به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،سندروم مونشهاوزن با وکالت (Munchausen syndrome by proxy) نوعی کودک آزاری است که در آن والدین یا پرستار گزارش نادرستی از علائم بیماری در کودک میدهند و حتی ممکن است علایم فیزیکی را هم تقلید کند. اصطلاح سندروم مونشهاوزن با وکالت برای اولین بار در سال ۱۹۷۷ توسط دکتر «روی میدو» استفاده شد که شک کرد مادر یک بیمار، پسرش را با نمک مسموم کرده باشد. بسیاری از افراد این بیماری را کودک آزاری در شرایط بالینی میدانند. نام این بیماری از بارون مونشهاوزن گرفته شده، یک شخصیت داستانی که تا حدودی بر اساس زندگی واقعی کارل فردریش فون مونشهاوزن، نویسنده مشهور قرن هجدهم است. شاید شما نام این بیماری را شنیده باشید، اما حقایق زیر قطعا شما را متعجب و ناراحت میکنند.
بیشتر بخوانید:اما و اگرهای ازدواج افراد مبتلا به سندرم داون
قربانی همیشه کودک نیست
اغلب تصور میشود سندروم مونشهاوزن با وکالت، آزار کودک توسط والدینش میباشد. اما گاهی این درست نیست. گاهی فرزند یا دوستان یک شخص بزرگسال که مراقب او هستند به او آسیب میزنند یا فقط وانمود میکنند او بیمار است. متخصصان نمونهای را گزارش کردند که در آن مرد ۸۹ سالهای را بارها و به دلیل علائم دائما متغیری نزد پرشک میبردند. فردی که او را به دکتر و بیمارستان میبرد یک زن ۵۵ ساله و دوست بیمار بود.
در یک دوره چهار ساله، بیمار به ۱۴ واحد تخصصی پزشکی و نزد چندین پزشک عمومی برده شد. علیرغم اینکه پزشکهای متخصص زیادی از دندانپزشک، روانپزشک، ارتوپد، متخصص پوست و اورولوژی او را معاینه کردند هیچکس تشخیصی درباره بیماری او نداد. در ضمن پزشکانی که بیمار را معاینه کردند یادداشت کرده بودند که یک خانم بسیار نگران همراه او بوده و با درخواستهای خود برای درمان یا ارائه پیشنهادات در مورد تشخیصهای احتمالی، پزشکان را به ستوه آورده بوده است. درواقع هربار که او نزد پرشک برده میشد پزشکان با علائم جدیدی مواجه میشدند که اغلب فقط این خانم متوجه آنها شده بود.
این بیماری برای کودکان میتواند کشنده باشد
هرچند در برخی موارد به سادگی میتوان متوجه شد والدین یا پرستار کودک فقط وانمود میکنند که علائم بیماری وجود دارد، اما موارد پیچیده تری هم وجود دارد که آنها به کودک آسیب میزنند تا این علائم واقعا در آنها ظاهر شود. آمار دقیقی در مورد نرخ مرگ و میر ناشی از سندروم مونشهاوزن با وکالت به دلیل تشخیص دشوار این بیماری وجود ندارد. اما کارشناسان تخمین میزنند که ۹ - ۳۱ درصد کودکانی که هدف این اختلال قرار میگیرند به دلیل آسیب هایی که به آنها زده میشود جان خود را از دست میدهند.
این نرخ بالای مرگ و میر از آسیب هایی که والدین به کودک وارد میکنند و هم چنین اقدامات پزشکی مضر و غیرضروری مثل جراحی ناشی میشود. برخی بچهها تحت بیش از ۱۰۰ درمان غیرضروری برای بیماریهای ساختگی قرار میگیرند.
فرد آزاردهنده معمولا مادر است
بیشتر ما مادران را به عنوان پرستاران مهربان و محافظ دائمی زندگی کودکان میشناسیم. اما این درباره مادری که از سندروم مونشهاوزن رنج میبرد، صدق نمیکند. تشخیص این اختلال سخت است، زیرا به نظر میرسد شخص مراقبت کننده عمیقا نگران سلامتی قربانی خود است. همین امر باعث میشود پزشکان به سختی دادهها و آمار دقیقی درباره این بیماری داشته باشند. بااین حال جامعه پزشکی روی این موضوع اتفاق نظر دارد که سندروم مونشهاوزن در زنان شایعتر است.
در حداقل یک تحقیق، درصد قربانیانی که مورد آزار مادرشان قرار گرفته بودند بین ۸۰ تا ۹۰ درصد بود. تحقیق دیگری نشان داد که یک درصد از همه کودکان مبتلا به آسم هدف سندروم مونشهاوزن قرار گرفته اند. همچنین ۵ درصد از کودکانی که مورد مطالعه آلرژی موادغذایی قرار گرفتند هم در معرض سندروم مونشهاوزن با وکالت قرار داشتند. در هر دو مورد، عمدتا مادر، والد مبتلا به این اختلال بود.
ما نمیدانیم که چه چیزی باعث سندروم مونشهاوزن با وکالت میشود
اگرچه پزشکان نظریههای زیادی دارند که چرا مادر کودکش را بیمار میکند یا گزارش دروغ درباره بیماری او میدهد، اما هیچکس واقعا نمیداند چه چیزی موجب این اختلال میشود. برخی معتقدند که این رفتار راهی برای جلب توجه و حمایت از سوی دوستان، خانواده و متخصصان پزشکی است. احتمال دیگر وجود یک اختلال عملکرد ناشناخته در مغز است.
بسیاری از درمانگران معتقدند که کودکانی که مورد آزار قرار میگیرند بعدها در زندگی خود این اختلال را نشان خواهند داد. با این حال همه ما میدانیم که همه بیماران مبتلا به این سندروم دارای یک ویژگی خاص هستند: دروغ مرضی.
کشف این سندروم ممکن است سالها طول بکشد
تشخیص زودهنگام سندروم مونشهاوزن تقریبا غیرممکن است. بیشتر مادران به شدت نگران بیماری فرزندشان هستند بنابراین برای یک پزشک دشوار است که بداند چه موقع این نگرانی ساختگی یا حتی شیطانی است. تمایل به جلب توجه گاهی آنقدر زیاد میشود که مادر به کودک خود صدمه میزند.
برخی متخصصان تخمین میزنند که به طور میانگین تشخیص این اختلال ۴.۵ سال طول میکشد. ممکن است از یک دروغ ساده درمورد تب داشتن کودک شروع شود و به چیزهای واقعا وحشتناکی تبدیل شود، چون مادر فعالانه به کودک آسیب میزند تا دروغش را ادامه دهد.
نظارت میتواند یک راه حل باشد
اگر پزشکی شک کند که کودک بیمار از آزار والد مبتلا به سندروم مونشهاوزن رنج میبرد باید چه کند؟ والدین دچار این اختلال در نتایج آزمایشگاه دست میبرند یا نمونه هایی که از کودکشان به آزمایشگاه میدهند را دستکاری میکنند. به نظر میرسد آنها مغرورانه نگران سلامتی فرزندشان هستند. در چنین شرایطی اتهامات بی اساس قطعا بهترین گزینه نیست.
گاهی بهترین گزینه نظارت ویدئویی است. موارد متعددی وجود دارد که پزشک مشکوک به والدین مبتلا سندروم مونشهاوزن از طریق دوربینهای مخفی توانسته ادعای خود را ثابت کند. این دوربینها دست والدینی را رو کرده اند که فرزند خود را مسموم میکند، خفه میکنند یا حتی استخوان هایش را میشکنند. البته نگرانیهای درباره ضبط فیلم از حریم خصوصی آنها بدون اجازه وجود دارد، اما گاهی هدف وسیله را توجیه میکند اگر زندگی کودکی که مورد آزار قرار گرفته نجات داده شود.
یکی همیشه کافی نیست
همه ما میدانیم که تشخیص سندروم مونشهاوزن کار آسانی نیست و معمولا چند سال طول میکشد. ناراحت کنندهتر این است که کودکانی که توسط والدین مبتلا به سندروم مونشهاوزن مورد آزار قرار میگیرند اغلب خواهر یا برادری دارند که فوت کرده است. در یک تحقیق نشان داده شد که از هر ۸۳ کودکی که مورد آزار چنین والدینی قرار میگیرند، ۱۵ کودک خواهر یا برادر مرده دارند. حتی برخی از این خانوادهها بیش از یک کودک فوت کرده دارند. یک دلیل رایج این کودکان مرده، سندروم مرگ ناگهانی نوزاد بوده است. بسیاری از این خانوادهها هم دارای فرزند بزرگتری بوده اند که مورد آزار فیزیکی قرار میگرفته است.
ممکن است قربانیان هم همدست شوند
بچه هایی که مورد هدف والدین مبتلا به سندروم مونشهاوزن قرار میگیرند معمولا کمتر از ۵ سال سن دارند. زیرا احتمال اینکه کودکی با این سن سوال بپرسد یا ناخواسته وضعیت خود را برای پزشکان توضیح دهد کم است. پس وقتی کودک بزرگتر میشود چه اتفاقی میافتد؟
بچههای بزرگتری که قربانی سندروم مونشهاوزن میشوند داوطلبانه با والدین فریبکار خود همدست میشوند که ممکن است به دلیل ترس از عواقب گفتن حقیقت باشد. همچنین ممکن است آنقدر به کودک گفته شده باشد که بیمار است که خودش هم واقعا باور کرده باشد. درهر صورت، این امر تشخیص حقیقت را برای پزشک سختتر میکند و باعث میشود این بیماری ساختگی ادامه یابد.
دانش پزشکی ضروری است
پزشکانی که با افراد مبتلا به سندروم مونشهاوزن سروکار داشته اند متوجه شده اند که اطلاعات پزشکی آنها بیشتر از حدمتوسط است. این اطلاعات ممکن است از کارکنانی که در این رشته مشغول هستند، تجربه به عنوان یک بیمار یا جستجوی زیاد در اینترنت حاصل شده باشند.
این دانش دو هدف دارد. اولا به نظر میرسد مادر تکالیفش را خوب انجام داده و نگرانی شدیدی درباره کودکش دارد. دوما مادر با کمک این اطلاعات علائم را جعل میکند و بچه را بیمار نگه میدارد و دلسوزی بیشتری برمی انگیزد. در ۸۵ درصد از موارد سندروم مونشهاوزن یک یا دو والد کودک سابقه آموزش دیدن در مراکز درمانی یا نگهداری از کودک را داشته اند.
کودک از مادر تقلید میکند
برخی تحقیقات نشان میدهد کودکانی که مورد آزار والد مبتلا به سندروم مونشهاوزن خود قرار میگیرند این آزار را درمورد بچههای خود نیز تکرار میکنند. یک دلیل محتمل این است که بچهها یاد میگیرند وقتی خودشان یا افراد نزدیک به آنها بیمار هستند میتوانند توجه جلب کنند. در حقیقت هرچه شخص بیمارتر باشد، توجه و دلسوزی بیشتر دریافت میکند. این موضوع گاهی باعث میشود بچهها تمارض به بیماری خود را تا سنین بزرگسالی ادامه دهند تا نیازهای عاطفی خود را برطرف کنند و وقتی خودشان بچه دار شدند هم به آسانی رفتار وحشتناک والدینشان را تکرار کنند.
منبع:برترین ها
انتهای پیام/