در این زمستان استخوان سوز، گوشه‌ای از این شهر، گاهی دست نیازی به سوی تو دراز میشود که در چهره اش غربت و فقر موج می‌زند و تو نمی‌دانی کمک کنی یا رد شوی.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمان، هوا سرد شده است وهمگی سردر یقه خود تند وتند مسیر خانه تا اداره ودانشگاه ودفتر را طی می کنند وکسی به تنها پیرزنی که در این هوای سرد با قیافه پژمرده ودردمند بر زمین سرد زانو زده ودست به سوی عابران پیاده دراز کرده ، توجهی نمی کند.

نزدیک تر که می شوم صدایش را می شنوم که آهسته می گوید: کمکی بکنید بخاطر خدا! وهرکس سکه ای یا اسکناس پاره ای به وی می دهد با الهی خیر ببینی، بدرقه می کند!

پیرزن که می بیند من زیادتر ازپرداخت پول ، به وی زل زده ام سریع مسیرش را برعکس می کند وبا آخرین سرعتی که از سن وی بعید است می گریزد.

می فهمم که تصور کرده است من از نیروهای اجرائیات شهرداری باشم که جمع آوری متکدیان را انجام می دهند.

قصد اذیتش را ندارم برمی گردم به مسیر اصلی خیابان و او که زیرچشمی حرکات مرا زیرنظر دارد با آرامش به مکان قبلی خود برمی گردد.

باید سری به میدان شهدا بزنم جایی که جمعیت متکدیان متاسفانه آنجا بیشتر است ساختار این میدان علی رغم زیبا سازی های اخیر به گونه ای است که جمعیت معتاد متجاهر ومتکدیان در گوشه وکنار آن به وفور دیده می شود.

مرضیه حسینی, [28.12.17 14:49][Forwarded from مرضیه حسینی]


هنوز به میدان نرسیده ام که با صدای آشنای رسول پسرجوان متکدی که از دیگران می خواهد به وی کمک کنند، مواجه می شوم.

از قبل که با وی مصاحبه کردم می شناسمش. پدر ومادر ندارد و در جریان یک حادثه دچار ضربه به مغز شده است اما هنوز فرق پول های مختلف را می فهمد ومسیر خانه و مغازه ای که هر شب ازوی شام می خرد را نیز بلد هست.

با صدای بلند داد می زند: تو را به خدا من مریضم ،روانی ام، 500تومان کمک کنید به خدا من معتاد نیستم آقا..یک 500تومانی کمک کنید.

می پرسم حالا چرا 500تومانی شاید کسی خواست هزار تومان کمک کند ، می خندد و دندانهایش که یکی دوتا آنها شکسته مشخص می شوند.
می گوید: من می گویم 500تومان شاید کسی پول خرد نداشته باشد فقط 500تومان داشته باشد خوب !

می پرسم چرا نمی روی جایی کار کنی؟ می گوید من پدر ومادرم مرده اند وکسی ندارم یک مدتی سرچهارراه روزنامه می فروختم یک روزی چند نفر مرا گرفتند وکتک زدند مجبور شدم فرار کنم.

می پرسم پس کجا می خوابی غذا چه می خوری می گوید: یک اتاقی جایی دارم اندازه خواب! غذا هم هر شب پول می دهم غذا می گیرم تا فردا ظهرش هم دارم.

می پرسم مغازه داری که غذا به تو می فروشد کلاه سرت نمی گذارد گران بفروشد، می خندد ومی گوید نه آدم خوبیه به من گفته همیشه بیا از خودم غذا بگیر!

مرضیه حسینی, [28.12.17 14:49][Forwarded from مرضیه حسینی]


تازگی ها پیرمرد ریزنقشی هم سرمیدان شهدا دیده می شود با لهجه مهربانی حرف می زند ، پیرتر از آن است که کار کند جایی ، تمیز ومرتب است وفقط گوشه ای می نشیند انگار مردم او را می شناسند بدون اینکه دست دراز کند به وی پولی می دهند ومی روند.

از خانم جوانی که به وی پول می دهد می پرسم دور وبرخانواده آدم فقیر ندارید به او کمک کنید؟ با تعجب می گوید: این پیرمرد توانایی کار ندارد این بنده خدا از بی کسی اش اینجا می نشیند در ضمن اغلب کسانی من می شناسم که فقیر هستند تحت پوشش کمیته امداد هستند
این بنده خدا اما خودش و یک زن پیر دارد که اینجا غریب هستند!

تعجب می کنم چقدر خوب می شناسد، پیرمرد بعد از پولی که زن جوان به وی می دهد با لحن محزونی می گوید خدا خیرت بده دایی! خدا دستت بگیره.

واقعیت این است که دلم برای پیرمرد می سوزد فکر می کنم باید کسی وی را به کمیته امداد یا بهزیستی معرفی کند زیرا در دوره سالمندی  نیاز به رسیدگی ومراقبت دارد نه گدایی ودست دراز کردن!

مرضیه حسینی, [28.12.17 14:49][Forwarded from مرضیه حسینی]


قضیه متکدیان پاکستانی جای خود دارد وقتی است اثری از حضورشان نمی بینم اما گاهی مانند اجل معلق در حالی که بچه کثیف وژنده پوشی در بغل دارند جلویت سبز می شوند با زبانی که نمی فهمی ولی با نمادبین المللی تکدی گری که سرکج کردن وزل زدن در چشمانت است تو را وادار به ایستادن می کنند و اگر اهل ایستادن وتوجه به متکدی نباشی سریع تر ازهرواکنش سریعی به اولین خانم در هر رده سنی ویا آقای مسنی که می رسند خواهش می کنند که کمک کنند.

متکدیان زمستانه کرمان/مهاجرت به قصد تکدی گری

 تلاش شهرداری برای جمع آوری متکدیان

شهرداری کرمان مدتی است که مرتبا در جمع آوری متکدیان جدیت به خرج داده وبا کمک نیروی انتظامی این افراد متظاهر را از خیابانها جمع می کنند .

هرچند که مدتی قبل ودر زمان معاونت محمدرضاخانی معاون خدمات شهری شهرداری کرمان وی از نبود همکاری و ساز وکارحساب شده برای سامان دهی متکدیان صحبت کرد واز دستگاه های مختلف خواسته بود فکری برای معتادان متجاهر ونگهداری آنان در اردوگاه ماده 16 مرکز نگهداری معتادان متجاهر کنند.

وی از وجود چند گرمخانه ویژه معتادان زن ومرد خبر داد وافزود:ما تنها یک شب می توانیم این افراد را نگه داشته وحمام وشام گرم به آنها بدهیم اما در روز نمی توانیم نگهداری آنان را برعهده بگیریم ونه اعتبارش را داریم ونه اختیار قانونی در نتیجه این افراد دوباره به سطح جامعه بر می گردند.

برخی از متکدیان معتاد با چهره کاملا پوشیده وقیافه بعضا ترسناک سرراهت آشکار می شوند واغلب افراد به ویژه کودکان وزنان را از دیدن خود می ترسانند در برخی محلات هم با صفت دادن اسامی چون کریم دیوانه، علی خله به این افراد از آنان شخصیت های وابسته به اجتماع محله خود ساخته اند ومردم محله نیز به کمک کردن به این افراد عادت کرده اند.

مرضیه حسینی, [28.12.17 14:49][Forwarded from مرضیه حسینی]

 

فرماندار کرمان از کم شدن جمعیت گدایان خارجی خبر داد

شهرکرمان این روزهاخوشبختانه کمتر متکدیان پاکستانی را که تا چندماه پیش چهره شهر به ویژه مراکز اصلی شهر را نازیبا کرده بودند ، را به خود می بیند. علت مسئله را از سرپرست فرمانداری کرمان سوال کردم.

علی بابایی که قبل از این در سمت شهرداری کرمان بارها وبارها در خصوص متکدیان وجمع آوری آنان مصاحبه کرده بود وهمیشه از دست تنها بودن شهرداری در خصوص متکدیان شکوه داشت می گوید: متکدیان الان مدتی است که در شهر جمعیت شان کم شده است زیرا در فرمانداری کرمان طرحی برای جمع آوری وسامان دهی این افراد اجرا می کنیم.

وی اظهارکرد: اگر دقت کنید مخصوصا جمعیت اتباع بیگانه دربین متکدیان کم شده است که به واسطه تلاش ها برای جمع آوری این افراد بوده است.

بابایی از افزایش دو برابری ظرفیت اردوگاه ماده 16خبرداد وگفت: قراراست درجلسه این هفته که با حضور چندتن از مدیران استان از جمله مدیران قضایی برگزار می شود ظرفیت اردوگاه ماده 16ویژه نگهداری معتادان متجاهر را دو برابر کنیم.

وی اظهار کرد: مسئله ای که در کرمان با آن روبرو هستیم این است که از شهرها وبخش های کوچک برخی مردم که دچارمشکلات خشکسالی وفقر شده اند راهی شهر کرمان شده ودراین شهر به تکدی گری روی آورده اند.

وی تاکید کرد: فرمانداری کرمان تلاش می کند که با جمع آوری متکدیان وسامان دهی آنان شهر بدون تکدی گری را ایجاد کند.

متکدیان زمستانه کرمان/مهاجرت به قصد تکدی گری


با توجه به این گفته ها از آنجایی که سالهاست مردم کرمان به دلیل روحیه تدین به مردمی مذهبی ومقید معروف هستند واز آنجایی که برگرداندن سائل را دور از انسانیت می دانند هنوز متکدیان به ویژه افراد مسن وزنان دراین شهر پاتوق داشته وبه جلب توجه مردم ادامه می دهند.

جمعه ها مهدیه ای در کرمان پاتوق افراد پیری است که یا چاره ای جز تکدی گری ندارند ویا این حرفه به عادت تکراری هر هفته آنها تبدیل شده است، پیرزن ها نزدیک تر به مردمی که با شتاب خود را به گلزار شهدا ومزار اموات می رسانند می ایستند واز احساسات مردم دراین مکان مذهبی سواستفاده می کنند!

والبته دراین گذر مردم سالهاست به افراد جوانتر پولی نمی دهند وبعضا با آنان دعوای لفظی کرده که با این نیروی جوانی دنبال کار برود.

نمی دانم تا کجا رسول قصه ما می تواند با 500تومان هایی که جمع می کند ، روزگار بگذراند وتاکجا نهادهای اجرایی دست روی دست می گذارند تا متکدیان زیرپوست شهربچرخند واز احساسات مردم سواستفاده کنند.

متکدیان زمستانه کرمان/مهاجرت به قصد تکدی گری


جای نهادهای حمایتی ونهادهای قضایی برای برخورد جدی با این افراد وحذف این المان های متحرک ونازیبا خالی است وشهرداری متکدیان را جمع می کند و از آن سو به سبب نداشتن بودجه بعد از چند وقت در شهر رها می شوند.


کسی چه می داند شاید  به نیروی قوی تر ازاین ها نیاز است تا چهره شهر کرمان ازدست درازی متکدیان پاک شود.

انتهای پیام/ی


گزارش از مرضیه السادات حسینی راد

شهری با المان های متحرک و نازیبا

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.