
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛حماسه دفاع مقدس روز به روز بالندهتر شد و جوانان ما چونان کوهی استوار در برابر تهاجم دشمن ایستادند. مقدسترین و با ارزشترین استقامت، دفاع از عقیده است و بدون شک دوران هشت ساله جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از افتخارات بزرگ و بینظیر ایران اسلامی است.
شهادت زندگانی جاودانه یافتن است؛ اوج و عروج تعالی است. شهادت تکامل ایمان و نهایت خلوص قلبهاست. شهادت مردن تحمیلی نیست، انتخاب آزادانه و آگاهانه است؛ خلوت عاشق و معشوق است.
شما میتوانید در ادامه شرح کوتاه زندگی شهید فریدون كشتگر یکی از شهدای دوران دفاع مقدس را بخوانید؛
شهید فریدون کشتگر در سال ۱۳۳۷ در شهر ارومیه به دنیا آمد. بعد از طی دوران کودکی و طفولیت به تحصیل پرداخت. تخصیلات خود را با موفقیت و شایستگی و نمرات عالی به پایان برد و در سال ۱۳۵۴ موفق به دریافت مدرک دیپلم شد. در کنکور سراسری شرکت كرد و پیروزمندانه در رشته مهندسی راه و ساختمان دانشگاه تبریز قبول و مشغول تحصیل شد.
با استعداد خاصی که داشت، در دانشگاه یکی از دانشجویان نمونه شناخته شد؛ و در سال دوم دانشگاه، به فعالیتهای سیاسی و انقلابی پرداخت. او نقش مؤثری در حرکتهای سیاسی دانشجویی ایفا كرد و در جریان به ثمر رسانیدن انقلاب خدمات ارزندهای انجام داد.
بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل جهاد سازندگی، به یاری محرومان روستایی شتافت. بعد از انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاه ها، رهسپار جبهههای نبرد شد و در جبههها رشادتها و شجاعتهای زیادی از خود نشان داد. در جبهه خوزستان فرمانده عملیات بود و در عملیات بیت المقدس در تاریخ ۱۳۶۱/۲/۲۱ در منطقه شلمچه، پس از مدتها تلاش خستگی ناپذیر و ایثار، بر اثر اصابت ترکش دشمن به کاروان شهیدان ملحق شد و خونین بال به دیدار حق شتافت و خاطرهای فراموش نشدنی، از ایثار و گذشت و خدمت به محرومان، صداقت در عمل، غیرت و مردانگی از خود به یادگار گذاشت.
فرازی از وصیت نامه شهید فریدون کشتگر
بسم الله الرحمن الرحیم
و لنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم المصیبه قالو انا لله انا الیه راجعون (سورهی بقره آیه ۱۵۶)
و هر آینه شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش از اموال و جانها و ثمرات مورد آزمایش قرار میدهیم و مژده ده به صبر کنندگان، آنان که هر گاه مصیبتی به ايشان رسد گویند ما از آن خدايیم و بازگشتمان به سوی اوست.
انسان در طول زندگی خود هر لحظه در برابر آزمایشی از طرف پروردگارش قرار دارد و ارزش هر کس بستگی به آن دارد که چگونه از این امتحانات بیرون بیاید. انسان برای ماندن و زندگی کردن دائمی در دنیا آفریده نشده است.
انسان باید از فراز و نشیبها عبور کند، خدا را ملاقات نماید آری باید انسان در راه الله رنج ببرد تا او را ملاقات کند. این سرنوشت انسان است، بزرگی هر روح به اندازهی رنجی است که در راه الله میبرد. روحهای بزرگ همواره به رنجهای بزرگی مبتلا هستند.
مگر نه اینکه حسین، این روح بزرگ آفرینش باید بزرگترین رنجها را برد و در بزرگترین امتحانها شرکت جوید، ما که شیعه هستیم باید از او پیروی کنیم. باید همچون او گوشهای ساخت و از اینجا کوچید، زیرا که دنیا نه جای ماندن است و نه ارزش ماندن را دارد آن هم زمانی که اسلام عزیز مورد هجوم جهانخواران قرار گرفته است.
چگونه میتوان به دور از صحنهی درگیری حق و باطل به زندگی روزمره تن داد. باید شهادت و مرگ سرخ را برگزید تا برای همیشه از مرگ سیاه رهایی یافت. تازه ما که با ریختن خون خود در راه خدا کم کاری نکرده ایم، تنها امانت را به صاحبش بر گردانده ایم. من که در طول زندگی کاری برای اسلام نکرده ام شاید با خواست خدا ریخته شدن خونم موجب آمرزش گناهان و پیشرفت اسلام عزیز شود. اگر در دنیای شما میماندم چه میکردم. آیا زندگی در جوار رحمت خداوندی که مژده اش را داده است، با مرگ تدریجی که زندگی اش نام نهاده اند، مساوی است.
پدر و مادر مهربانم شما مرا از دست نداده اید، مرا به خدا قرض داده اید، هدیه کرده اید.
یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له...
مادر مهربانم مرا خدا به تو داده بود، تو نیز به او برگرداندی. پس آیا خدا برایت کافی نیست. باید با متانت بسیار بر این مصیبت صبر کنی، صبری نیکو، صبری که در آن شکایتی نباشد تا خداوند پاداشت را بدهد. وقتی این شهادت را برای خدا و به خواست خدا و در راه خدا دانستی، این مصیبت بر تو آسان خواهد شد.
از پدر و مادر و برادران و خواهرانم میخواهم که بعد از شهادت من صبر و تقوا پیشه کنند و محور تمام کارهایشان را خدا قرار دهند.
برادران تنها قرآن و خط امام خمینی است که میتواند ما را از انحرافات فکری رهایی داده و به سوی قرآن آورد و بايد آن را همانگونه که هست دریافت و به آن عمل کرد. باید با تمام قوا برای خدا و انقلاب اسلامی کار کرد و در این راه هیچ سستی به خود راه نداد. نباید نقصهای خود و احیاناً دیگران را نقص انقلاب دانست. نقصهای افراد و جهت گیریهای غلطی که منشا هوای نفسانی است ، همچون کفی بر روی رود خروشان انقلاب هستند. کفها از بین رفتنی هستند و رود به راه خود ادامه خواهد داد. مطرح کردن کفها نباید وجود جریان این رود خروشان را مورد تردید قرار دهد. تازه اگر هم احیاناً بعضی افراد برای غیر خدا کار میکنند، نباید روی ما تاثیر منفی بگذارد، هرقدر عقیدهی ما در راه حرکت به سوی الله تحت تاثیر شرايط تغییر کند همانقدر بی بنیاد است. بچهها بیایید همدیگر را دوست بداریم و برای خدا کار کنیم و در ضمن کار به جای مشغولیت با دیگران با خدا مشغول باشیم. آیا هنوز به این نتیجه نرسیده ایم که کار برای غیر خدا موجب تفرقه و بیهوده است. پس باید برای خدا زندگی کرد و برای او مرد و این کشتن مرگ سیاهی است که همواره در انتظارمان به سر میبرد.
خدایا اینک به سوی تو آمده ام و از همه به سوی تو گریخته ام. با تمام گناهانم دعایم را پذیرا باش و مرا به آرزویم برسان. خدایا، چون غمها هجوم آورند تو خود توشهی من باش. خدایا من دیگر طاقت دوری تو را ندارم، مرا از نظر به کرامتت محروم مفرما.
خدای من فردای قیامت مرا به دیدار خود شاد گردان. خداوندا مرا به قسمت خود راضی و قانع گردان و از سر تقصیراتم بگذر. آری خدای من تو آخرین و تنها گریز گاهی هستی که یافته ام. خدایا مرا از زمین گیری و وابستگیها نجات ده و به سوی خودت بخوان.
«هب لی کمال الانقطاع الیک»
الهی خدایا قلبم را از عشق خودت لبریز کن تا چشمم را توانای تحمل آن نباشد و خونم در راه تو ریخته شود و روحم به سوی تو به پرواز در آید.
آمین یا رب العالمین با آرزوی پیروزی هر چه سریعتر حق بر باطل
انتهای پیام/