به گزارش خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، صلح با گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی افغانستان که یکی از مخالفان دولت کابل بوده است، به نوعی یک دستاورد برای دولت وحدت ملی به رهبری اشرفغنی تلقی میشود، اما با این حال مواضع گاه و بیگاه و اظهارات وی در خصوص موضوعات مختلف افغانستان و منطقه، ما را بر آن داشت تا درباره سخنان اخیر وی با اسماعیل باقری از کارشناسان مسائل افغانستان گفتگویی صورت گیرد که در ادامه ارائه میشود.
باقری تحلیلگر مسائل افغانستان گفت: مهمترین محورهای ارائه شده توسط گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی که روز یکشنبه ۱۹ آذر در استان خوست واقع در شرق افغانستان صورت گرفت، عبارت بودند از:
- ایران دشمن "امت مسلمه" است!، (ایران را متهم به همکاری با دشمنان اسلام کرده و میگوید که این کشور در طول تاریخ در کنار دشمنان اسلام ایستاده بوده و بر مسلمانان ظلم کرده است. ایران در اشغال عراق با امریکا همکاری کرده است! ایران نه تنها در عراق بلکه در سوریه و یمن نیز با امریکا دست یکی کرده و بر امت مسلمان این کشورها ظلم کرده است.)
- امریکا نیز توسط ایران کشورهای عربی را تهدید میکند که اگر از تصامیم آمریکا، پیروی نکنند با ایران متحد خواهد شد.
- ما با برگزاری لویه جرگه موافق نیستیم. هر کسی که میآید از طریق انتخابات بیاید.
- خواهان حق بیشتر به ولایت پکتیا نسبت به ولایتهای بامیان، دایکندی و پنجشیر شد. آقای حکمتیار میگوید، برخی از مردم جزیرههای مستقل قدرت دارند و از چوکیهای بزرگ قدرت برخوردارند.
باقری سپس در تحلیل اظهارات فوق اظهار کرد: حکمتیار با توافق آمریکا، پاکستان، دولت افغانستان و گفته میشود با حمایت عربستان توافقنامه صلح امضا کرد و پس از نزدیک به سه سال گفتگو و مذاکره بالاخره در اوایل اردیبهشت سالجاری وارد افغانستان شد و در بدو ورود اعلام کرد که دولت وحدت ملی را به مشروعیت نمیشناسد و یک نفر باید در راس قدرت کابل باشد و نه دو نفر.
وی همچنین طالبان را دشمنان امنیت و آسایش افغانستان خواند و مبارزه با طالبان را ضروری اعلام کرد. وی با انتقاد از جناح مخالف اشرفعنی، نظام ریاستی را مناسب حال افغانستان خوانده و در مواردی خواهان تغییر قانون اساسی شد. آزادی زندانیان حزب اسلامی حکمتیار، حذف این حزب از لیست سیاه سازمان ملل و تامین امنیت خانوادههای حزب اسلامی و نیز استخدام نزدیک به ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر از نیروهای شبه نظامی حکمتیار در درون نیروهای امنیتی افغانستان، بخشی از امتیازاتی بود که به حکمتیار داده شد تا این حزب و شخص حکمتیار بتواند از ظرفیت خود و حزبش برای تقویت جناح اشرفغنی بهره بگیرد و بش از پیش جریان جبهه متحد شمال سابق را تضعیف کند.
هر چند برخی خوشبینانه پیش بینی میکردند که با آمدن حکمتیار اوضاع امنیتی افغانستان و چالشهای سیاسی در درون دولت فعلی بهبود خواهد یافت، اما با گذشت زمان و به دلیل پیشینه جنایتهای بشری وی و نیز مواضع ضد و نقیض حکمتیار پس از صلح، نشان میدهد که وی نه تنها مهرهای سوخته برای افغانستان بلکه برای برای سایر بازیگران منطقه است. چطور که مشاهده کردیم که وی در سفر به ترکیه نه تنها نتوانست با اردوغان نخست وزیر ترکیه دیدار کند، بلکه ژنرال دوستم نیز از دیدار با وی امتناع کرد. این وضعیت در عربستان نیز برایش پیش آمد.
تحلیلگر مسائل افغانستان افزود: هدف اصلی از صلح با حکمتیار، نشان دادن یک دستاورد برای دولت وحدت ملی بود. دوم وی را در مقابل ژنرال عطا و حزب جمعیت اسلامی قرار دهند تا از ظرفیت وی برای مهار و تضعیف جمعیت اسلامی استفاده کنند. موضوع دیگر بحث مذاکرات صلح با طالبان است. علیرغم مواضع ضد طالبانی، حکمتیار ارتباطات تنگاتنگی با شبکه حقانی و بخشهایی از طالبان دارد و گفته میشد بخشی از دلایل سفر وی به ترکیه و عربستان نیز زمینه سازی برای مذاکرات صلح با طالبان بود که به نوعی بیمحلی مقامات آنکارا و ریاض نشان داد که حکمتیار تنها یک اسم است تا حزب منسجم و قدرتمند. بویژه که این حزب چند شاخه شده و معلوم نیست شاخههای دیگر تماما از حکمتیار حرفشنوی و پیروی داشته باشند.
در هر حال مواضع حکمتیار در خصوص متهم کردن ایران به حمایت از داعش یا همکاری با آمریکا علیه ملت مسلمان یک دیدگاه مضحک و خندهآور است. چه کسی میتواند جنایتهای حکمتیار در موشک باران کابل در ۱۳۷۲ را از یاد ببرد که بیش از ۱۰۰۰ نفر کشته و زخمی شدند و یا حملات انتحاری که موجب کشته و معلول شدن صدها نفر از مردم افغانستان شد.
اما یک نکته را باید مدنظر داشت که کشورهای مرتجع منطقه توسط مزدورانشان در منطقه آنقدر علیه جمهوری اسلامی ایران تبلیغ میکنند که افراد خودباختهای نظیر حکمتیار نیز با تکرار سخنان سخیف در مورد ایران، تنها به خودشان ضربه میزنند والا آمریکا و همه عمالشان در منطقه هیچ کاری نتوانستند بکنند، که حکمتیار بخواهد کاری انجام دهد.
انتهای پیام/