارد که شیوه ارایه مقاله ندارد؟
ستاری: زمانی که این اکوسیستم شکل میگیرد در خودش پول تزریق میکند زمانی که شرکتهایی دارید که پایه آن دانش است همین شرکتها در دانشگاهها سرمایهگذاری میکنند همین اتفاقی که در حال حاضر در دانشگاههای ما میافتد کنار دانشگاه صنعتی شریف چه اکوسیستمی توسط بخش خصوصی اتفاق میافتد شرکتهایی اطراف دانشگاه صنعتی شریف شکل گرفتند و قیمت زمین در اطراف این دانشگاه ۳۰ درصد بیشتر از منطقه است آخرین آماری که ما داریم این است که ۲۵۳ شرکت و ۴ هزار و ۸۰۰ نفر در این اکوسیستم کار میکنند به همین اندازه ساختمان هم در اطراف دانشگاه توسط بخش خصوصی در حال ساخت است و بخش خصوصی است که آمده و روی این دانشجویان سرمایهگذاری میکند.
پایه بحث استارت آپها همین بحث است که چطور ما میتوانیم شرکتهایی داشته باشیم که استای فیزیکی نداشته باشد بلکه استای دانشی داشته باشد این موضوع همان اتفاقی است که باید بیفتد و ما به دنبال این هستیم که این اکوسیستم یا زیست بوم را در کشور ایجاد کنیم ما در پژوهش نیازمند زیست بوم هستیم و پول نمیخواهیم بلکه تنها زیست بوم میخواهیم و باید بدانیم که پول دولت آن اثربخشی را در پژوهش ندارد تا زمانی که ما عادت نکنیم از طریق بخش خصوصی پول پژوهش را به دست آوریم نمیتوانیم آن اکوسیستم را شکل دهیم.
*** شما در قامت معاون علمی و فناوری رئیس جمهور در این مدت چه اقدامی برای تحقق چنین اکوسیستمی کردید؟
ستاری: در روزهای اول که این مسئولیت را قبول کردم تهیه یک گزارش را به بهترین بچههای ایرانی که در "سیلیکون ولی" داریم، سفارش دادم سوال اصلی این بود که چرا آموزش عالی نتوانست در اقتصاد تأثیر بگذارد؟ چرا دانشگاههای ما نتوانستند تحول ایجاد کنند؟ یا چرا "سیلیکون ولی" تنها در کالیفرنیا است و چرا برای مثال در دوبی نیست؟ چگونه نظام آموزشی ما میتواند از نظام قالبی و انعطافناپذیر به نظام پویا و خلاقیت پرور تبدیل شود؟ این پرسشها را مطرح کردیم تا این نکته برجسته شود که چگونه نوآوری و حل مسئله در مقیاس جهانی آرمان همه جوانها باشد؟ چه زیرساختهای اقتصادی، حقوقی و مالی برای ایجاد فضای کسب و کار جهت فعالیتهای نوآورانه و دانشبنیان مورد نیاز است؟ چگونه فضاهایی به عنوان مرکز رشد در نقاط مختلف کشور درست کنیم تا در چنگال دیوان سالاری یا رانت بازی اسیر نباشند؟ تمام این سؤالها جوابش یک کلمه بود که در این گزارش آمد. "اکوسیستم" ما آن "زیستبوم" را نداریم.
*** با آنچه توصیف کردید و گفتید آیا دولت نیز همین فکر شما را دارد؟
ستاری: خیر؛ در روزهای اول دید دولت و بدنه دانشگاه نسبت به این دیدگاه منفی بود همه میگویند بودجه پژوهشی ما چه شد؟ متأسفانه باید بدانیم ما سازمانهایی را ایجاد کردهایم که از دولت حقوق و دستمزد دریافت میکنند در این مقطع اگر بودجه پژوهشی را زیاد کنید به حقوق و دستمزد تبدیل میشود در حال حاضر پژوهشکدههایی در سیستم دولتی داریم که میگویند ما پولی برای انجام تحقیقات نداریم، اما ۲ هزار نفر کارمند و ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر عضو هیئت علمی دارند در تمام این سازمانها از وزارت جهاد کشاورزی گرفته تا وزارت نفت و نیرو و همین طور سایر وزارتخانهها همه پژوهشکده دارند همه حقوق و دستمزد دریافت میکنند این اقدامات کار اشتباهی است که پیش از این انجام دادهایم به همین دلیل است که هیچ خروجی ندارند پژوهشکدههایی که ایجاد شده است بدین منظور بود که مشکل آن سازمان را حل کند نه اینکه "تحقیقات مرز دانشی" انجام دهد زمانی که دانشگاهها و شرکتها بودند قرار نبود خودشان کار پژوهشی کنند مدل فکر من در پژوهش ساده است و این پژوهش یا مرز دانش است و تا ۵ یا ۱۰ سال آینده مشتری برای آن پیدا نمیشود که هزینه آن را باید دولت پرداخت کند یا مرز دانشی در آن پژوهش وجود ندارد و قرار است که از آن یک موضوع تجاری بیرون بیاید در این حالت دولت اصلا نباید دخالت کند و اینجا اکوسیستم است که باید آن را ایجاد کند این اکوسیستم در کشورهای پیشرفته به قدری توسعه پیدا کرده که در حال حاضر بخش خصوصی در حوزه فضایی و دفاعی هم وارد شده است بنابر این تا زمانی که ما آن "زیستبوم" را درست نکنیم همانطور که تاکنون پول پژوهش دادهایم تنها شاهد ایجاد ساختمانهای شیک، برجهای بزرگ و آزمایشگاههایی که در سال یک بار هم در آن باز نمیشود خواهیم بود.
*** به نظر میرسد هنوز وضع رشتههای فنی مهندسی و پزشکی بهتر است و به نظر میرسد دولت با بحران علوم انسانی مواجه است.
ستاری: زمانی که زیستبوم وجود ندارد همه جای سیستم بدین شکل عمل میکند در پزشکی یکی از بزرگترین مشکلات این است که بسیار تحت تأثیر بحث بالینی قرار گرفته و تحقیقات در آن زیاد است و ما در این سالها تلاش کردیم این رفتار تغییر کند البته این موضوع برمیگردد به تغییر بخشی از سیاستها که باید اتفاق بیفتد، اما در علوم انسانی به صورت خاص اتفاقا یکی از بهترین بچههایی که ما در بحث استارتآپها داریم کسانی هستند که مهندسی خواندهاند و برای مثال فوق لیسانسشان رشتههای علوم انسانی است و هر دو طرف را خوب میشناسند.
علوم انسانی در حال حاضر جایگاه بزرگی در دنیا در بحث استارتآپهادارد اتفاقاً بخشی که پول درمیآورد بخش علوم انسانی است و ببینید که استارتآپهای محتوایی در ایران به چه شکل کار میکنند ما باید رفتار را هم عوض کنیم در دنیا نابغهها حقوق و اقتصاد میخوانند، اما در ایران نابغهها برق و کامپیوتر میخوانند و این رفتار جهان سومی است چرا برق شریف بهترین دانشجویان برق دنیا را دارد؟ چون اصلاً در دنیا نابغهها برق نمیخوانند ساختار نظام آموزشی ما ایراد دارد نظام آموزشی اصلاحات زیادی لازم دارد و کار سادهای نیست و البته کار یک نهاد هم نیست.
از روز اول یک دو در دو در نظام اقتصاد کشور جدا کردیم و اسم آن را گذاشتیم دانشبنیان! الان بیش از ۳ هزار شرکت داریم هدف ما این بود که یک محیط کسب و کار مناسب را به کشور نشان دهیم و هدفمان از شرکتهای دانشبنیان این است.
ما در شرکتهای دانشبنیان از ۱۱۰ خدمت ارایه میدهیم یک بخشی از آن معافیتهای مالیاتی و گمرکی است و یک بخشی هم سربازی وآموزشهایی است که ما در قالب این سیستم میدهیم بزرگترین مشکل ما در حوزه کارآفرینی پول نیست بلکه محیط کسب و کار و اکوسیستم است.
برخی سازمانهای دولتی هزار جور مجوز از این شرکتها میخواهند و کرکره این کسب و کارها را با افتخار پایین میکشند انگار این کار به ما قدرت میدهد کارآفرینی در جامعه ما ارزش نیست در حالی که در یک جامعه پیشرفته همه چیز در اختیار یک کارآفرین است. ما سعی کردیم این موارد را در اقتصاد دانشبنیان توسعه دهیم این اقتصاد به ۴۰ هزار میلیارد فروش رسیده است و استارتآپهای زیادی میخواهند، به این حوزه و در این اکوسیستم جدید وارد شوند.
به هر حال علوم انسانی پایه بسیار مهمی است و شرکتهایی که در حال حاضر و در دنیا پول ساز هستند پایههایشان علوم انسانی است یکی از اقداماتی که ما شروع کردیم با دانشگاه الزهرا است و احساس میکنم که آن دانشگاه میتواند در این حوزهها به خوبی جلو برود چرا که عمدتا یک دانشگاه علوم انسانی است و دخترها در آنجا تحصیل میکنند و این موضوع باعث میشود ایدههای جدیدی را به بازار دهد، چون دیدگاه دخترها با پسرها متفاوت است و اگر اینها را با بچههای مهندسی در یک شرکت و در کنار هم قرار دهیم گل میکنند و نمونههای موفق آن را در حال حاضر داریم.
*** اواخر دولت قبل موضوعی برجسته شد اینکه کار کشور ایران این است که دانشجو تولید کند و به کشورهای دیگر به عنوان مهندس یا کارگر و نظایر آن صادر کند موضوع صادر کردن هم نبود بلکه به عنوان مهاجرت نخبگان از آن یاد میشد پس از دولت احمدینژاد هم به همان اعداد و ارقام استناد شد و گفتند که از ایران سالی ۱۵۰ دانشجو مهاجرت میکنند حتی وزیر دولت یازدهم نیز به مهاجرت دانشجویان اشاره کرد آیا واقعا ما دانشجو تربیت میکنیم که مهاجرت کنند؟
ستاری: باید بار دیگر بر مفهوم اکوسیستم تأکید کنم اگر آن اکوسیستم را نداشته باشیم همین طور دانشجو تولید میکنیم و رشته آن هم مهم نیست اصلا هیچ نظارتی بر این حوزهها وجود ندارد این دولت نیست که دولت باید نظارت کند بازار باید نشان دهد که این رشتهها مورد نیاز نیست اینکه ما با پول دولت رشتهها را توسعه دهیم و دکترا بخوانیم کاری درست نمیشود.
راجع به آمار و ارقام مهاجرت خیلی خوب است که نسبت به آن حساس باشیم، چون پایه اقتصاد دانشبنیان آدم است و در اقتصاد جدید همین بچههای ما مبنای محاسبهاند عددهایی که گفته شد متأسفانه بدون منبع است بعضی موارد هم منابع دروغ ذکر شد.
برای مثال شایعهای که بسیار گفته میشود این است که در سال ۲۰۰۹ صندوق بینالمللی پول اعلام کرده که ایران در بین ۹۲ کشور اولین کشور از نظر خروج مغزها است این گزارش کذب محض است، چون اصلا چنین گزارشی از سوی صندوق بینالمللی پول تا به حال داده نشده است تنها یک بار آن هم در سال ۱۹۹۹ صندوق بینالمللی پول چنین گزارش را داده است که تنها برای محاسبه فرار مغزها بوده است.
حتی پایان نامههای دکترایی در علوم انسانی دیدهام که با این فرض دکترا گرفته است گزارشهای مربوط به مهاجرت سالانه توسط سازمانهای بینالمللی همچون سازمانهای وابسته به سازمان ملل منتشر میشود البته صندوق بینالمللی پول گزارش فرار مغزها منتشر نمیکند و در این سالها تنها یک بار برای کشورهای اروپای شرقی منتشر کرده است.
عدد فرار مغزها، عددهایی که گفته میشود نیست ابتدای انقلاب با حدود ۵۷ هزار دانشجو در امریکا ما بزرگترین کلونی دانشجویی دنیا بودیم. در حال حاضر این تعداد به ۱۲ هزار دانشجو رسیده است و رتبههای ما نیز از ۱۱ تا ۱۶ تغییر میکندو در حال حاضر چین با حدود ۳۳۰ هزار دانشجو اولین کشور است. عربستان ۵ برابر و کرهایها ۷ برابر ما دانشجو دارند و این حرفههای ژورنالیستی که در خصوص مهاجرت ژنها و نظایر آن گفته میشود اگرچه وجود دارد و باید حساس باشیم، اما باید اعداد صحیحی را عنوان کنیم اعداد درست هم اعداد دولت نیست بلکه اعداد بینالمللی است.
*** شما میگویید حساس باشیم، حساس باشیم یعنی چه کاری انجام دهیم؟
ستاری: فرهنگ عمومی جامعه این است و من به رئیس بنیادهای استانی گفتهام باید یک بانک اطلاعاتی جامع از نخبگان داشته باشندو این حساسیت را ایجاد کنند که چند درصد بچههای نخبهشان خارج از استان است.
اخیراً رئیس بنیاد استانی ما در همدان مصاحبهای کرده و عنوان کرده که ۸۲ درصد بچههای نخبه همدان خارج از این استان هستند و ۶۰ درصد آن در تهران فعال هستند و تعدادی دیگر در استانهای دیگر، حدود ۱۰ درصد هم در خارج از کشور هستند این خیلی خوب است که یک استاندار همان طور که از کشف یک معدن گچ در استان خوشحال میشود و فکر میکند که این امر موجب ایجاد شغل در استان میشود از بازگشت یک نخبه به استان هم خوشحال شود و زمینه را ایجاد کند که این بچهها به استان برگردند چرا که اقتصاد آینده در معدن شن و سیمان و ... نیست. اقتصاد آینده در استارتآپهایی که هفتهای ۱۰ درصد رشد میکنند سیر میکند به زودی این افراد بزرگترین شرکتهای کشور را تأسیس میکنند برخی از این شرکتها در حال حاضر ماهی ۳۰ تا ۴۰ درصد رشد میکنند و خودشان میتوانند به عنوان یک منبع سرمایه بر روی سایر استارتآپها سرمایهگذاری کنند و آنها را بخرند و آن اکوسیستم را شکل بدهند.
*** به نظر شما معنای مهاجرت تفاوت پیدا نکرده است؟ شاید نخبهها در خارج کشور هم بتوانند خدمت کنند؟
ستاری: در بحث خارج از کشور ما برنامه زیادی در بنیاد ملی نخبگان داریم یکی از بحثها هم چرخش بچهها است که بتوانند راحت رفتوآمد داشته باشند چون یکی از مشکلات بچههای ما این است که دیگر آن ارتباطات را ندارند و بعد از چند سال که خارج از کشور باشند آن ارتباطات از دست میرود و در آن طرح بنیاد این ارتباط را برای آنها ایجاد میکند.
یا اگر میخواهند در ایران شرکتی داشته باشند حتی اگر در خارج از کشور هم باشند میتوانند شرکتشان را راه بیندازند و با توسعه آی. تی عدم حضورشان خیلی معنا ندارد و بیشترین پلتفرم جذب استارتآپها هستند نه دانشگاهها جذب در این شرکتها بر پایه مغز است در نتیجه جذب نخبگان در استارتآپها اتفاق میافتد.
در بحث دانشجویی هم بدانید که "موبایل استیودنت" ظرف یک دهه گذشته نزدیک ۳ برابر در دنیا توسعه پیدا کرده است و دانشجویان در حال گردش در دانشگاهها هستند، اما ما عقب هستیم اتفاقاً بحث ما این است که چرا بچههای ما خارج از کشور نمیروند.
*** چینیها خودشان تشویق میکنند که دانشجویانشان به خارج از کشور بروند
ستاری: من با وزیر علوم چین و رئیس آکادمی علوم چین صحبت کردم و پرسیدم شما که ۳۳۰ هزار دانشجو در آمریکا دارید آنها را بورس میکنید؟ گفت: بورس در آمریکا ممنوع است وقتی آمریکاییها پول اینها را میدهند چرا ما پولشان را بدهیم ما سیستمی گذاشتیم که به کشور برگردند ۳۳۰ هزار چینی با پول آمریکاییها در آمریکا تحصیل میکنند و این ایرادی ندارد و باید ساختاری داشته باشیم که از این بچهها استفاده کنیم چه در قالب برگشتنشان به کشور و چه در قالب اینکه ورکشاپ و کنفرانسی داشته باشند یا شرکتهای خودشان را در داخل کشور داشته باشند.
این موضوع باعث تحول در اقتصاد میشود اینکه کشور و افکار عمومی بر خروج نخبگان حساس است و موهبت بسیار بزرگی است، اما نباید به ناامیدی برسیم با توجه به آمارهای بینالمللی، ما نه کشور مهاجرپذیری هستیم و نه مهاجرفرست یعنی نه حاضر هستیم به مهاجر نخبه از سایر کشورها ویزا بدهیم که این موضوع عیب بزرگی است و نه کشور مهاجرفرستی هستیم و اعداد ما بالا نیست در کانادا در سال ۲۰۱۴، حدود ۱۶ هزار و ۷۰۰ نفر مهاجر داشتیم که در سال ۲۰۱۵، این عدد حدود ۱۱ هزار نفر شده و در سال ۲۰۱۶، این رقم ۶ هزار و ۴۰۰ نفر شده است. یک زمانهایی تا ۲۹ هزار نفر به آمریکا مهاجر داشتیم البته این رقم در آمریکا بالا نیست، چون مهاجرپذیر هستند و لزوماً این افراد حتما نخبه نیستند بلکه خانواده هستند.
*** اگر چین و عربستان چندین برابر ایران در آمریکا دانشجو دارند پس صحبت از مهاجرت نخبگان و دانشجویان بیشتر رنگ و بوی سیاسی کاری میدهد؟
ستاری: به نظر میرسد از این موضوع مهاجرت گروههای سیاسی میخواهند استفاده کنند در بنیاد نخبگان همیشه سعی کردیم که منطقی با موضوع برخورد کنیم عدد و رقم درست را همیشه منتشر کردیم و در اختیار شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز قرار دادیم ما یک بانک اطلاعاتی مفصل از نخبگان داریم چه بچههایی که در کنکور هستند و چه بچههایی که در المپیادهای دانشجویی هستند و حتی آمار رفتن آنها را داریم و خیلی از اینها را خودمان بورس میکنیم اما این آمارها، آمار ما نیست که بگویند خودتان درست میکنید بلکه آمارهای بینالمللی است و سالانه منتشر میشود بنابراین، این اشتباه است که بگوییم سال ۲۰۰۹ این آمار از خروج نخبگان از کشور بیرون آمده است.
۴۸ هزار دانشجویی که ما در خارج از ایران داریم را بررسی کنیم خواهیم دید که بزرگترین کلونی ما در آمریکاست که ۱۲ هزار دانشجویی در آنجا داریم ریز به ریز هم آمار وجود دارد که در کدام کشورها دانشجوی ایرانی حضور دارد بیشترین دانشجو در اروپا مربوط به ایتالیاست در کانادا حدود ۲ هزار و ۳۰۰ دانشجو داریم و این عدد اصلا قابل توجه نیست سالانه ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر به کانادا میروند ما در دنیا به بچههای علوم پایه و مهندسی معروف هستیم و بچههای فوقالعادهای در این حوزهها داریم و در برخی رشتههای خاص مهاجرانمان زیاد است مانند مهندسی برق، مهندسی کامپیوتر و مهندسی مکانیک که با توسعه استارتآپها مهندس کامپیوتر بسیار کم شده، چون بچهها شدید در استارتآپها فعالیت میکنند.
ما در برخی از رشتههای دانشگاههای خاص مسئله داریم، اما این عدد، عدد نگران کنندهای نیست و ما جزو بالاترین ارسال کنندگان مهاجر به دنیا نیستیم.
*** نگرانی دیگری نیز وجود دارد از روزی که آقای روحانی رئیس جمهور شدند بحث مهاجرت معکوس مطرح شد شما هم پیگیریهای زیادی کردید که بتوانیم با ایرانیهایی که از کشور رفتهاند ارتباط برقرار کنیم، چقدر این موضوع تبلیغاتی و سیاسی است و چقدر واقعی است؟ آیا شما توانستهاید زمینهای برای مهاجرت معکوس را ایجاد کنید؟
ستاری: ما ایدههایمان را از چینیها و امریکاییها گرفتهایم زمانی که شما یک فرد را انتخاب میکنید، میگویید که شما یک سال یا ۶ ماه به اینجا بیا و من هزینههایت را میدهم اگر اینجا را نپسندیدی تنها وقتت تلف میشود و من هم پولم را هدر دادهام یک مکانیزم و دو سر برد و دو سر باخت است ما با یک دهم هزینهای که میتوانیم یک فرد را به کشور برگردانیم بچهای که میدانیم در این مدت در خارج از کشور چه کرده است، اما یک فردی را که بورس میکنیم نمیدانیم که ۴ سال بعد چه کار میکند یا اصلا میماند یا برمیگردد، اما آن بچه را داریم و با یک دهم این هزینه میتوانیم آن را برگردانیم.
اگر همین الان یک فرد را بخواهیم بورس کنیم بین ۷۵۰ میلیون تا ۱ میلیارد تومان خرجش است، اما با یک دهم این هزینه میتوانیم دانشجوی فارغالتحصیلی که در شرکتهای بزرگ کار کرده و مقالاتش را میتوانیم مطالعه کنیم را برگردانیم و این موضوع شاه کلید قضیه مهاجرت معکوس است و زمانی که این بچهها برمیگردند به ۶ ماه نرسیده در یک جایی در سیستم جذب شدهاند یا در دانشگاه یا در استارتآپ جذب میشوند یا یک شرکت تأسیس میکنند.
***در این خصوص عددی دارید؟
ستاری: در یک مقطعی مشکل مالی پیدا کردیم و پروژه را از ۴۰۰ دانشگاه برتر دنیا شروع کردیم استقبال به حدی بود که رسید به ۲۰۰ دانشگاه و الان به ۱۰۰ دانشگاه برتر دنیا رسیدهایم تعداد دانشجویان ایرانی که در خارج از کشور هستند محدود است، اما در حال حاضر روزی سه نفر اپلای میکنند که به کشوربرگردند و این روزها اتفاقاً خیلی سختگیر شدهایم که چه کسی را انتخاب کنیم.
*** مشکلات سیاسی و امنیتی نیز در این خصوص وجود دارد؟
ستاری: مشکلات سیاسی و امنیتیشان را حل میکنیم.
*** میتوانید حل کنید؟
ستاری: بله ما تمام استعلامها را از نهادهای مربوطه میگیریم ضمن اینکه قبل از اینکه این فرد به ایران برگردد معلوم است که کجا میخواهد برای مدت ۱ سال کار کند در این مدت ۱ سال ما از او حمایت مالی میکنیم.
*** میگویند برخی از این افراد که به کشور برمیگردند، سرخورده و افسرده میشوند
ستاری: باز باید به سراغ آن اکوسیستم برویم ما یک اکوسیستمی را توانستهایم درست کنیم در استارتآپها کسانی که برگشتند که در خارج از کشور سالانه ۴۰۰ هزار دلار یا حتی ۶۰۰ هزار دلار حقوق میگرفتند و در داخل استارتآپ زدهاند و ۲۰۰ تا ۲۵۰ نفر کارمند دارند ما بازار مناسبی برای استارتآپهاخصوصاً استارتآپهای خدماتی هستیم البته در استارتآپهای تکنولوژی هم بسیار نیازمند این بچهها هستیم، اما بازار استارتآپهای تکنولوژی محدودتر است و رشدشان کم است، اما رقیب زیادی ندارند.
*** ۴ سال پیش زمانی که بحث کارآفرینی و شرکتهای دانشبنیان مطرح شد همه فکر کردند که یک دکان تشریفاتی است، اما امروز به عینه قابل رویت است، اما به لحاظ رسانهای قوی نیستید
ستاری: بچههایی که اخیرا از چین آمدند "سوجو" را دیدند و باید دید که چطور یک بندر ماهیگیری مرکز جذب مغز است اتفاقی که در چین میافتد بینظیر است
چندی قبل گزارش اوپک راجع به پیشبینی قیمت نفت را میخواندم در سال ۲۰۴۰ کل امریکای شمالی و کل اروپا ۲۸ درصد جی. دی. پی دنیا را دارند چین و هند، اما ۳۹ درصد جی. دی. پی دنیا را به خود اختصاص دادهاند چرا؟ چون نیروی انسانی اهمیتدار میشود مدیرعامل علیبابا در شهری میخواست صحبت کند و تمام آن شهر قفل شده بود و میلیونی در چین پای صحبتش مینشینند، رتبه سایت علیبابا در الکسا ۱۷۵ است و رتبه دی. جی. کالا در الکسا ۳۰۰ است، اما من نمیتوانم دست آقای محمدی مدیرعامل دی. جی. کالا را بگیرم و بگویم جوان پای صحبتهای ایشان بنشینید که "استیو جابزتان" این است بگویم بنشینید و بشنوید مدیرعامل دی. جی. کالا چطور از زیرزمین به روزی ۱۲ میلیارد تومان فروش رسید و رتبه جهانی الکسایش ۳۰۰ شد در جامعه ما کارآفرینی ارزش نیست و رسانههای ما برای یک فرد کارآفرین ارزش قائل نیستند در این شرایط الگوسازی مناسبی نمیتوان کرد.
*** ما به کارآفرین یک کینه ناخواسته هم داریم
ستاری: بله، اما استارتآپها قیمتشان پایین است و دسترسی بالا و اطمینان بالایی ایجاد کردهاند در واقع نسل جدیدی از کارآفرینان در جامعه درحال کار هستند و نسل قدیمی میروند هر کس که قدیمی باشد از بین میرود.
*** به نظر میرسد سختی کار بیش از اینکه به شما مربوط باشد به وزارت علوم و دانشگاهها و نهادهای دیگر مربوط است
ستاری: قضیه همان اکوسیستم است یک فعالیت عمده بنیاد نخبگان در داخل کشور است و بچههای داخلی را با همین سیکل حمایت میکنیم که در دانشگاه هیئت علمی شوند و بتوانند استفاده کنند، اما شاید محیط دانشگاه آن اکوسیستم را نداشته باشد و چند دانشگاه هستند که این موضوع را متوجه میشوند که بتوانند نخبگان را درک کنند در وزارتخانه خیلی مسئله خاصی نداریم و بحث اصلی ما عمدتاً با گروهها و دانشگاه است ما به یک مدلی رسیدیم که چگونه آموزش میتواند به اقتصاد ربط داشته باشد و این موضوع شاه کلید قضیه است و فکر میکنم این مدل را خیلی خوب توانستهایم توسعه دهیم به طوری که استارتآپها به سرعت رشد میکنند در این شرایط که خیلی از صنایع ممکن است زیانده باشند این حوزه، حوزهای است که به سرعت رشد میکند.
جوانها در حال حاضر شرکتهای خودشان را میزنند و اولین توصیه من به اینها این است که سمت دولت نروند، چون این بخشی از پژوهش است که دولت اصلاً نباید دخالت کند و در این حوزه تنها باید دولت هر طور که میتواند کمک کند تا محیط کسب و کار درست شود و بعد این کسب و کار بزرگ میشود همانطور که آمازون بیشترین سرمایه را در تکنولوژی میکند و در حوزه پهباد هیچ کس به اندازه آمازون سرمایهگذاری نمیکند.
این شرکتها زمانی که بزرگ میشوند روی تکنولوژی سرمایهگذاری میکنند این مدل جدید کسب و کار بخش نیروی انسانی است و فرق بین یک بچه خلاق و نوآور با یک بچهای که بچه پولدار بوده در اینجا مشخص میشود در حال حاضر یک فرد ۲۵ ساله مدیر عامل یک شرکت است و ۴۰ میلیون مشترک دارد و در سیستم کار میکند و رشد هفتهای ۱۰ درصد را تجربه میکند.
انتهای پیام/
منبع: اعتماد
با این حساب ما هم باید برویم خارج و بعد برگردیم؟
همه آنهایی هم که خارج می روند نخبه اند؟
معدل 19 بیکار