به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛امام حسن عسکرى (ع)، یازدهمین پیشواى شیعیان، در سال 232 ه . ق چشم به جهان گشود.پدرش امام دهم، حضرت هادى(علیه السلام) و مادرش بانوى پارسا و شایسته، «حُدَیثه» است که برخى، از او به نام «سوسن» یاد کرده اند.
این بانوى گرامى، از زنان نیکوکار و داراى بینش اسلامى بود و در فضیلت او همین بس که پس از شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام) پناهگاه و نقطه اتّکاى شیعیان در آن مقطع زمانى بسیار بحرانى و پر اضطراب بود.
از آنجا که پیشواى یازدهم به دستور خلیفه عباسى در «سامرّاء»، در محله «عسکر» سکونت (اجبارى) داشت، به همین جهت «عسکرى» نامیده مى شود. از مشهورترین القاب دیگر حضرت، «نقى» و «زکى» و کنیه اش «ابو محمد» است. او 22 ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید. مدّت امامتش 6 سال و عمر شریفش 28 سال بود، در سال 260 ه به شهادت رسید و در خانه خود در سامرّاء در کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد.در ادامه شما می توانید چهل حدیث گوهربار امام حسن عسکری علیه السلام را اینجا بخوانید.
1- پرهیز از جدال و شوخی
«لا تُمارِ فَیذْهَبَ بَهاؤُكَ وَ لا تُمازِحْ فَیجْتَرَأَ عَلَیكَ.»:
جدال مكن كه ارزشت میرود و شوخی مكن كه بر تو دلیر شوند.
(تحف العقول ص 486)
2- تواضع در نشستن
«مَنْ رَضِی بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الَْمجْلِسِ لَمْ یزَلِ اللّهُ وَ مَلائِكَتُهُ یصَلُّونَ عَلَیهِ حَتّی یقُومَ.»:
هر كه به پایین نشستن در مجلس خشنود باشد، پیوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت فرستند تا برخیزد.
3- هلاكت در ریاست و افشاگری
«دَعْ مَنْ ذَهَبَ یمینًا وَ شِمالاً، فَإِنَّ الرّاعِی یجْمَعُ غَنَمَهُ جَمْعَها بِأَهْوَنِ سَعْی وَ إِیاكَ وَ الاِْذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّیاسَةِ، فَإِنَّهُما یدْعُوانِ إِلَی الْهَلَكَةِ.»:
آن كه را به راست و چپ رود واگذار! به راستی چوپان، گوسفندانش را به كمتر تلاشی گِرد آوَرَد. مبادا اسرار را فاش كرده و سخن پراكنی كنی و در پیریاست باشی، زیرا این دو، آدمی را به هلاكت میكشانند.
4- گناهی كه بخشوده نشود
«مِنَ الذُّنُوبِ الَّتی لا تُغْفَرُ : لَیتَنی لا أُؤاخَذُ إِلاّ بِهذا. ثُمَّ قالَ: أَلاِْشْراكُ فِی النّاسِ أَخْفی مِنْ دَبیبِ الَّنمْلِ عَلَی الْمَسْحِ الاَْسْوَدِ فِی اللَّیلَةِ الْمُظْلِمَةِ.»:
از جمله گنـاهانی كـه آمرزیده نشود ایـن است كه [آدمی ] بگوید: ای كاش مرا به غیر از این گناه مؤاخذه نكنند. سپس فرمود: شرك در میان مردم از جنبش مورچه بر روپوش سیاه در شب تار نهانتر است.
5- نزدیكتر به اسم اعظم
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ أَقْرَبُ إِلَی اسْمِ اللّهِ الاَْعْظَمِ مِنْ سَوادِ الْعَینِ إِلی بَیاضِها.»:
«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» به اسم اعظم خدا، از سیاهی چشم به سفیدیاش نزدیكتر است.
6- دوستی نیكان و دشمنی بدان
«حُبُّ الاَْبْرارِ لِلاَْبْرارِ ثَوابٌ لِلاَْبْرارِ، وَ حُبُّ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ فَضیلَةٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ زَینٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الاَْبْرارِ لِلْفُجّارِ خِزْی عَلَی الْفُجّارِ.»:
دوستی نیكان به نیكان، ثوابست برای نیكان. و دوستی بدان به نیكان، فضیلت است برای نیكان. و دشمنی بدان با نیكان، زینت است برای نیكان. و دشمنی نیكان با بدان، رسوایی است برای بدان.
7- سلام نشانه تواضع
«مِنَ التَّواضُعِ أَلسَّلامُ عَلی كُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الَْمجْلِسِ.»:
از جمله تواضع و فروتنی، سلام كردن بر هر كسی است كه بر او میگذری، و نشستن در پایین مجلس است.
8- خنده بیجا
«مِنَ الْجَهْلِ أَلضِّحْكُ مِنْ غَیرِ عَجَب.»:
خنده بیجا از نادانی است.
9- همسایه بد
«مِنَ الْفَواقِرِ الَّتی تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إِنْ رَأی حَسَنَةً أَطْفَأَها وَ إِنْ رَأی سَیئَةً أَفْشاها.»:
از بلاهای كمرشكن، همسایه ای است كه اگر كردار خوبی را بیند نهانش سازد و اگر كردار بدی را بیند آشكارش نماید.
10- پندی گویا و جامع
«أُوصیكُمْ بِتَقْوَی اللّهِ وَ الْوَرَعِ فی دینِكُمْ وَالاِْجْتَهادِ لِلّهِ وَ صِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الأَمانَةِ إِلی مَنِ ائْتَمَنَكُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فاجِر وَ طُولُ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجَوارِ. فَبِهذا جاءَ مُحَمَّدٌ(صلی الله علیه وآله وسلم) صَلُّوا فی عَشائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذا وَرَعَ فی دینِهِ وَ صَدَقَ فی حَدیثِهِ وَ أَدَّی الاَْمانَةَ وَ حَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ قیلَ: هذا شیعِی فَیسُرُّنی ذلِكَ. إِتَّقُوا اللّهَ وَ كُونُوا زَینًا وَ لا تَكُونُوا شَینًا، جُرُّوا إِلَینا كُلَّ مَوَدَّة وَ ادْفَعُوا عَنّا كُلَّ قَبیح، فَإِنَّهُ ما قیلَ فینا مِنْ حَسَن فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ ما قیلَ فینا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ كَذلِكَ.»:
لَناحَقٌّ فی كِتابِ اللّهِ وَ قَرابَةٌ مِنْ رَسُولِ اللّهِ وَ تَطْهیرٌ مِنَ اللّهِ لا یدَّعیهِ أَحَدٌ غَیرُنا إِلاّ كَذّابٌ. أَكْثِرُوا ذِكْرَ اللّهِ وَ ذِكْرَ الْمَوْتِ وَ تِلاوَةَ الْقُرانِ وَ الصَّلاةَ عَلَی النَّبِی(صلی الله علیه وآله وسلم)فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلی رَسُولِ اللّهِ عَشْرُ حَسَنات، إِحْفَظُواما وَصَّیتُكُمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُكُمُ اللّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَیكُمْ السَّلامَ.»:
شما را به تقوای الهی و پارسایی در دینتان و تلاش برای خدا و راستگویی و امانتداری درباره كسی كه شما را امین دانسته ـ نیكوكار باشد یا بدكار ـ و طول سجود و حُسنِ همسایگی سفارش میكنم. محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم)برای همین آمده است. در میان جماعت های آنان نماز بخوانید و بر سر جنازه آنها حاضر شوید و مریضانشان را عیادت كنید. و حقوقشان را ادا نمایید، زیرا هر یك از شما چون در دینش پارسا و در سخنش راستگو و امانتدار و خوش اخلاق با مردم باشد، گفته میشود: این یك شیعه است، و این كارهاست كه مرا خوشحال میسازد. تقوای الهی داشته باشید، مایه زینت باشید نه زشتی، تمام دوستی خود را به سوی ما بكشانید و همه زشتی را از ما بگردانید، زیرا هر خوبی كه درباره ما گفته شود ما اهل آنیم و هر بدی درباره ما گفته شود ما از آن به دوریم. در كتاب خدا برای ما حقّی و قرابتی از پیامبر خداست و خداوند ما را پاك شمرده، احدی جز ما مدّعی این مقام نیست، مگر آن كه دروغ میگوید. زیاد به یاد خدا باشید و زیاد یاد مرگ كنید و زیاد قرآن را تلاوت نمایید و زیاد بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) سلام و تحیت بفرستید. زیرا صلوات بر پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) ده حسنه دارد. آنچه را به شما گفتم حفظ كنید و شما را به خدا میسپارم، و سلام بر شما. (بحارالانوار-جلد75-صحفه372باب29)
11- اندیشه در كار خدا
«لَیسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةَ الصِّیامِ وَ الصَّلوةِ وَ إِنَّما الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ فی أَمْرِ اللّهِ.»:
عبادت كردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلكه [حقیقتِ] عبادت، زیاد در كار خدا اندیشیدن است.
(تحف العقول، ص448)
12- پلیدی خشم
«أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ كُلِّ شَرٍّ.»:
خشم و غضب، كلید هر گونه شرّ و بدی است.
13- ویژگی های شیعیان
«شیعَتُنا الْفِئَـةُ النّاجِیةُ وَالْفِرْقَةُ الزّاكِیةُ صارُوا لَنا رادِئًا وَصَوْنًا وَ عَلَی الظَّلَمَةِ أَلَبًّا وَ عَوْنًا سَیفْجُرُ لَهُمْ ینابیعُ الْحَیوانِ بَعْدَ لَظْی مُجْتَمَعِ النِّیرانِ أَمامَ الرَّوْضَةِ.»:
پیروان ما، گروه های نجات یابنده و فرقه های پاكی هستند كه حافظان [آیین] مایند، و ایشان در مقابل ستمكاران، سپر و كمككار ما [هستند]. به زودی چشمه های حیات [منجی بشریت] بعد از گدازه توده های آتش! پیش از ظهور برای آنان خواهد جوشید.
14- ناآرامی كینه توز
«أَقَلُّ النّاسِ راحَةً أَلْحُقُودُ.»:
كینه توز ، ناآرامترینِ مردمان است.
15- پارساترین مردم
«أَوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، أَعْبَدُ النّاسِ مَنْ أَقامَ عَلَی الْفَرائِضِ أَزْهَدُ النّاسِ مَنْ تَرَكَ الْحَرامَ، أَشَدُّ النّاسِ اجْتَهادًا مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ.»:
پارساترین مردم كسی است كه در هنگام شبهه توقّف كند. عابدترین مردم كسی است كه واجبات را انجام دهد. زاهدترین مردم كسی است كه حرام را ترك نماید. كوشننده ترین مردم كسی است كه گناهان را رها سازد.
(تحف العقول ، ص 489)
16- وجود مؤمن
«أَلْمُؤْمِنُ بَرَكَةٌ عَلَی الْمُؤْمِنِ وَ حُجَّةٌ عَلَی الْكافِرِ.»:
مؤمن برای مؤمن ،بركت و بر كافر، اتمام حجّت است.
(تحف العقول، ص489)
17- محصول اعمال
«إِنَّكُمْ فی آجال مَنْقُوصَة وَ أَیام مَعْدُودَة وَ الْمَوْتُ یأْتی بَغْتَةً، مَنْ یزْرَعْ خَیرًا یحْصِدُ غِبْطَةً وَ مَنْ یزْرَعْ شَرًّا یحْصِدُ نِدامَةً، لِكُلِّ زارِع ما زَرَعَ لا یسْبَقُ بَطیءٌ بِحَظِّهِ، وَ لا یدْرِكُ حَریصٌ ما لَمْ یقَدَّرُ لَهُ، مَنْ أُعْطِی خَیرًا فَاللّهُ أَعْطاهُ، وَ مَنْ وُقِی شَرًّا فَاللّهُ وَقاهُ.»:
شما عمر كاهنده و روزهای برشمرده ای دارید، و مرگ به ناگهان میآید، هر كس تخم خیری بكارد به خوشی بِدْرَوَد، و هر كس تخم شرّی بكارد به پشیمانی بِدْرَوَد. هر كه هر چه بكارد همان برای اوست. كُندكار را بهره از دست نرود و آزمند آنچه را مقدرّش نیست در نیابد، هر كه به خیری رسد خدایش داده، و هر كه از شرّی رهد خدایش رهانده.
18- شناخت احمق و حكیم
«قَلْبُ الأَحْمَقِ فی فَمِهِ وَ فَمُ الْحَكیمِ فی قَلْبِهِ.»:
قلب احمق در دهان او و دهان حكیم در قلب اوست.
19- تلاش برای رزق مقدّر
«لا یشْغَلْكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَل مَفْرُوض.»:
رزق و روزی ضمانت شده، تو را از كار واجب باز ندارد.
20- عزّتِ حقگرایی
«ما تَرَكَ الْحَقَّ عَزیزٌ إِلاّ ذَلَّ، وَلا أَخَذَ بِهِ ذَلیلٌ إِلاّ عَزَّ.»:
هیچ عزیزی حقّ را رها نكند، مگر آن كه ذلیل گردد و هیچ ذلیلی به حقّ نیاویزد، مگر آن كه عزیز شود.
21- دوست نادان
«صَدیقُ الْجاهِلِ تَعَبٌ.»:
دوست نادان، مایه رنج است.
22- بهترین خصلت
«خَصْلَتانِ لَیسَ فَوْقَهُما شَیءٌ: أَلاِْیمانُ بِاللّهِ وَ نَفْعُ الاِْخْوانِ.»:
دو خصلت است كه بهتر و بالاتر از آنها چیزی نیست:ایمان به خدا و سود رساندن به برادران.
23- نتیجه جسارت بر پدر
«جُرْأَةُ الْوَلَدِ عَلی والِدِهِ فی صِغَرِهِ تَدْعُوا إِلَی الْعُقُوقِ فی كِبَرِهِ.»:
جرأت و دلیری فرزند بر پدرش در كوچكی، سبب عاقّ و نارضایتی پدر در بزرگی میشود.
24- بهتر از حیات و بدتر از مرگ
«خَیرٌ مِنَ الْحَیاةِ ما إِذا فَقَدْتَهُ أَبْغَضْتَ الْحَیاةَ وَ شَرُّ مِنَ الْمَوْتِ ما إِذا نَزَلَ بِكَ أَحْبَبْتَ الْمَوْتَ.»:
بهتر از زندگی چیزی است كه چون از دستش دهی، از زندگی بدت آید، و بدتر از مرگ چیزی است كه چون به سرت آید مرگ را دوست بداری.
25- وابستگی و خواری
«ما أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ.»:
چه زشت است برای مؤمن، دلبستگی به چیزی كه او را خوار دارد.
26- نعمت بلا
«ما مِنْ بَلِیة إِلاّ وَ لِلّهِ فیها نِعْمَةٌ تُحیطُ بِها.»:
هیچ بلایی نیست، مگر این كه در آن از طرف خدا نعمتی است.
27- اكرام بدون افراط
«لا تُكْرِمِ الرَّجُلَ بِما یشُقُّ عَلَیهِ.»:
هیچ كس را طوری اكرام مكن كه بر او سخت گذرد.
28- ارزش پند پنهان
«مَنْ وَعَظَ أَخاهُ سِرًّا فَقَدْ زانَهُ، وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِیةً فَقَدْ شانَهُ.»:
هر كه در نهان، برادر خود را پند دهد او را آراسته، و هر كه آشكارا برادرش را پند دهد او را كاسته.
29- تواضع و فروتنی
«أَلتَّواضُعُ نِعْمَةٌ لا یحْسَدُ عَلَیها.»:
تواضع و فروتنی، نعمتی است كه بر آن حسد نبرند.
(تحف العقول، ص489)
30- سختی تربیت نادان
«رِیاضَةُ الْجاهِلِ وَ رَدُّ المُعْتادِ عَنْ عادَتِهِ كَالْمُعْجِزِ.»:
پرورش دادن نادان و ترك دادن معتاد از عادتش، مانند معجزه است.
31- شادی بیجا
«لَیسَ مِنَ الأَدَبِ إِظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الَْمحْزُونِ.»:
اظهار شادی نزد غمدیده، از بیادبی است.
(تحف العقول، ص489)
32- جمال ظاهر و باطن
«حُسْنُ الصُّورَةِ جَمالُ ظاهر، وَ حُسْنُ الْعَقْلِ جَمالُ باطِن.»:
صورت نیكو، زیبایی ظاهری است،و عقل نیكو، زیبایی باطنی است.
33- كلید تمام گناهان
«جُعِلَتِ الْخَبائِثُ فی بَیت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ الْكَذِبَ.»:
تمام پلیدی ها در خانه ای قرار داده شده و كلید آن دروغگویی است.
(بحار الانوار، ج78، ص377)
34- چشم پوشی از لغزش و یادآوری احسان
«خَیرُ إِخْوانِكَ مَنْ نَسِی ذَنْبَكَ وَ ذَكَرَ إِحْسانَكَ إِلَیهِ.»:
بهترین برادران تو كسی است كه خطایت را نادیده گیرد و احسانت را یادآور شود.
35- مدح نالایق
«مَنْ مَدَحَ غَیرَالمُسْتَحِقِّ فَقَدْ قامَ مَقامَ المُتَّهَمِ.»:
هر كه نالایقی را ثنا گوید، خود در موضعِ اتّهام قرار گیرد.
36- راه دوست یابی
«مَنْ كانَ الْورَعُ سَجِیتَهُ، وَ الْكَرَمُ طَبیعَتَهُ، وَ الْحِلْمُ خُلَّتَهُ كَثُرَ صَدیقُهُ.»:
كسی كه پارسایی خوی او، و بخشندگی طبیعت او، و بردباری خصلت او باشد دوستانش بسیار شوند
37- انس با خدا
«مَنْ آنـَسَ بِاللّهِ إِسْتَوْحَشَ مِنَ النّاسِ.»:
كسی كه با خدا مأنوس باشد، از مردم گریزان گردد.
(مسند الامام العسكری، ص287)
نكته: شاید برخی از خوانندگان برایشان سؤال (شبهه) پیش بیاید كه چه طورممكنه كسی باایمان باشه وازمردم گریزان ، اگراین طوربود پیامبر باید مردم گریزترین آدم روی زمین می شد.
این سؤال به طور تفصیل توسط علامه محمودی در كتاب « نهج السعادة فی مستدرك نهج البلاغة »پاسخ داده شده است. وی در ذیل روایت امام عسكری علیه السلام كه فرمودند «منْ آنـَسَ بِاللّهِ إِسْتَوْحَشَ مِنَ النّاسِ.»:كسی كه با خدا مأنوس باشد، از مردم گریزان گردد. می گوید: بحث انزوا و دوری و وحشت از مردم، ناظر به مجالس باطل، صرف اوقات در لهو و لعب، غفلت، جهالت و غیبت و كارهای حرام دیگر است . ایشان كلامی از ابن میثم بحرانی شارح نهج البلاغه در این باره می آورد كه سودمند است. نهج السعادة فی مستدرك نهج البلاغة ج 8 ص 107
38- خرابی مناره ها و كاخ ها
«إِذا قامَ الْقائِمُ أَمَرَ بِهَدْمِ الْمَنائِرِ وَ الْمَقاصیرِ الَّتی فِی الْمَساجِدِ.»:
هنگامی كه قائم(علیه السلام) قیام كند، دستور به خرابی مناره ها و كاخ های مساجد دهد.
39- نماز شب، سیر شبانه
«إِنَّ الْوُصُولَ إِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا یدْرَكُ إِلاّ بِامْتِطاءِ اللَّیلِ.»:
وصول به خداوند عزّوجلّ، سفری است كه جز با عبادت در شب حاصل نگردد.
(مسند الامام العسكری، ص290)
40- ادبی بسنده
«كَفاكَ أَدَبًا تَجَنُّبُكَ ما تَكْرَهُ مِنْ غَیرِكَ.»:
در مقام ادب برای تو همین بس كه آنچه برای دیگران نمیپسندی، خود، از آن دوری كنی.
(مسند الامام العسكری، ص288)
انتهای پیام/